English Version
This Site Is Available In English

دیگران بخشیدند که ما بخشیده شدیم

دیگران بخشیدند که ما بخشیده شدیم

دوازهمین جلسه از دوره سوم کارگاه‌های آموزشی‌ خصوصی کنگره ۶۰ لژیون الیگودرز با دستور جلسه «جشن گلریزان» به استادی ایجنت محترم مسافر وحید، نگهبانی مسافر نعمت و دبیری مسافر فضل‌الله در روز سه‌شنبه ۱۵ آبان ماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

سپاسگزار خداوندم که امروز در این جایگاه هستم تا آموزش بگیرم. خدا را شکر می‌کنیم من را از تاریک‌ترین‌ و ظالم‌ترین مکان برداشت و در یک مکان دیگری قرار داد که گویی‌ این‌ مکان بهشت است و بین انسان‌هایی قرار داد که کلام الله از آنها به‌ نام بهشتیان یاد می‌کند.

حالا امروز این بهشتیان، این اعضا این‌جا جمع شده‌اند و تلاش می‌کنند و یک مسیری را فراهم می‌کنند تا در آن مسیر انسان‌های دیگر به‌بهشت دعوت شوند. دیگران بخشیدند که ما بخشیده شدیم حالا ما هم باید ببخشیم.
کنگره دو تا سفر دارد سفر اول و سفر دوم،
سفر اول، سفر صور آشکار است. سفر اول سفریست که با مواد مصرف نکردن و پایانش به قطع مصرف مواد ختم می‌شود

اما سفر دوم سفری است، پنهانی و درونی، سفر نادیده‌هاست، سفری است که‌ می‌تواند از ماه دوم‌ سفر اول شروع شود،این نیست که بگوییم اول باید رها شویم، تا وارد سفر دوم شویم، آن‌در قسمت‌صور آشکارش‌است؛ شما در دو ماه سفر می‌توانید وارد سفر دوم شوید، وارد سفر نادیده‌ها شوید،
سفری است از ظلمت به نور، از نفرت به‌طرف عشق،
عشق باید درون ما به وجود بیاید چون عشق و محبت حقیقت است کنگره می‌گوید: آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. یعنی چیزی که واقعیت دارد عشق است، محبتی درون انسان‌ها وجود دارد.

شما وقتی که شخصی را می‌بینی که آخر عمرش هست و در بستر افتاده نمی‌گوید که بروید پرینت حساب مرا بیاروید ببینم، نمی‌گوید که بروید سندهای املاک مرا بیاورید ببینم چند تا ملک دارم؟ می‌گوید: بروید عزیزانم را بگویید بیایند تا ببینمشان.چرا؟ چون محبت است که تا آخر کار می‌ماند.
عشق واقعی‌ همان دست‌هایی‌ است که‌ کمک می‌کنند.. دست‌هایی که کمک می‌کند از لب‌هایی که دعا می‌کند مقدس‌تر هستند. این‌ها را ما یاد می‌گیریم.

در کنگره ۶۰ آقای مهندس با تریاک سفر می‌کند، اما گویی تریاک است‌ که با آقای مهندس سفر می‌کند!
تریاک‌ با آقای‌ مهندس سفر می‌کند و با آن‌ سفر آبرو پیدا می‌کند.
آقای مهندس به تریاک آبرو می‌دهد و می‌بینیم که با روش dst درمان اعتیاد و سپس درمان بسیاری از بیماری‌ها درمان می‌شود و از این پس تریاک را به چشم دارو می‌بینند. آقای مهندس مسیر تکاملی تریاک را پیدا کرد و در اختیارش گذاشت، همچنین همه راه‌های تکاملی را در اختیار ما انسان‌ها قرار داده است، این ما هستیم که باید در مسیر تکامل قرار بگیریم، همت ماست که از این موهبت الهی استفاده کنیم. ‌اصلاً حکایت سفر زندگی ما حکایت بزرگ شدن ماست.

