English Version
This Site Is Available In English

پهلوانی یک نوع آموزش عشق و از خود گذشتن است

پهلوانی یک نوع آموزش عشق و از خود گذشتن است

پهلوان همسفر شیوا، مسافرشان با ده سال تخریب آنتی‌ایکس مصرفی قرص B2 وارد کنگره شدند. به مدت ده ماه با متد DST و داروی OT به راهنمایی مسافر پیمان و همسفر صدیقه سفر کردند. هم‌اکنون یک سال و هشت ماه و یک روز است که با دستان پرتوان آقای مهندس آزاد و رها هستند. در ضمن یک سفر سیگار در لژیون ویلیام داشتند. همسفر شیوا در لژیون تغذیه سالم در حال سفر هستند. ورزش در کنگره ایروبیک و بدمینتون، ورزش مسافرشان والیبال و شنا است.

شما با چه تفکری وارد لژیون سردار شدید؟

در ابتدا که وارد کنگره شدم تمام تاریکی‌ها را با گوشت، پوست و استخوان خود لمس کرده و سختی‌ها را به چشم خود دیده بودم و کنگره را مکانی دیدم که افراد آن همه از جنس خود من بودند. هر فرد با هرگونه مصرف مسافرش با اعتیاد دست و پنجه نرم کرده بود. بعد از آموزش و مطالعه کتاب‌های کنگره۶۰ متوجه شدم که اگر بخواهم یک کنگره‌ای کامل باشم، باید هر سه ضلع در من فعال باشد؛ یعنی هم از لحاظ دانش قوی شوم و هم این‌که نیرویی باشم که خدمت کنم و دیگر این‌که از نظر مالی خود را از این‌جا بدانم.

بخشیدن از مال بسیار دشوار است، شما چگونه به این تفکر رسیدید؟

آن زمانی‌که در سال ۹۷ عضو لژیون سردار شدم را هیچ‌گاه از یاد نمی‌برم در آن لحظه که مبلغ دو میلیون تومان پیش پرداختی را کشیدم، لرزش را در دستان خود حس کردم. همیشه دل کندن از مادیات یک آموزش می‌خواهد و انسان باید بداند آن چیزی که برایش ماندگار می‌شود و می‌تواند با خود به جهان‌های بعدی ببرد، مال نیست؛ بلکه عشق، بخشش و گذشت است؛ البته نیاز به یک گذرگاه دارد و باید با تمام وجود شرایط سخت را حس کرده باشد، باید دانست خوشی و لذتی که خودمان می‌خواهیم به دست بیاوریم در گرو شادی دیگران است.

لطفاً از حس و حال خود زمان موافقت آقای مهندس با اعلام پهلوانی‌تان بگویید؟

در آن زمان درون خود خواسته داشتم و تنها این را می‌دانستم که بعد از صحبت آقای مهندس با مسافرم احتمال این‌که اجازه پهلوانی صادر نشود وجود دارد. مسافران و همسفران دیگری برای اجازه پهلوانی خدمت آقای مهندس آمده بودند؛ ولی همه نتوانستند این اجازه را بگیرند، زمانی‌که نوبت به ما رسید جلوی پای آقای مهندس زانو زدیم و چند سؤال را پاسخ دادیم؛ بعد از آن آقای مهندس به ما تبریک گفتند و برای ما خواستند که در طول مسیر خود را نشان دهیم و به فرامین عمل کنیم، آن زمان بهترین لحظه من بود و مانند آن است که انسان زمانی‌که چیزی را تعریف می‌کند با لحظه‌ای که لمس کرده است بسیار متفاوت است؛ زیرا در آن شرایط نیرو و انرژی هزاران برابر بیشتر است و به همین دلیل نمی‌توان بازگو کرد.

