English Version
This Site Is Available In English

دری را باز کن دروازه به رویت باز می‌شود

دری را باز کن دروازه به رویت باز می‌شود

سایت شعبه پرند با پهلوان محترم مسافر‌ محسن مصاحبه‌ای انجام داده است تا از تجربیات ارزشمند و خدمت پهلوانی خود بگویند، از شما دعوت می‌کنیم تا پایان این پرسش و پاسخ ما را همراهی کنید.

 

لطفاًخودتان را به رسم کنگره ۶۰ معرفی کنید.

سلام  دوستان محسن هستم یک مسافر،آنتی ایکس مصرفی شیره تریاک، ده ماه و هفت روز سفر کردم با عشق به راهنمایی آقا مهدی به روش DST داروی درمان شربت OT، ورزش در کنگره تیروکمان و شنا در حال حاضر دوسال است که از بند اعتیاد آزاد و رها هستم.


چه احساسی دارید از اینکه مجدداً امسال در جایگاه پهلوانی قرار گرفتید؟

خدا را شکر که این جایگاه را تجربه کردم حس گذشت حس خوب و قشنگی است در هر زمینه ای که وقت بگذاریم چه مالی و چه جانی لذت های خودش را دارد ولی در کنگره نوع بخشش خیلی متفاوت‌تر از جاهای دیگر است، چون نوع بخشیدن فرق می‌کند بیرون از کنگره با یک چشم داشت و یک برداشت دیگر نگاه می‌کنند ولی در کنگره هیچ اجباری در پرداخت نیست و خدارا شکر من هر جا هر کاری کردم خواسته را با خواسته عوض نکردم و چیزی را ندادم که چیزی را بگیرم اما در کنگره قبل از اینکه چیزی را ببخشم دریافت کردم  آن حال خوش را آن انرژی خوب را دریافت کردم و باعث شد که از لحاظ مالی من هیچ موقع مشکل نداشته باشم.


هدف شما از بخشیدن چیست؟ و این اشتیاق از کجا نشئت می‌گیرد؟

من از دوران نوجوانی از بخشیدن لذت می‌بردم و جمله‌ای از مرحوم پدرم آموختم که می‌گفتند دری را باز کن دروازه به رویت باز می‌شود، بارها شده است که به لبهٔ پرتگاه رسیدم اما پرت نشدم و از نظر مالی هیچ موقع لنگ نشدم، هر موقع مبحث بخشش می‌شود من یاد این شعر می‌افتم،

دانی که چرا خدا به ما داده دو دست              من معتقدم که در آن سری است
با یک دست به کار خود پنداری                         با دست دگر فتاده‌ای گیری دست
این شعر را تقدیم می‌کنم به انسان‌هایی که به بشریت خدمت می‌کنند.

تا به حال برایتان اتفاق افتاده است که از بخشیدن احساس غرور کنید و یا احساسات منفی مانند منیت در شما ایجاد شود؟

خدارا شکر در کنگره این اتفاق برایم نیفتاده است اما خارج از کنگره وقتی بخششی انجام می‌دادم برداشت دیگران نسبت به گذشتی که انجام دادم خواسته بود، شاید یک جاهایی احساس غرور می‌کردم اما؛ منیت را در هیچ زمینه‌ای سعی کردم نداشته باشم همیشه دوست داشتم خودم باشم نه اینکه خودم را در جایگاه‌های بالاتر ببینم، چون منِ محسن اگر بنشینم و در برابر آنچه هستم و دارم شکر گزار باشم قطعاً به جایگاه‌های بالاتر می‌رسم به شرطی که غرور و منیت سراغم نیاید و خواسته را با خواسته عوض نکنم.

