جلسه پانزدهم از دور سی وپنجم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی شمس روزهای چهارشنبه به استادی مسافر محسن، نگهبانی مسافر مسعود و دبیری مسافر سهراب در در تاریخ 16 آبان ۱۴۰۳ با دستور جلسه «گلریزان» راس ساعت 17 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خدار را شکر می کنم که امروز در خدمت شما هستم، هفته خیلی قشنگی است. جلسه پیش که جشن گلریزان بود یکی از شادترین روزهای زندگی ام بود و واقعا خیلی عالی بود و از مسئولین و برگزار کننده های جشن سپاسگزارم و از عزیزانی هم که شرکت کرده بودند متشکرم.
دیدن این همه عشق و این همه محبت به کسانی که نمی شناسی، بسیار قشنگ است و برای من خیلی آموزنده بود و به دو پهلوان عزیز مسافر امیر و مسافر علی که امروز خدمت جناب آقای مهندس رسیدند و اجازه پهلوانی را گرفتند، تبرک عرض می کنم.
امروز در مورد انسان فکر می کردم که از بدو تولد تا پایان حیات همواره به دنبال لذت بردن است. در دوران کودکی وقتی که نیروهایش را می تواند بدست بگیرد؛ مثلا وقتی راه رفتن را یاد می گیرد دچار شعف می شود یا وقتی می تواند حرف بزند و چه ذوق و شوقی برای قدم زدن دارد و گرفتن این نیروها در او ایجاد لذت می کند و هرچه بزرگتر می شود خواسته ها و لذتش هم بزرگتر می شود و پایش را فراتر می گذارد و به مادیات روی می آورد چون یک نیروی عظیمی در این مادیات نهفته است که در کتاب ۱۴ وادی هم آمده است که اگر انسان بر مادیات سوار باشد نیمی از قدرت اهریمن را شکست داده است ولی اگر مادیات بر انسان سوار باشد قطعا انسان شکست خواهد خورد و اگر در انسان هوشیاری و فهم اتفاق نیافتد، دچار یک چرخه پوچ می شود و به دنبال لذت بردن از جمع آوری مادیات می رود. افراد زیادی هستند که از صبح تا شب مشغول کار کردن هستند و مال روی مال می گذارند که شاید بتوانند به لذتشان اضافه کنند ولی به تجربه دیده ایم که نتوانسته اند آن طور که باید از زندگی لذت ببرند. چون لذت بردن با جمع آوری مال اتفاق نمی افتد.
موضوعی که وجود دارد این است که خداوند بی نیاز است و این بی نیازی خداوند در بی اندازه بخشیدن او تجلی پیدا کرده است. صفت بی نیازی که در درون خداوند است در انسان هم می تواند باشد. چیزی درون انسان قرار داده شده که او هم می تواند به بی نیازی نزدیک شود و کلید آن بخشش و بخشیدن است. ما به اندازه خودمان و خداوند هم به اندازه جایگاه خودش. انسان برای اینکه بخواهد آن بی نیازی را تجربه کند باید از یکسری بندها رها شود که یکی از آنها همین بند مادیات است، چون نیروی عظیمی در آن نهفته است. مثالی بزنم تا موضوع کمی روشن شود، وقتی چیزی را از ما میدزدند ماشین یا گوشی موبایل و... یک حس تهی شدن از درون و تجربه می کنیم این همان پیوندی است که انسان با مادیات دارد که در افراد مختلف متفاوت است. مثلا ثروتمندی که پول کمی را گم کند برایش مهم نیست ولی شاید همان پول کم برای شخص دیگری کل سرمایه اش باشد، دست و پاهایش را گم کند و به دنبال آن می گردد. این بند و پیوند به اندازه همان بی نیازی می تواند محکم و قوی باشد. ما به اندازه ای که بی نیاز می شویم، می توانیم ببخشیم و کلید بی نیازی در بخشش نهفته است که این یک بخش قضیه است. بخش دیگر آن میزان بخشش ماست که آیا بخششی که انجام می دهیم متوجه آن می شویم یا خیر؛ یا اینکه صرفا به اندازه دیگران آن را در نظر می گیریم و اگر کسی مقدار کمی بخشید ما هم به آن اندازه ببخشیم. ما به میزانی پتانسیلی که در درونمان داریم آن بخشش معنا پیدا می کند. برای همین من از جشن گلریزان لذت بردم چون هرکه با هر میزان توانی که داشت در گلریزان مشارکت کرد و خیلی این را دوست داشتم.
ما در جهان مادیاتی قرار میگیریم برای آنکه بودن را درک کنیم، برای آنکه ماهیت وجودی خودمان را درک کنیم و بودن با داشتن خیلی تفاوت دارد. ما به جهان خاکی میآییم و درگیر داشتن ها میشویم درصورتیکه ما آمدهایم تا آن بخش پنهان خود و یا نفس خودمان را ارتقا بدهیم. در مورد تعهدات مالی هم مهم است که از همین الان به فکر اجرای تعهدات خودمان باشیم و برنامه ریزی لازم را برای آن انجام دهیم، همواره باید بکوشیم تا حرف و عملمان با هم منطبق باشد.
تایپ: مسافر میلاد، لژیون پانزدهم
ویرایش و ارسال به سایت: مسافر احسان، لژیون پنجم
- تعداد بازدید از این مطلب :
628