لطفاً بفرمایید تعبیر شما از واژه پهلوانی چیست و آیا در قبال پهلوانی خواسته‌ای داشتید؟

بارها در جامعه واژه پهلوانی را شنیده‌ایم و شاید پهلوان را کسی بدانیم که زور بازوی بسیار دارد و قدرت خود را به همه نشان می‌دهد و صحبت و نظرات دیگران برای ایشان مهم نیست؛ ولی زمانی‌که وارد لژیون سردار شدم و بعد از آن دنوری را تجربه کردم و در حال حاضر که از دستان پرمهر آقای مهندس شال پهلوانی را دریافت کردم به این حس رسیدم که انسان باید افتاده‌تر باشد. من کوچک‌تر از آن هستم که بتوانم اظهار نظر کنم؛ ولی به دلیل این‌که می‌خواهم یک الگوی خوبی برای افراد باشم؛ باید بگویم که نظر من در رابطه با واژه پهلوانی این است که بیشتر یک نوع آموزش عشق و از خود گذشتن است. در قبال پهلوانی هیچ خواسته‌ای نداشتم و زمانی‌که خدمت آقای مهندس برای اجازه پهلوانی رسیدم گفتم می‌بخشم؛ ولی در قبال آن هیچ نمی‌خواهم؛ یعنی همان وادی چهاردهم، عشق و محبت، همان‌طور که همه می‌دانیم وعده خداوند دروغ نیست. زمانی‌که وجود خدا را در زندگی می‌بینیم، متوجه می‌شویم که اگر در صراط مستقیم قرار بگیریم بدون این‌که خواسته‌ای داشته باشیم، ‌می‌توانیم بهتر شادی‌ها را متوجه شویم که این همان واژه پهلوانی است.

نقش مسافرتان را در ورود شما به لژیون سردار و یا دریافت نشان پهلوانی بفرمایید؟

آقای مهندس، من همسفر را کنار مسافر قرار داد تا آموزش ببینم و بالی برای پرواز او باشم به من فهماند که در این دوران ده ماهه سفر اول دوربینم را روی خود بیندازم و یک کمک‌کننده باشم نه منهدم‌کننده، من این‌جا آموزش گرفتم که باید به مسافر خود عشق بدهم و همین‌طور از آن عشق را دریافت کنم. در این سیستم کنگره متوجه شدم هر کدام از این‌ها در قبال هم هستند، اگر اکنون مسافرم برای من قدمی برمی‌دارد؛ باید من برای او قدمی گذاشته باشم تا نتیجه، لذت و شادی را که انسان می‌خواهد به آن برسد را تجربه کند. مسافر من در این دوران نقش بسیار مهمی داشتند قبل از این‌که به این سیستم بیاییم در تاریکی‌هایی بودیم و لذت‌ها را نمی‌دیدیم و هیچ حسی نداشتیم؛ اما امروز بسیار راحت می‌توانیم باهم صحبت کنیم و برای مسائل  زندگی خود تصمیم بگیریم و برنامه‌ریزی داشته باشیم.

