English Version
This Site Is Available In English

گلریزان در کنگره‌ی60، بخشش در قبال دریافت است

گلریزان در کنگره‌ی60، بخشش در قبال دریافت است

کارگاه‌ آموزشـی خصوصی کنگـره ۶۰ ویژه‌ی مسـافـران نمایندگی حکیـم هیـدجی، با استادی راهنمای محترم مسافر منصور، نگهبانی مسـافر علی و دبیری مسـافر حسن با دستور جلسه‌ی « گلریزان» یکشنبه 13 آبان ماه ۱۴۰۳ ساعت 17 آغاز به کار کرد. 

سخنان استاد:
سلام دوستان منصور هستم یک مسافر. خدا را شاکر و سپاسگذارم که توفیقی حاصل شد تا امروز، در این روز خاص بنده در این جایگاه حضور داشته باشم. از ایجنت و گروه مرزبانی تقدیر و تشکر می‌کنم که بنده را لایق این جایگاه دانستند.

از ديدن پیشکسوتان عزیز در این شعبه خیلی خوشحال هستم. نزدیک به ۱۵ روز است که در مورد گلریزان صحبت می‌کنیم و هرکس بنا به بینش خود، برداشت و نگرش خود و استاد جلسه و کسانی که مشارکت می‌کنند بر لزوم انجام این جشن تاکید می‌کنند.

می‌خواهم در رابطه با چیزی، که بر من گذشته یا چیزی که من برداشت کردم صحبت کنم. اینکه زمانی به خود آمدم و دیدم که درگیر مواد مخدر شدم و برای رهایی از مواد مخدر دست به هر کاری میزدم و وقتی برای اولین بار اقدام به ترک مواد کردم برادر بزرگم شب تا صبح من را در اتاق زندانی کرد و صبح مرا با خود به بهزیستی زنجان برد. آنجا آقایی بود که با دیدن من، به برادرم گفت؛ این معتاد شده است و دیگر فایده نمی‌کند، فقط باید از خانه بیرونش کنید.

من خیلی حالم بد بود، وقتی به شهرمان رسیدیم برادرم به من گفت برو و دیگر به خانه بر نگرد. برادر من از روی دشمنی این حرف را به من نزد؛ بلکه چیزی، که به او آموزش داده بودند را به من گفت؛ چون دست به دامن ولی امر شده بود که در راستای اعتیاد داشت فعالیت می‌کرد. وقتی جسم مریض می‌شود مثلا پا، سر، کلیه و... انسان می‌داند که به چه متخصصی مراجعه کند و وقتی اعتیاد دارد باید به بهزیستی یا کلینک‌هایی که متولی این امر هستند مراجعه کند.

من قصد توهین به پزشکان را ندارم؛ ولی مثلا دکتر زنان زایمان کلینیک ترک اعتیاد دارد و من برای ترک به او مراجعه می‌کنم. یک دوستی می‌گفت دکتر بعد از نیم ساعت که برایم صحبت کرد از ایشان پرسیدم شما نعشگی کشیده‌اید گفت نه، گفتم خماری کشیده‌اید؟ گفت نه.

پس شمایی که این‌ها را تجربه نکرده‌اید چطور می‌توانید به من کمک کنید پس من نیز این مسائل را پشت سر گذاشته بودم. وقتی برای اولین بار به کنگره ۶۰ پا گذاشتم در سالن بهداری بودیم که سقفش چکه می‌کرد و یادم است آقا سجاد مرزبان بودند.

وقتی جلسه بعد من به آنجا رفتم دیگر سقفش چکه نمی‌کرد و من اصلا نفهمیدم پول از کجا آمد و چطور سقف درست شد، فقط مثل یه آقا آمدم نشستم و درمان شدم. این سالنی که الان در اختیار ماست با تمام امکانات رفاهی از اول اینجوری نبود، جای دیوار گونی کشیده بودیم و قبل از لژیون باید برای اینکه گرم بشویم، چوب جمع می‌کردیم تا آتش روشن کنیم.

من می‌دانم با چه زحمتی و چه کمک‌هایی اینجا ساخته شده است. زمانی که این‌ها را می‌دیدم بیشتر و بیشتر به خدمت کردن تشویق می‌شدم. امروز آن دوستانی که از اول بودند و به رهایی و آگاهی رسیده‌اند می‌دانند که کنگره ۶۰ چه کاری برایشان انجام داده است.

انسان عاشق پرواز است؛ ولی بند‌هایی درونش وجود دارد که این بندها اجازه پرواز به انسان نمی‌دهند؛ ولی خداوند انسان را در مسیری قرار می‌دهد که می‌تواند آن بندها را پاره کند و پرواز کند. انشالا که جشن گلریزان خوبی داشته باشیم و ممنون که به حرف‌هایم گوش دادید.

برگزاری جشن و مراسم گلریزان با حضور مسافران و راهنمای لژیونها و پیشکسوتان عزیز





























مرزبان محترم کشیک: مسافر سیدمهدی

عکاس: مسافر مهدی
صدابردار: مسافر علیرضا
تایپ: همسفر امیرحسین
هماهنگی: مسافرحسین و سیدسعید
ثبت: مسافر مرتضی

نمایندگی حکیم هیدجی - مسافران ( جشن گلریزان )

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .