جلسه ششم از دوره اول کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی شمس با استادی ایجنت دنور همسفر مینا، نگهبانی دنور همسفر فاطمه و دبیری همسفر زیبا با دستور جلسه «گلریزان» روز سهشنبه 15 آبانماه 1403 ساعت 16:00 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
تشکر و قدردانی میکنم از آقای مهندس که با زحماتی که در حوزه درمان اعتیاد کشیدند، یار و یاور خانواده بزرگ کنگره۶۰ شدند. خداوند به ایشان سلامتی و سعادتمندی عطا کند. از نگهبان و دبیر لژیون سردار و گروه مرزبانی خیلی تشکر میکنم که من را دعوت کردند و همچنین برای برپایی این جشن زحمت زیادی کشیدند. جشن گلریزان را خیلی به شما تبریک میگویم. این تبریک گفتنها حتماً برکت دارند و روزی و برکت زندگیهایمان و نمایندگیمان را هزار برابر میکند.
کنگره۶۰ در ابتدای شروع حرکت و به خاطر وجود پرمهر آقای مهندس و تفکر ایشان بنایش نهاده شد و کمکم انسانها آمدند و دست به دست هم دادند؛ چه از نظر نیروی انسانی و چه از نظر نیروی مالی کمک کردند تا الآن به اینجا رسیدند و اگر حرکت و تلاش خود افراد و اعضاء نبود الآن آنقدر رشد نمیکرد. در شهرهای بزرگ و کوچک و حتی روستاها هم نمایندگی زده شد. اگر راهنما نداشتیم (نیروی انسانی) میشد؟ اگر علم و دانش از طریق آقای مهندس یاد نمیگرفتیم میشد؟ اگر پول و مسائل مالی نبود میشد؟ ما به عنوان سفر اول وارد کنگره شدیم و به ما خدمت داده شد، به بهترین شکل ممکن، حالا سفر دوم شدهایم؛ باید اگر ماندگار شدیم خدمت کنیم در هر قسمتی که از دستمان بر بیاید و تواناییاش را داشته باشیم.
میدانید مثل چه میماند؟ مثل اینکه شما میروید به یک عروسی که شامشان معمولی و برای هر میز غذا جلویشان گذاشته میشود که بخورند و از آن روزی میخورید و لذت میبرید. سفر اول هم مانند همین است وقتی دور میز نشسته باشید و از چیزی که در اختیارت گذاشته میشود استفاده میکنید و لذت میبرید؛ اما به یک عروسی میروید که سلف سرویس است. قشنگ همه چیزهای خوب و خوشمزه چیده شده و شما میتوانید هر چیزی که دوست دارید از خوردنش لذت میبرید را برمیدارید، سفر دوم هم دقیقاً مانند همین میماند؛ باید انتخاب کنیم کاری که از انجام دادنش لذت میبریم و توانایی انجام دادنش را داریم؛ باید ببینیم در سفر اول به ما چه گذشته که الآن باید بهایش را بدهیم و خدمت کنیم. در قسمت مالی یا قسمت جانی، بخشش جان هم خیلی مهم و سختتر است.
انسانها برای به دست آوردن مال از جانشان مایه میگذارند. من لژیون مجازی دارم از شهرهایی که هنوز راهنما ندارند رهجو میگیرم، در لژیون مجازی یکی از رهجوها مشارکت کرد و گفت: از خرداد ماه که سفرم را شروع کردم و دیگر سیگار نکشیدم حساب کردم الآن حدود ۶ ماه است که سیگار نکشیدهام هر روز هم یک پاکت میکشیدم میشود روزی حدوداً ۵۰ هزار تومان در ۶ ماه میشود ۱۸۰ روز و حدوداً ۱۰ میلیون، الآن باید چهطور قدردان باشم؟ چهقدر یاد گرفتهایم که مشکلاتمان را حل کنیم؟ چهقدر صبوری کردن و تاب آوری را یاد گرفتهایم؟
این یک طرف قضیه است طرف دیگر این است که یکسری از انسانها خدمات داشتند و مالی خدمت کردند که ما الآن اینجا هستیم؛ پس بر ما هم واجب است که باشیم تا انسانهای بعدی بیایند و استفاده کنند؛ باید جایی باشد که بچه من، نوه من که گرفتار شد بتواند بیاید و درمان شود. خوشا به حال آن کسانی که توانستند در این هفته پولی را ببخشند، بخشش همه جا هست، در مدرسه سازی، ساخت بیمارستان، کهریزک و ... اما جایی که ما میبخشیم هم مدرسه است، هم بیمارستان و هم کهریزک است.
بخواهید تا روزیتان شود، من خواستم و شد و کسی که پهلوان است، اول خواستهاش را پروراند تا به ثمر رسید؛ پس شما هم میتوانید و بخواهید که خداوند تواناییاش را به شما بدهد. امیدوارم قسمتتان شود و در این کار بزرگ سهیم باشید. دانشگاه خوارزمی، پیدا شدن درمان بیماریها، درمان سیگار، درمان چاقی، هر چهقدر میتوانیم ببخشیم و در این کار بزرگ سهیم باشیم و آخرتمان را بخریم یک جملهای را بگویم و صحبتهایم را تمام کنم در جایی خواندم که؛ من درخواست قدرت کردم و خداوند به من سختیهایی داد که من را قوی کند، من درخواست دانایی کردم و خداوند به من مشکلاتی داد تا حلشان کنم، من درخواست شجاعت کردم و خداوند به من خطرهایی داد که بر آنها غلبه کنم و من درخواست عشق کردم و خداوند انسانهایی را سر راهم قرار داد تا به آنها خدمت کنم.
و در ادامه جشن گلریزان در روز سهشنبه 15 آبانماه 1403 در نمایندگی شمس با حضور پرشور همسفران برگزار گردید.
تهیه گزارش و تایپ: همسفر عسل رهجوی راهنما همسفر سپیده (لژیون اول)
عکس: مرزبان خبری همسفر زهره و همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون ششم)
ارسال: همسفر محدثه رهجوی راهنما همسفر الناز (لژیون دهم)
همسفران نمایندگی شمس
- تعداد بازدید از این مطلب :
542