گاهی اوقات باید تامل کنیم، به کلمات  می‌گویند: در زندگی ما همه مسافر هستیم، به این واژه‌ها باید فکر کنیم که من مسافرم و از اینجا باید به جای دیگر سفر کنم و قرار است چیزی را با خودم ببرم
گاهی اوقات ما فراموش می‌کنیم که مسافریم، فراموش می‌کنیم که برای این سفر باید یک چیزی را همراه خود داشته باشیم، من امروز قرار است به اختیار خودم پول بدهم؛ اما باید نگاه کنم داخل کفه این ترازو که کنگره ۶۰ برای من گذاشته من چه چیزی را میخواهم از کفه ترازو بردارم و به‌جای آن پول بگذارم.

اگر دقت کنیم‌که چقدر می‌خواهم بردارم منطقی‌تر می‌دانیم که چقدر باید بگذاریم. بعد می‌آییم اعلام می‌کنیم که من عضو سردار هستم. ما یک اسمی را برای خودمان انتخاب می‌کنیم اما این اسم یک رسمی هم دارد.
اسم‌ها مهم هستند؛ اما بیشتر از آن، رسمش مهم است. عضو لژیون سردار شدن چند رسم دارد، یکی "بخشش" است که باید رسم "بخشش" را به جا بیاوریم. گویی انسان‌ها می‌آیند و در مسیر زندگیشان یک واحد درسی به نام بخشش را باید پاس کنند و خوش به حال انسان‌هایی که این واحد را راحتتر و ارزانتر برمی‌دارند.

اگر سری به دادگاه‌ها بزنیم می‌بینیم که شخصی عزیزش را از دست داده است و در تلاطم آن است که، ببخشم؟ یا نبخشم؟ او باید این واحد را پاس کند؛ اما چه قشنگ‌تر و بهتر است که ما می‌آییم و با پول آن واحد را پاس می‌کنیم.
رسم دیگر آن، رسم جوانمردی است من یادم است روزی که به‌ کنگره آمدم، مرا با آغوش باز بغل کردند و من را پذیرفتند، در سرمای زمستان این مکان را گرم کردند، در گرمای تابستان اینجا را خنک کردند و همکاری کردند تا من یک
راهنما انتخاب کنم، بعد حمایت کردند و به کلینیک رفتم و دارویم‌ را گرفتم، دیدم که همه حواسشان به‌من‌است. به من هم یاد دادند که تو هم باید حواست به دیگران باشد.
حالا اگر حواست به‌ دیگران باشد، رسم جوانمردی را هم به جا آورده‌ای.

یک رسم دیگر آن شجاعت است، من یک زمانی می‌خواستم کارت بکشم، دستم می‌لرزید، برایم سخت بود. در کنگره ۶۰ اگر می‌خواهیم از ترس عبور کنیم آگاهانه با ترس‌های‌مان مواجه می‌شویم. در کلام الله سوره بقره، آیات انفاق می‌فرماید: موقعی که انسان‌ها می‌خواهند انفاق کنند، شیطان ترسی در دل آن‌ها می‌اندازد که اگر ببخشی بدبخت می‌شوی. اما جلوتر‌ که می‌رویم و آیات را که می‌خوانیم می‌بینیم که می‌گوید: خداوند شما را به بخشش دعوت می‌کند. می‌گوید: موقعی که می‌خواهیم ببخشیم خداوند آن را در مال ما قرار می‌دهد، در واقع پول ما نیست، پول خداوند است، فقط من شجاعت این را باید داشته باشم که دستم را بلند کنم و بگویم: من می‌خواهم ببخشم.

در آیه ۴۴ سوره مبارکه بقره می‌گوید:"ما شما را زمانی که به آسمان نگاه می‌کنید می‌بینیم" ما امروز می‌خواهیم این کار را بکنیم، می‌خواهیم به سماء نگاه کنیم، مطمئن باشید که خداوند حواسش است. پیام لژیون سردار می‌گوید: انسان‌های آباد بناهای خراب را آباد می‌کنند، در
بناهای آباد، ساختمان، صور آشکارش است.
اما در کنگره بناهایی که آباد می‌شوند، قلب شکسته‌ آن مادری‌است‌ که دست به دامان خداوند می‌شود که بچه‌اش، جگرگوشه‌اش از اعتیاد رها شود؛ اما هر کاری می‌کند نمی‌شود، و اینجاست که‌ آن مادر از خداوند فاصله می‌گیرد.
قلب پدری است که درگیر مصرف مواد مخدر است همه راهی را می‌رود که مواد مصرف نکند؛ اما نمی‌شود و شرمنده خانواده‌اش می‌شود.
قلب فرزندی است که خجالت می‌کشد بگوید، این پدر من است،
قلب آن خانواده‌ای است که در آستانه‌ طلاق است، به کنگره مراجعه می‌کنند و در کنگره به سامان رسیده‌ و بنیان خانواده‌اش‌ از نو مستحکم می‌شود.

