جلسه ششم، دوره دوم لژیون سردار، نمایندگی پرند، با استادی مسافر پهلوان مسعود، نگهبانی مسافر ناصر و دبیری مسافر امید با دستور جلسه وادی نهم و تأثیر آن روی من، در تاریخ 5 آبان در ساعت 15:45 آغاز بکار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستام مسعود هستم یک مسافر، خداوند را شاکر هستم که در میان شما عزیزان هستم، سپاسگزار جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان هستم و همینطور از ایجنت محترم و نگهبان لژیون سردار تشکر میکنم که به بنده فرصت دادهاند در این جایگاه قرار بگیرم تا خدمت کنم و آموزش بگیرم، یک زمانی در گروه پهلوانان شاید بیست نفر بود ولی الان داستان متفاوت شده چون دیگر مسافران به فهم موضوع رسیدهاند و طوری شده است که در ساختمان سیمرغ شش الی هفت نفر نیرو میخواهد که کارهای پهلوانان را پیگیری کنند و این جای شکر گزاری دارد و این از درایت جناب آقای مهندس است.
در کنگره همه چیز متفاوت است در کنگره باید با سر وارد شوی برعکس همهجا که با پا وارد میشوند، وقتی به عنوان تازهوارد به کنگره میآیی راهنمای تازهواردین موضوع را برایت باز میکند که در دنیای تاریکه اعتیاد چه چیزهایی برایت رقم خورده و متد و پروتکل را برایت توضیح میدهد و آن کس که با تفکر میآید و در لژیون مینشیند خیلی متفاوت تر از آن شخص است که به زور همسفرش میآید، آن کسی که با تفکر وارد میشود به تمام صحبتهای راهنما گوش میکند و چشم میگوید، لژیون سردار هم همینطور است ما با تفکرمان وارد این لژیون میشویم، چرا؟ چون اگر تفکر در میان نباشد همیشه حالت خراب است، چون متوجه موضوع نشدی که چرا باید پول بدهی، مگر نمیگویند درمان در کنگره رایگان است و آن لحظه است که جن درونت به سراغت میآید که اینجا دکان است ولی وقتی با تفکر وارد میشوی موضوع فرق میکند و نگاه میکنی به الگوها دقیقا مثل تازه وارد که به راهنمایش نگاه میکند.
جالب است کسانی که پهلوان میشوند سال دیگر همسفرشان را هم پهلوان میکنند و یکمرتبه میروند اجازه خدمت در نشان در بینشانی را میگیرند، اگر این شخص با پرداختی اولش حالش خراب میشد هیچوقت دومی را پرداخت نمیکردند، چرا پرداخت کردند؟ چون از یک دنیایی وارد دنیای دیگری شدند.
در اول پیام وادی نهم هم میفرماید که: پیام برای کسانی که به دنیای تازه قدم نهادند، بر شما واجب و ضروری است که از سخن به نقطه عمل حرکت کنید، من در گذشته در دوران تاریکی هم همیشه دوست داشتم جمعی دورم باشد و برای اینها سفره هم پهن میکردم و دوره این سفره همه جور انسان مینشت و الان هم دوست دارم سفره دار باشم.
شخص سفرهاش را کجا پهن میکند؟ بنده رها شدم و میگویم راهنمای من جناب آقای مهندس حسین دژاکام است، ایشان وقتی رها شدند سفرهای پهن کردند که عجیب وغریب است و نمیتوان انتهای سفره را دید و انسانهایی را که بر سر سفره مینشاند آنها هم کارهای عجیب و غریب میکنند و میآیند پنج میلیارد، ده میلیارد زمین میبخشند، لژیون سردار این فرصت را به ما میدهد که مثل جناب مهندس سفره دار باشیم، منتهی نه در تاریکی بلکه در روشنایی و در این سفره از کلام و زمان و مکان خودت میبخشی، استاد امین در یکی از صحبتهایشان فرمودند من در قسمت مالی شرکت نمیکردم و همیشه یکچیزی کم داشتم و این مثلث وقتی کامل میشود که بخشندگی هم در آن وجود داشته باشد و این بخشندگی مبلغش اصلا مهم نیست وباید در کنگره یاد بگیریم که عدد خودمان را بازی کنیم.
تهیه و تنظیم: مسافر هادی از لژیون یکم
مرزبان خبری: مسافر حجت
- تعداد بازدید از این مطلب :
114