جلسه دوم از دوره اول کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی قوچان با استادی همسفر گیتی ، نگهبانی همسفر اکرم و دبیری همسفر زهرا با دستور جلسه «جشن گلریزان» روز یکشنبه ۱۳ آبانماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شاکر و سپاسگزارم که باز هم اجازه خدمت در جایگاه استادی جلسه و اجازه حضور در اینروز و ساعت زیبا در شعبه قوچان و استادی جشن گلریزان را دارم.از تمامی عزیزان نگهبان، دبیر، مرزبانان عزیز تشکر میکنم امیدوارم که امروز جشن خیلی خوبی را باهم داشته باشیم.
به لطف خدا و آقای مهندس ما امسال این برنامهریزی را داشتیم که اگر عزیزی تمایل دارد در جشن گلریزان شرکت کند چه در عنوان دنوری، سرداری و حامی چند ماه زودتر از موعد گلریزان میتواند اعلام و شروع به پرداخت تعهد کند.
به عنوان یک خواهر کوچکتر میخواهم بگویم که اگر تصمیم و یا خواستهای به دل شما افتاده است، قطعا آن خواسته در مسیر شما میباشد، اگر قرار بود آن خواسته و یا تصمیم در تقدیر و زندگی شما نباشد اصلا از ذهن شما نمیگذشت مخاطب این صحبت برای کسانی است که هنوز در مشارکت در جشن گلریزان برای سرداری، دنور، پهلوان و نشان بی نشانی دو دل هستند.
مثالی که همیشه در لژیون سردار زدهام اینجا هم میگویم: من پایم را گذاشتم این سمت جوی و از جوی رد شدهام و به باغ زیبای لژیون سردار رسیدهام و آن را دیدهام، حالا یک پایم این طرف جوی و پای دیگرم را آن طرف جوی میگذارم و به تو میگویم: دستت را به من بده و بیا به این طرف جوی بیا به باغ لژیون سردار این سمت هوا خیلی بهتر است.
حالا من میتوانم بروم این طرف جوی که لژیون سردار است و به شما هم چیزی نگویم و فقط خودم از خوشی ها و حال خوب این طرف لذت ببرم و تمام خوشیها خوبیها برای من. شما قدم اول را بردارید اتفاقی که قرار است رخ دهد، رخ میدهد و راه نمایان میشود.
من هیچوقت نامههای آقای مهندس و آقای ویلیام را به طور مرتب نخوانده بودم وقتی شروع کردم به خواندن نامههای این دو بزرگوار آموزش و حال خوبی را دریافت کردهام که به همه شما عزیزان پیشنهاد میکنم که شما هم بخوانید و لذت ببرید.
یک جمله بسیار زیبایی را آقای ویلیام گفتهاند که من خیلی دوستش داشتم که آن را نوشتم و برای شما میخوانم: 《مردم در جوامع مختلف باهم متحد میشوند تا آنچه که ویران شده را بازسازی کنند و از دل ویرانیها دوباره زندگی نو زاده شود.》
و بهنظر من چقدر این جمله زیبا و عمیق هست که همه ما یک تعداد انسانی هستیم که زندگیهای آسیبدیده داشتیم و با متحد شدن باهم میتوانیم اتفاقهای خیلی بزرگ و خوب را رقم بزنیم مثل چه چیزی؟ مثل ساختن دانشگاه قشم.
من نمیدانم در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد ولی مطمئن هستم که آن روزی که هیچکدام از ما در این دنیا نباشیم و بستگان ما در این دنیا باشند. قطعا از ما که سردار، دنور، پهلوان و نشانی در بینشانی شرکت کردهایم يک اسم و یک نشانی از ما در جایی نوشته خواهد شد و چقدر خوب است که من اندازه یک آجر در ساختن یک ساختمان عظیم و یا در ساختن دانشگاه قشم نقش داشته باشم. من باور دارم که کاری که الان انجام میدهم در زندگی فرزند من و حتی ندیده من هم تاثیر میگذارد.
مادربزرگان و پدربزرگانی که ما آنها را ندیدهایم حتما یک جایی یک کار خوبی کردهاند که نتیجه آن کار خوب این شدهاست که ما راه کنگره 60 را پیدا کردهایم. ما میدانیم که چند نفر بیرون این در هستند که نمیدانند کنگره 60 چیست؟ و کنگره 60 را نمیشناسند، خیلی از افراد هم هستند که کنگره 60 را میشناسند و هنوز پذیرش نشدهاند.
من لژیون سردار را شرکت میکنم که همسر من و یا فرزند من در امان باشند، شاید من کمک کنم و شعبه جدید هم تأسیس شود ولی فرزند من پذیرش نشود ولی یک نقطه امیدی در دل من هست و ناامید نیستم.
یک جملهای در نامههای آقای مهندس و آقای ویلیام بود به این مضمون که آقای مهندس فرمودند: 《ما به یک آرامشی رسیدهایم و در یک آرامشی زندگی میکنیم، ولی حواسمان به این نیست که شاید یک طوفانی در راه باشد و آن طوفان زندگی من را تحت تاثیر قرار دهد پس چقدر خوب است که من برای این طوفان آماده باشم.》
اگر برای شرکت در لژیون سردار تأکید میکنیم بی دلیل نیست و همه به بهانه لژیون سردار شاهد اتفاقات و معجزات شیرین در زندگی بودهایم و گرنه اصلا آقای مهندس لژیون سردار را تشکیل نمیدانند.
کسانی هستند که اصلا در کنگره 60 و جلسات شرکت نکردهاند و عضو کنگره 60 نیستند اما معجزات لژیون سردار را دیدهاند و با خبر هستند که امسال در لژیون سردار شرکت کردهاند.
پس چرا منی که در کنگره عضو هستم و لژیون سردار را دارم در لژیون سردار شرکت نکنم و از لژیون سردار و از این نور استفاده نکنم.
آنقدر نور در کنگره 60 زیاد هست که گاهی از شدت نور نمیتوانیم ببینیم و ما الان در آن خوشبختی و نور زندگی میکنیم و چه خوب است که قدردان باشیم و استفاده کنیم.
«تصاویری زیبا از برگزاری جشن گلریزان»
مرزبانان کشیک: همسفر ناهید و مسافر محمد
تایپ: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر محبوبه(لژیون اول)
عکس: همسفر ناهید، مرزبان خبری
ویراستاری و ارسال: همسفر گیتی، نگهبان سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
143