چهارمین جلسه از دوره چهارم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی صادق قم؛ با استادی ایجنت محترم مسافر علیرضا، نگهبانی مسافر هاشم و دبیری مسافر رضا، با دستور جلسه « گلریزان » ۱۵ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.
سخنان استاد جلسه:
خدا را شاکر و سپاسگزارم که یک روز دیگر روزی بنده شد تا خدمت کنم و آموزش بگیرم و همچنین قدردان و سپاسگزار راهنمای گرانقدرم اکبر آقا هستم، هفته گلریزان را خدمت جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان و تمام خدمتگزاران کنگره ۶۰ علیالخصوص دوستان عزیز و حضار محترم که حضور دارند تبریک عرض میکنم، انشاءالله که در کنار هم یک جشن زیبا و بهیادماندنی داشته باشیم.
در رابطه با دستور جلسه هفته گلریزان، گلریزان یک سنتی است که در ایران باستان از گذشته وجود داشته است، برای اینکه یک کاری برای شخصی به سرانجام برسد یا قدمی را برایش بردارند گلریزان میگذاشتند، مخصوصاً در زورخانهها بیشتر پهلوانان گلریزانها را انجام میدادند، استادان جناب آقای مهندس مخصوصاً استاد سردار برای اینکه کنگره ۶۰ پایههای مالی قوی داشته باشد و بتواند روی پای خودش بایستد توصیه به قوی کردن پایههای مالی و انجام آن میکرد که پایههای مالی باید درکنگره ۶۰ قوی باشد حتی برای یک سفر اولی که درکنگره در حال درمان است علاوه بر اینکه دریافتهای معنوی دارد باید پایههای مالی خودش را هم قوی کند.
جناب آقای مهندس در سال ۱۳۸۴ حسابی باز کردند بهعنوان حساب زمین و دوستانی که مایل به مشارکت در این امر بودند برای آیندگان در آنجا سرمایهگذاری کردند و امروز این ساختمان به این زیبایی مهیا شده که بنده از حضور در اینجا احساس شادی و شعف میکنم و این نتیجهای زحمات جناب آقای مهندس که برای این امر مهم حساب زمین را باز کرد و دوستانی که در سال ۱۳۸۴ مشارکت کردند است.
هیچ جادهای یکطرفه وجود ندارد و هیچ کاری هم فقط رفت خالی نیست، همیشه رفت و آمد با همدیگر هستند و هستی بر مبنای داد و ستد است و همهچیز در جریان است، بهترین الگو برای من علیرضا طبیعت است و در طبیعت کاشت، داشت، برداشت راداریم که اگر کاشت را داشته باشیم، اما برداشتی نکنیم فایدهای ندارد، نتیجهای ندارد، کاری را که انجام دادهایم و زحمتی را که کشیدهایم بیهوده است، حالا برای اینکه کاشت، داشت، برداشت را خدمتتان عرض کنم رجوع میکنم به گفته جناب آقای مهندس که خیلی زیبا بیان کرده است که ایشان میفرماید: برای این کار به سه عنصر نیاز است، ۱_ نیروی متخصص ۲_ علم و دانش ۳_ منابع مالی (پول) که بنده این موضوع را همیشه اینگونه برای خودم تمثیل و تصویرسازی میکنم، بهطور مثال بهترین تراکتور و بذر را داشته باشم و در زمین بکارم، اما نور خورشید و آب نباشد آیا محصولی به دست میآید؟ یا نیروی متخصص راداریم و علم را هم جناب آقای مهندس در اختیارمان میگذارد، حال اگر منابع مالی تأمین نشود آیا میتوانیم چنین ساختمانی به این زیبایی برای خودمان داشته باشیم؟ که در آرامش به ادامه سفرمان بپردازیم.