پس بدانیم، امروز چه بنایی را می‌خواهیم آباد کنیم. بناهای آباد این‌ها هستند که خود ما هم جزء ساکنین خرابش‌ بودیم و امروز که آباد شده‌ایم باید بناهایی را آباد کنیم.
امروز عید قربان ما اعضای کنگره ۶۰ است، حاجی‌ها به مکه می‌روند و دور کعبه می‌چرخند، آخرش می‌آیند و قربانی می‌کنند. امروز هم‌ در لژیون سردار عید ما است، امروز روز بخشش ما است، روزیست که باید قربانی کنیم.
مصرف کنندگان مواد مخدر همه اصل دارند از اسب افتاده‌اند ما همه این‌گونه‌ بودیم، آمدیم و به اصل‌مان رسیدیم.
خیلی‌ها در جامعه این اتفاق‌ها برای‌شان می‌افتد که‌ دیگران به این چشم نگاه‌شان می‌کنند، که شاید این‌ها از اصل هم افتاده‌اند.
امروز کمک کنید به افرادی که این حس را دارند تا به اصل‌شان برگردند.

عضو لژیون سردار شدن قشنگ است، آقای مهندس حسین دژاکام می‌فرماید: کشت شما باید محصول چندگانه داشته باشد، هم برای خودت، هم برای دیگران.
شخصی که عضو لژیون سردار می‌شود اگر فقط پول بدهد و در جلسات لژیون سردار حضور نداشته باشد، کشتش محصول چندگانه ندارد.
اگر می‌خواهی به آن محصولات برسی ادامه‌اش در لژیون سردار است، باید از آموزش‌های لژیون سردار بهره ببری، این را باید بدانیم که کنگره به پول ما نیاز ندارد کنگره به فهم ما نیاز دارد.
شما مبلغی را پرداخت می‌کنید و عضو می‌شوید اما اگر در لژیون حاضر نشوید دنبال آن فهمش نروید، می‌بینید که شرایط نه برای ما تغییر می‌کند، نه شعبه.

امروز قرار است یک اتفاق را رقم بزنیم که در ادامه آیندگان بیایند و از اینجا استفاده کنند. سعی کنیم یک آجر از اینجا را باید برای خودمان بخریم. من حس می‌کنم آن چیزی که بخشیده شده امروز از آن لذت می‌برند حس می‌کنم این گچ‌ها، لامپ‌ها و در و دیوار امروز لذت می‌برند که شما اینجا نشستید، چون این‌ها حاصل بخشش و دست‌رنج خیلی از عزیزان بوده است
شماها امروز باید این کار را انجام بدهید که دیگران هم به اینجا بیایند و لذتش را ببرند
انشالله که بتوانیم بناهای بزرگ‌تری تهیه بکنیم و بتوانیم یک زمینی در همین حوالی بخریم و آن را بسازیم.
آقای مهندس چرا می‌گوید که اگه کسی بخواهد بیاید و یک‌جا به‌ ما‌ پول‌ بدهد ما آن‌ پول را نمی‌پذیریم؟ زیرا هیچ‌کس، قدر آن را نمی‌داند. اگر این‌جا را یک نفر می‌ساخت، امروز هیچ‌کس قدرش را نمی‌دانست؛ اما امروز قدر این مکان را می‌دانیم چون افراد با هم مشارکت کردند و قرار است در آینده قدر جاهای دیگر را هم بدانیم چون امروز قرار است همه با هم مشارکت کنیم.
امیدوارم که این اتفاق بیفتد و همه ما در پایان جلسه با حال خوش از این‌جا بیرون برویم.
از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید از شما سپاسگزارم.

تایپ: مسافر احمد. خ
ویرایش: مسافر مصطفی
ویراستار: مسافر احمد
عکس: مسافر نعمت
تنظیم و ارائه: مسافر احمد

مسافران نمایندگی الیگودرز

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .