من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه، ذرهای بودم و مهر تو مرا بالا برد
زندگی در گذر است به سرعت برق و باد و تا چشم بگشایی میبینی که سالیان سال از عمرت را پشت سر نهادهای همراه با حوادث تلخ و شیرین و پر از نشیب و فراز که البته برای همه ساکنین یکسان نیست و بنا به جایگاه و خواست حقیقیشان متفاوت است، اما در این گذران عمر گاهی نقاط نورانی وجود دارد که توجهت را به خود معطوف می دارد و باعث میشود لبخندی شیرین از سر رضایت و آرامش بر لبانت نقش ببندد؛ یکی از آنها حضور و خدمت در کنگره ۶۰ است، با وجود ارزشمند بنیان کنگره آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان که توفیقی الهی است و از این بابت همیشه سپاسگزار خداوند هستم. سالها دل طلب جام جم از ما میکرد، آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد، گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است، طلب از گمشدگان لب دریا میکرد
از زمان نوجوانی در دعاهایم از خداوند طلب میکردم تا توفیق خدمت به بندگانش را نصیبم گرداند و در پی رسیدن به مقام والای انسانی در کتابهای گوناگون جستوجو میکردم و به مناجات و عبادت خداوند مشغول بودم تا اینکه بخت با من یار شد و آموزههای کنگره چشم مرا به دنیای تازهای باز کرد، دنیایی که به من یاد داد برای قربه الی الله در کنار عبادت باید دغدغه خدمت داشته باشم؛ عبادت به جز خدمت خلق نیست، به تسبیح و سجاده و دلق نیست و به راستی چه لذتی بالاتر از این که تو هم بتوانی ذرهای باشی خدمتگزار در این عالم لایتناهی که همه تسبیحگویان در پی خدمت و کارگزاری خداوند متعال هستند.
بتوانی خادم افراد پریشان و دردمندی باشی که با یک لبخند تو چراغی در دل تاریک و غمدیدهشان روشن میشود، توان حرکت پیدا میکنند و در مسیر رشد و آگاهی با امید ادامه میدهند و چه لذتی بالاتر از اینکه بتوانی قطرهای باشی در اقیانوس عشق و خود را ببینی که در این عظمت و تلاطم امواج و هیاهو محو میشوی و منی از تو باقی نمیماند بلکه میشوی یک تن، یک سیستم هوشمند و هدفمند الهی که بر مبنای یک برنامهریزی دقیق و حساب شده که رو به عقب ندارد در حرکت و پویایی است. مغز متفکری آن را هدایت میکند که میتوانی با اطمینان خاطر و با تمام وجودت در کمال آرامش به حرکت خود ادامه دهی و حتی برای لحظهای شک و تردید به دلت رسوخ نکند. خداوندا چگونه میتوانم سپاسگزار اینهمه لطف تو باشم، سازمان جمعیت احیای انسانی کنگره ۶۰ خودگردان است و منابع مالی و انسانی از طریق خود اعضا تأمین میشود.
در سالهای اخیر شاهد رشد افزایشی این سازمان در ابعاد مختلف بودهایم؛ درمان اعتیاد و درمان سیگار که اصلیترین هدف آن است و در سرتاسر ایران شعبات متعددی به این منظور در حال فعالیت و ازدیاد است. همچنین احداث دانشگاه بین المللی خوارزمی در قشم با هدف بالا بردن سواد آکادمیک در زمینه اعتیاد و انسانشناسی و اکنون درمان چاقی و اضافه وزن، سفر ایکس و درمان بیماریهای صعبالعلاج و پژوهشها و مقالات گسترده علمی که در مجلات و ژورنالهای داخلی و خارجی در دست چاپ و بهرهبرداری است و استقبال بیشماری از کشورهای توسعه یافته را در بر داشته است و حتی پیشنهاد همکاری با کنگره ۶۰ را داشته اند. با توجه به اینکه این نوع فعالیتهای ارزشمند و چشمگیر مستلزم هزینههای قابل توجهی است، لذا بنا به صلاحدید جناب آقای مهندس هر ساله به مدت یک هفته جشن گلریزان بر پا خواهد شد که ضمن تامین بودجه لازم برای اهداف بی نظیر کنگره ۶۰، اعضا فرصت خدمت مالی را کسب خواهند کرد تا بتوانند سهم بسیار کوچکی در این حرکت عظیم داشته باشند.
بسیار شگفتانگیز است و جای تامل دارد در این جهان مادی که همگان بر سر پول و قدرت در جنگ و گریز و تلاش هستند اعضای کنگره در جشن گلریزان به نوعی مصداق و السابقون السابقون هستند و میخواهند برای شرکت در این خوان گسترده از هم پیشی بگیرند، برای بخشیدن پول با ارزشتر از جان، از خوشحالی و هیجان وصف ناپذیر، دلشان در سینه آرام و قرار ندارد، اشک شوق در چشمانشان حلقه میزند و شاکر خداوند هستند برای توفیق این خدمت که میتوانند سهم کوچکی داشته باشند در پیشبرد اهداف کنگره یعنی احیای انسانها! چگونه میتوان قدردان حضور در کنگره و کسب آموزشهای بینظیر و استفاده از شربت اوتی برای مسافران و دیسپ برای درمان انواع بیماریها بود؟ به غیر از اینکه تمام توانت را به کار بگیری تا بتوانی در هر زمینه ای موثرتر از قبل عمل کنی؟
تمام اعضای کنگره بنا به فرمایش آقای مهندس در پی استحکام پایههای مالی خودشان از صراط مستقیم هستند تا هم خودشان زندگی آرام و به دور از هرگونه دغدغهای داشته باشند و هم بتوانند هر سال قدرتمندتر و توانمندتر از سال قبل در گلریزان شرکت کنند. و این حرکت عظیم میسر نمیشد مگر در سایه آموزشهای بی بدیل آقای مهندس دژاکام و استاد امین که به سادهترین و روانترین بیان در اختیار اعضا قرا میگیرد. به هر حال گلریزان فرصتی است برای من لیلا که بتوانم خود را محک بزنم و توشهای برای آخرت و جهان دیگر مهیا سازم. عمر گران میگذرد و آنچه میماند اعمال ماست که در نهایت نقاب از رخ میگشاید و در ادامه مسیر تعیین کننده است. در آخر از جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان نهایت تشکر و قدردانی را مینمایم برای فرصت خدمت و برای تمامی آموزشهای نابشان و امیدوارم همه اعضا بتوانند طعم خوش بخشش مالی را بچشند.
نویسنده: راهنما همسفر لیلا شعبانی
رابط لژیون سردار: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون هفتم)
ویرایش و ارسال: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر پریا (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی صائب تبریزی
- تعداد بازدید از این مطلب :
164