پیام استاد سردار در کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر: فرِ انسانهای بر باد رفته و در خاکسترها مدفونشده مانند گنجی به آنها باز پس داده خواهد شد مشروط به اینکه خود را طلب کنند، این انسانهای بربادرفته ما هستیم که در خاکسترها مدفونشده بودیم، ولی کنگره ۶۰ ما را دوباره بازسازی کرد و کنگره ۶۰ من علیرضا را به خودم بازگرداند و بازسازی کامل را انجام داد، از هر نظری روانی، جسمی، اجتماعی و... از همه مهمتر انسانیت را به من برگرداند، قبل از اینکه به درمان برسم و بیرون از کنگره ۶۰، بنده چقدر ارزش داشتم؟ راهنمای محترمم اکبر آقا همیشه عرض میکردند که به خاطر اعتیاد کسی به ما اعتماد نمیکند و بنده در هیچ کجا جایگاهی نداشتم، اما اکنون درکنگره ۶۰ چنین ساختمانی و تشکیلاتی را در اختیار من قرار دادهاند و شما دوستان به حرفهای بنده گوش فرا میدهید، این نعمتها از کجا آمده است؟ این موارد برکات و نعمتهایی هستند که خداوند از طریق کنگره ۶۰ به من علیرضا اعطاء کرده است و در قبال این نعمتها چه وظایفی بر عهده من است؟ و چهکاری باید انجام بدهم؟
حال کمی با خودم فکر کنم و حساب کنم، من اینجا آمدهام و تمام امکانات و ابزارهای موجود را در اختیارم گذاشتهاند آیا فقط باید مصرف کنم و بروم؟ دیگر پشت سرم را هم نگاه نکنم؟ به خودم بنگرم و ببینم کنگره 60 چه چیزی به من داده است! در طول ده الی دوازده ماه چقدر از منابع علمی و چقدر از امکاناتش استفاده کردهام؟ اکنون ما در اینجا حضور داریم و در حال سفر هستیم، وظیفهمان است که این دادوستد را برقرار کنیم، کفر و پنهانکاری نکنیم، دوباره پرکنیم و سر جایش بگذاریم، دیگران قبل از ما این سبد را پر کردند، حالا امروز نوبت من است، من میخواهم بدانم در طول این یک سال با آموزشهایی که گرفتهام به چه جایگاهی رسیدهام؟ چقدر توان بخشندگی در من به وجود آمده است؟ من چقدر میتوانم جدا بشوم؟ امروز هم روز یوم الفصل است، امروز هم روز جدایی است، روز قطع کردن علایق مادی است و آیا من توان آن را دارم که به فکر آیندگان و فردا باشم؟ فکر نکنیم این داروی OT و روش DST برای ما تمام شده و دیگر کاری نداریم، نه اینگونه نیست، در همین شهر خودمان خیلی افراد هستند که دنبال درمان اعتیاد میگردند و راه را هنوز پیدا نکردهاند و در رنج و عذاب بسر میبرند، در جدایی و گرفتاری و تاریکی هستند و روز بهروز هم به مشکلاتشان اضافه میشود، ولی من آمدهام در این مسیر بسیار عالی و با یک ماشین آخرین سیستم که در اختیار بنده گذاشتهاند و از من خواستهشده که این مسیر را بروم و من هم با نهایت سرعت به انتهای این مسیر میرسم و لذت هم میبرم و اصلاً متوجه نمیشوم که چه زمانی درمان شدهام! چه زمانی سیستم X من بازسازی شد، حالا من علیرضا وظیفهدارم با تمام توانم در این دو (دویدن) امدادی شرکت کنم، با تمام پتانسیلی که دارم، یعنی وقتیکه این چوب دو امدادی را در دستم میگیرم با آنچه در توان دارم و با تمام قدرت باید حرکت کنم تا به نفر بعدی بدهم، اگر کم بگذارم حتماً به آنجایی که نباید برسم خواهم رسید، هرکسی که کم بگذارد و یا دوستانی که نسبت به آن پتانسیلی که دارند اما تمام توانشان را نگذارند به بیراهه خواهند رفت، کنگره 60 تمام امکانات را در اختیار من قرار داده است تا به درمان برسم، من چرا باید تمام توان و پتانسیلم را از کنگره 60 دریغ کنم؟ انشالله که بتوانیم این قدمها را برداریم.
دیگر اینکه امروز خیلی خوشحال هستم که همه سفر دومیها هم آمدهاند به آنها خوشآمد میگویم که البته این دوستان برای خودشان آمدهاند، آمدهاند تا زکاتشان را پرداخت کنند و یکی از اقساط وامی را که از کنگره 60 گرفتهاند امروز در این جشن پرداخت نمایند و خوشبختانه درکنگره 60 مبلغی از قبل تعیینشده وجود ندارد همهچیز بهصورت حسی و دلی انجام میگیرد که این مورد هم استثنا نیست، یکی توان یکمیلیون تومان و دیگری توان یک میلیارد تومان را دارد که بنابراین امروز روز عمل است، هر کس با توجه به توان خود باید نشان دهد که چقدر درکنگره 60 آموزشدیده است؟ چقدر جهانبینیاش رشد کرده است؟ چه چیزی را دریافت کرده است؟ اگر دریافت من خیلی خوب بوده باشد امروز پرداختم هم خیلی عالی است.
عکاس: مرزبان خبری مسافر امیر
تایپ و ارسال خبر: مسافر امین لژیون هفتم و مسافر یوسف لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
760