از نظر شما بخشش چه معنایی دارد و چرا بخشش در آموزش‌های کنگره قرار گرفته است؟

در این رابطه می‌توانم بگویم، برای این‌که نفس من بسیار بهتر رشد پیدا کند و بتوانم شخصیت واقعی خود را سر و سامان دهم، بخشش می‌تواند به من کمک کند و می‌توانم هم‌نوعان خود را بسیار بهتر دوست داشته باشم بدون این‌که از آن‌ها خواسته‌ای داشته باشم. واژه بخشش و عشق در وادی چهاردهم من را بیدار کرد، سی‌دی‌های وادی چهاردهم آقای مهندس معنای واقعی عشق را به من نشان داد، گذشتن از خود را بدون هیچ توقعی که یک چیزی را ببخشم بدون این‌که در قبالش دریافتی داشته باشم را آموزش گرفته‌ام. بخشش در آموزش‌های کنگره باعث شد که من ماندگارتر باشم و من خود را عضوی از این‌جا بدانم. انسان هر چه‌قدر در مسیر از خود گذشتن و بخشش بیشتر قدم بردارد، بهتر می‌تواند مراتب نفس خود را به تکامل برساند. بار‌ها آقای مهندس فرموده‌اند تا وقتی در کنگره هستید من از شما چیزی نمی‌خواهم و یک سفر اولی اجازه ندارد وارد لژیون سردار شود؛ ولی به محض این‌که وارد سفر دوم شد و نشان‌های خود را دریافت کرد، آسایش و آرامش وارد زندگی آن شد باید یک جبران خسارتی یا یک قدردانی انجام دهد و همین زکات رهایی می‌شود؛ یعنی هر شخص به نحوی در قبال دریافت‌هایی که داشته چیزی را پرداخت کند. در مورد خودم همیشه به گونه‌ای بوده است که در زندگی بیشتر از آن چیزی که بوده است انجام شود و سعی من بر این بوده که صد خود را بگذارم و این همراه با فشار است و سختی‌هایی دارد که همیشه در این‌صورت برای انسان دل‌چسب‌تر می‌شود؛ ولی زمانی‌که آسان‌تر باشد، بار آموزشی آن نیز می‌تواند کم‌تر شود، حمایت مالی نیز در کنگره می‌تواند صددرصد باعث زنده شدن نفس من شود و من می‌توانم مراتب نفس خود را بسیار رشد دهم، بسیار تکامل پیدا کنم و شخصیت واقعی من بهتر شود، زمانی انسان می‌تواند بهتر احیاء نفس انجام دهد که در هر زمینه‌ای چه مادی و چه معنوی رشد پیدا کند.

از شما سپاسگزارم و در پایان برای هفته گل‌ریزان چه پیامی دارید؟

در رابطه با هفته گل‌ریزان باید بگویم ابتدا فرا‌ رسیدن آن‌ را به همه اعضاء کنگره ۶۰ تبریک می‌گویم که می‌تواند عیدی باشد برای ما که این‌جا آمده‌ایم، باور کرده‌ایم، خواسته و امید داشته‌ایم که حال دلمان خوش و مسافرمان رها شود و همه این اتفاقات با صبر ما با هر چیزی که در الگوهای روبه‌روی خود می‌دیدیم اتفاق افتاد، شاید بعضی مواقع در گذشته دل من کوچک بود، دوست داشتم زودتر این اتفاق برای من بیفتد؛ ولی بعد از آن‌که آموزش دیدم و خدمت‌های خود را انجام دادم، متوجه شدم که این شرایط برای من هم هست؛ ولی باید زمان آن برسد، هیچ موقع در زندگی نترسم و نگویم که این اتفاق برای افراد دیگریست و برای من ممکن نمی‌شود، خداوند در قرآن نیز می‌فرماید: «در قانون طبیعت همیشه ضعیف پایمال است و یک نیرویی به من می‌دهد که همیشه در حرکت باشم» در این گل‌ریزان که در آن همه اعضاء باید قدردانی کنیم، برای این شرایط خوبی که در زندگی من اتفاق افتاده بسیار خوشحال هستم و تفاوت امسال با سال گذشته برای من این است که خداوند متعال به من کمک کرد که پیمان و عهدی که بستم را به اجرا درآورم و به هدف خود برسم و آن چیزی که می‌خواستم به انجام رسید، از وجود آقای مهندس تشکر می‌کنم با آن انرژی‌‌های خوبی که بود توانستم عهد و پیمانی که بسته بودم را به بهترین نحو به نتیجه برسانم و این اتفاقات زیبا را مدیون راهنمای خوبم همسفر صدیقه هستم که من را بیدار و هوشیار کردند.

مصاحبه‌کننده: همسفر محبوبه رهجوی راهنما همسفر شیوا (لژیون هفتم)
عکاس: همسفر هدیه رهجوی راهنما همسفر پرنیان (لژیون چهارم)
تنظیم و ارسال: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون اول)
همسفران نمایندگی چالوس

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .