دومین جلسه از دوره اول کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی نایین با استادی مرزبان دنور همسفر طیبه، نگهبانی دنور همسفر فاطمه و دبیری همسفر زینب با دستور جلسه «گلریزان» روز دوشنبه ۱۴ آبانماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شاکر هستم که در این جشن زیبا حضور دارم. همانطور که همه میدانید جشن گلریزان جشن عاشقی، جشن همدلی، جشن کمک و واقعاً میتوان گفت جشن انسانهایی است که خالصانه و صادقانه میخواهند همه دارایی خودشان را به مشارکت بگذارند و چه جشنی و چه روزی از این قشنگتر! در ابتدا برای خودمان جمع شدیم و مهمترین نکته این است که من اولین چیزی که دریافت کردم خدمت در حق خودم است؛ برای رسیدن به حال خوش، برای رسیدن به آرامش خود؛ زیرا شاید در صور آشکار فکر کنیم من دارم به دیگران کمک میکنم و یک مالی از من کم میشود؛ ولی در حقیقت این نیست؛ زیرا وقتی در صور پنهان خود نگاه کنیم، میبینیم چیزی غیر از این است؛ چون ما فقط جنبه ظاهری را میبینیم. به عقیده من تقسیمشدن انرژی است و داریم سطح انرژی یکدیگر را بالا میبریم. ما میگوییم پول در صور آشکار انرژی است و در این جشن دقیقاً همین کار را انجام میدهیم و این پول را از یکدست به دست دیگر میدهیم؛ شاید به دستی برسد که من اصلاً شناختی از ایشان نداشته باشم.
ما باید به این نکته توجه کنیم که چه اتفاقی قرار است بیفتد؟ ما دو سال است از جشن گلریزان محروم بودیم و ناراحت بودیم که چرا این اتفاق قشنگ برای ما رخ نداد؟ میخواهم بگویم این محرومیت باعث شد تا ما دوباره محرم شویم؛ زیرا تلاش تکتک شما بود که این اتفاق قشنگ دوباره افتاد و این جشن خدمت تکتک شما همسفران مبارک باشد. چه شخصی که 50 هزار و چه شخصی که ۵٠٠ میلیون یا نشان در بینشانی را کارت میکشد دقیقاً همه قشنگی گلریزان را حس میکنند و طعم آن را میچشند. توصیفکردن گل برای شخصی که گل را نمیبیند یا بوی آن را استنشاق نمیکند چهقدر سخت است و دقیقاً طعم زیبای گلریزان را اگر میخواهید برای دیگران توصیف کنید؛ البته برای کسانی که در کنگره حضور ندارند همانقدر سخت است.
فلسفه گلریزان به زمان قبل برمیگردد که در هر محله یا شهری ریشسفیدها جمع میشدند و برای اعضایی که نیاز داشتند گلریزان میکردند و این کمک بلاعوض بود و هیچکس منتظر نبود این پولی را که در گلریزان میدهد دومرتبه به خودش برگردد؛ ولی همه به این درک رسیده بودند که چرا باید این پول را بدهند. آقای مهندس هم این فرصت را در اختیار ما قرار دادند و با الگو گرفتن از یک سنت این رسم قشنگ عاشقی را در کنگره قرار دادند تا ما هم انجام دهیم. واقعاً فرصتهای زمینی اندک هستند؛ زیرا من یکدفعه در این بعد از حیات هستم و یکمرتبه فرصت گلریزان برای من پیش میآید؛ اکنون اینکه من چگونه از این فرصت استفاده کنم مهم است و هر کسی خودش را بسنجد که من چگونه میخواهم از امروز لذت کمک کردن را ببرم، لذت این را ببرم که من هم دستم را محکم بالا ببرم و جزء بخشندهها باشم. در مورد بخشش صحبت زیاد است و این را خیلی از بچههایی که عضو لژیون سردار هستند شنیدهاند شاید شما هم بارها شنیدهاید و ما باید این تکرارها را برای خودمان انجام بدهیم.
در سوره اول کلامالله از رحمان و رحیم صحبت کرده و در سوره دوم گفته «از آن چیزی که به شما روزی دادیم انفاق کنید» و در آیه ۹۲ سوره آلعمران گفته «به مقام نیکوکاران نمیرسید؛ مگر آنکه از آنچه که دوست دارید انفاق کنید». خیلی تأکید دارد از آن چیزی که دوست دارید. مال و ثروت یک چیز دوستداشتنی است، از آن چیزی که دوست دارید انفاق کنید. آیا میتوانید بهترین لباس خودتان را ببخشید؟ حالا گلچین بهترین مالت را میتوانی ببخشی؟ گلریزان یعنی گل سرسبد تمام زندگی خودت را تقدیم کنی! هر کسی باید به خودش نگاه کند و ببیند گل سرسبد زندگی او چه هست؟ من با خودم فکر کردم آیا پولی که من میدهم جبران آن چیزی که کنگره به من داده است میشود؟ بعضی چیزها گفتنش خیلی دردآور است؛ من آمدم محاسبه کردم که اگر مسافر من هنوز شیشه میکشید با آن شرایط وحشتناک و همراه آن قرص متادون هم میخورد، هزینه من ماهیانه چقدر میشد؟
ما باید حساب کنیم، چه بودیم و کجای کار بودیم و الان به کجا رسیدهایم؟! اگر تفاوت قیمت OT و مقدار مصرفی که درگذشته داشتهایم را درنظربگیریم من باید یک نکته را بدانم که خودم در کجا بودم و الان در کجا ایستادهام و اینکه چقدر از مالم در این راه خرج میشد و اکنون این هزینه در جیب من است و یک سفر اولی اگر خوب فکر کند متوجه میشود که هزینه شربت OT خیلی ناچیزتر از هزینه مصرف مواد مسافرش است. من همیشه به خودم میگویم که باید در مقابل این نعمت بزرگ چهکار کنم و چگونه شکرانه این نعمت را که کنگره به من داده است را بهجای آورم؟ همیشه از خودم میپرسم آیا میتوانم شکرانه اینهمه خوبی و نعمت را بهجای آورم یا میتوانم جبران کنم و چگونه به جبران آن برایم؟ اگر هر کدام از ما در وجود خودمان فکر کنیم خیلی زیبا میشود.
کمککردن جز فرامین الهی است که در سیدی مراتب فرمان به ما گفته شده است «بیاییم فرامین الهی را انجام دهیم». آقای مهندس این را در همه آموزشها به ما گفتهاند؛ برای مثال در سیدی هسته خارجی فرمودند: «اول باید تحمل داشته باشیم، ظرف وجودی خود را بزرگ کنیم تا بتوانیم ظرفیت پذیرش پول را داشته باشیم»؛ گاهی شاید ما ظرفیت و پذیرش پول را نداریم و پولهایمان در مسیرهای ضد ارزشی هدر رود؛ اما وقتی که آن ظرفیت در من به وجود آمد و بهمرورزمان آن ظرف وجودی من بزرگتر شد نباید اجازه بدهم که سرریز شود؛ بنابراین باید این مالی که از دیگران در زندگی من قرارگرفته و به مشاع گذاشته شده است همانگونه که دیدهبان علیرضا فرمودند: «مال دیگران در مال من مشاع شده است و من باید این مال را جدا کنم و به کسی که باید داده شود بدهم»؛ گاهی شخصی به هیئت یا مسجد کمک و شخص دیگری در کنگره کمک میکند؛ وظیفه من چیست و به کجا کمک کنم؟ کسی که متولی مسجد است به مسجد، کسی که به هیئت میرود در هیئت کمک میکند و من که به کنگره میآیم به کنگره کمک کنم.
در سیدی چراغدان ۲ آقای مهندس فرمودند: «چراهای خود را باید حل کنیم»؛ چرا باید من در کنگره کمک کنم؟ چرا من میخواهم درمان شوم؟ وقتی ما چراهای خود را حل کنیم دیگر مشکلی نخواهیم داشت و خیلی راحت گذشت میکنیم. گاهی ترس از نداشتن به سراغ ما میآید و این ترسها، ترسهای بازدارنده هستند و نمیخواهند من آن حال خوش را دریافت کنم و من باید بتوانم نوع ترسهایم را تشخیص بدهم. خیلی زیبا در «سیدی مثلث تشخیص» برای ما بیان شده است زمانی که من به کنگره وارد میشوم شناخت و آگاهی پیدا میکنم که پول من در کجا هزینه میشود؟ برای آزمایشگاه کنگره، مقالات و تمام تحقیقات بر روی بیماریهای MS، کولیت اولستراتیو هزینههای بالایی صورت میگیرد، فکر کنیم چه لذتبخش است که در سالهای آینده یک بیماری که کولیت دارد درمان شود و دعا کند و بگوید آن کسی که این روش را خلق کرد و تحقیقات را انجام داد تا من را از این بیماری نجات داد خداوند خیرش بدهد و این دعا دقیقاً شامل تکتک اعضاء کنگره که کمک کردهاند میشود؛ زیرا در این موارد با کمککردن میتوانیم سهیم باشیم و پس از اینکه شناخت پیدا کردم، تشخیص میدهم که جزء کدام انسانها هستم؟ آیا جزء ساکنین آباد یا جز ساکنین خراب هستم؟ پس از تشخیص به مرحله عمل میرسم، مرحله عمل چه روزی است؟ من اگر امروز هم پول ندارم؛ ولی میتوانم پسانداز کنم، در روزها و سالهای آینده بتوانم دینم را ادا کنم.
در آخر میگویم: «بهشتهای خودمان را آذینبندی کنیم». حال چگونه میتوانیم بهشتهای خودمان را آذینبندی کنیم؟ با این کارهای زیبا و قشنگی که انجام میدهیم، با انتقال پیام به دیگران، با الگو بودن میتوانیم باعث لذتبردن دیگران شویم. در پایان از آقای مهندس سپاسگزاری میکنم که به ما رسم عاشقی را آموختند تا من هم بتوانم به نوبه خودم یک قطره کوچکی از این دریای بیکران باشم. با آرزوی این که ما بچههای نائین (من خودم را جز بچههای نایین میدانم) بتوانیم در نمایندگی خودمان بنشینیم و آموزش بگیریم و خدا را شکر کنیم و دیگر نخواهیم اجارههای سنگین را پرداخت کنیم و آن هزینه در باز شدن مسیر افراد دیگر انجام گیرد و یک همسفر دیگری بیاید و بتواند لذت یک زندگی تازهای را داشته باشد.
مرزبانان کشیک: همسفر بهار و مسافر محمدرضا
تایپ: همسفر آزاده و همسفر اکرم رهجوهای راهنما همسفر محبوبه (لژیون اول)
عکس و ارسال: راهنمای تازهواردین همسفر سمانه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی نائین
- تعداد بازدید از این مطلب :
526