 

یک پیشنهاد به فردی که تصور می‌کند اگر ببخشد از مالش کم می‌شود چیست؟

یک مصرف کننده در زمان مصرفش به نرخ امروز اگر بخواهید حساب کنید چقدر می‌شود؟خودتان حساب کنید،  بخشیدن دل می‌خواهد به قول معروف می‌گویند گذشت به مال نیست من از وقتی وارد کنگره شدم حقوق بگیر بودم نه اینکه فیشی واریز شود اما همین که موادم را کنار گذاشتم یک منبع درآمدی برایم بود، در اجتماع نبودم به کارم لطمه می‌زدم همه این‌ها درآمد است برای من و این می‌شود حقوق، اگر با دل ببخشیم مطمئنا داریم که ببخشیم، زمان مصرف از کجا می‌آوردیم؟ این انرژی‌ایی که الان داریم آن موقع نداشتیم ولی آن هزینه را انجام می‌دادیم، بخشیدن به هر نحوی زیباست، اگر راهنمایم نبود الان من هم به درمان نمی‌رسیدم.

به نظر شما بخشیدن با دانایی و بخشیدن بدون آگاهی چه تفاوتی با هم دارند؟

خیلی تفاوت دارد اگر بخشیدن از دل باشد مطمئنا خودش می‌آید در یک جاهای مختلفی من رفتم بخشیدن از روی اجبار بوده مثل این می‌ماند شما  عروسی می‌روید و باید کارت بکشید شاید لذت داشته باشد اما لحظه‌ای است ولی اگر  بروید جایی یک جایگاهی را ببینید که نیازمند است بدون اینکه کسی بداند خدمت کنید  به آن جایگاه آن لذت بخش است، چرا خدمت مالی نکنید، دیگران کاشتند امروز من دارم برداشت می کنم و من هم ذره‌ای از اندوخته‌هایم را بکارم برای آیندگان.

بحث مالی چقدر اهمیت دارد؟ و ما چگونه می‌توانیم در قسمت مالی رشد کنیم؟

دو حالت دارد یکی اینکه شما یک منبع درآمدی دارید و یک کاری دارید و از این کار سرمایه خودتان را روز افزون اضافه می‌کنید، یک موقع هست که کار می‌کنید و حقوق می‌گیرید و می‌توانید با پس‌اندازها و روی اصول زندگی کردن می‌توانید یکسری مبالغی را پس ‌انداز کنید، جناب مهندس می‌فرمایند اگر وضعیت مالی کنگره خوب نبود مطمئنا این جایگاه‌ها هم نبود، مسائل اولیهٔ هر انسان، جامعه، خانواده و هر چیزی اگر پول نباشد ناموفق است، اگر علمش را داشته باشیم پولش را نداشته باشیم موفق نیستیم، و اگر پولش را داشته باشیم و علمش را نداشته باشیم باز هم موفق نیستیم، شاید موفق بشویم اما؛ موفقیتی که خوب بتوانیم از آن برداشت کنیم امکان ندارد.

 

تا کِی باید ببخشیم؟

زمانی که از این دنیا می‌رویم چیزی را با خودمان نمی‌توانیم ببریم، از ما تنها آن کارهای نیکی که یاد می‌شود می‌ماند، چرا می‌گویند خیام چرا می‌گویند فردوسی همهٔ اینها اثرات خوبی از خودشان باقی گذاشته‌اند که امروز از آنها یاد می‌شود در آخرت که می‌گویند به کمکت می‌رسند همین خدمت‌هایی است که به دیگران می‌کنیم.

 

احساستان را به کلماتی که بیان می‌کنم بفرمایید.

بخشش: دری را باز کن دروازه به رویت باز می‌شود اصلأ نیازی نیست فکر کنید راجع بهش.

کنگره60: آرامش، آسایش، انرژی، گذشت، همدلی و...

جناب مهندس دژاکام:  جناب مهندس برای من شمس زمان هستند.

اعتیاد: خانمان‌سوز، بدبختی، افسردگی.

 

کلام آخر:
امیدوارم که در کنگره بمانم و خدمت‌گزار باشم جایگاهش برایم مهم نیست کجا باشم چکار می‌کنم، هر گوشه از کنگره و کلا خدمت به بشریت لذت بخش است مخصوصاً در این راهی که خودم انرژی گرفتم اگر می‌توانم انرژی‌ایی به شخص دیگری ببخشم چرا این کار را نکنم.

تهیه‌گزارش: همسفر فرهاد لژیون دوم

تصویر بردار: مسافر علی‌نقی و مسافر حجت

با سپاس فراوان از توجه شما عزیزان.

         «سایت نمایندگی پرند»

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .