دلنوشته ای از پهلوان محترم مسافر وحید

دلنوشته ای از پهلوان محترم مسافر وحید به مناسبت هفته گلریزان

به نام قدرت مطلق الله؛

سلام دوستان وحید هستم یک مسافر،
خداوند را شاکر و سپاس گذارم که در هفته "گلریزان" فرصتی به من داد تا بتوانم دلنوشته ای را بنویسم. همیشه زمانی که ما انسان ها می خواهیم یک بخشش یا کار ارزشی انجام دهیم، نیروهای منفی به صورت گسترده همانند کارناوال های شادی هلهله کنان به سراغ ما می آیند و با تمام قدرت و نیرویی  که از خود ما گرفته اند، تمام سعی و تلاش خود را به  کار می گیرند تا ما را از این عمل نیک و بخشش منصرف نمایند. برای مثال می گویند اگر این مبلغ را به کنگره ببخشی، در زندگی تحت فشار قرار می گیری و... ولی اگر به صدای روح درونمان گوش کنیم، متوجه می شویم  که بخشش، عشق بازی با خداوند است و وعده خدا دروغ نیست و کسی که با خدا معامله می کند قطعا ضرر نمی کند و بی حساب سود می کنند؛ من تا قبل از ورود به کنگره خیلی از راه ها را رفتم و هیچگاه به آرامشی که امروز در کنگره پیدا کرده ام دست نیافته بودم و گویی که گمشده ام را در کنگره پیدا کرده ام. اعتقاد دارم برای حفظ این حال و این آرامش باید در بازی کنگره باشم و با خدمت مالی دین خودم را به کنگره ادا نمایم. شاید باورش سخت باشد اما زمانی که نزد جناب مهندس برای گرفتن اذن پهلوانی رفتم، هیچ خاسته ای نداشتم جز اینکه تا روزی که زنده ام خدمتگذار کنگره باشم تا پلی باشم برای  رساندن پیام کنگره برای مصرف کنندگانی که بیرون از کنگره در دنیای تاریک اعتیاد هستند، البته اگر لایق این مهم باشم، زیرا معتقدم که این جایگاه است که افراد را پیدا می کند. در پایان امیدوارم که قدرت مطلق مرا لایق خدمت به بندگانش بداند.

تایپ و انتشار: مسافر شهاب