English Version
This Site Is Available In English

گلریزان؛ بهار کنگره۶۰

گلریزان؛ بهار کنگره۶۰

یازدهمین جلسه از جشن‌های گلریزان کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی آکادمی با استادی راهنمای محترم همسفر زری، نگهبانی پهلوان مسافر احمد و دبیری مسافر امیر با دستور جلسه " گلریزان " شنبه ۱۲ آبان ساعت ۱۶:۴۵ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان زری هستم یک همسفر. در ابتدا از استاد سردار و جناب مهندس سپاسگزارم که در این جایگاه هستم. فکر نمی‌کردم اولین جلسه‌ای که آقای مهندس دستور می‌دهند استاد جلسه از گروه خانواده‌ها باشد، این قرعه به نام من بی‌افتد، انشاالله جلسه خوبی را در کنار هم داشته باشیم.

از ایجنت گروه خانواده خانم راحله و ایجنت گروه مسافران آقای شمس بسیار سپاسگزارم و از مرزبان‌های محترم تشکر می‌کنم. جلسه امروز گلریزان است و سعی می‌کنم در مورد فلسفه وجودی گریزان و تفاوت‌های گریزان داخل کنگره و بیرون از کنگره صحبت کنم. در گلریزان بیرون همه می‌دانیم چه خبر است،

کسی که دچار مشکلی می‌شود گلریزانی برایش می‌گیرند و پولی جمع می‌کنند که از یک مشکل نجات پیدا کند یا در مورد آزادی زندانی‌ها، ازدواج و یا چیزهای دیگر می‌تواند باشد، اما در کنگره همچین اتفاقی نمی‌افتد زیرا کنگره احتیاجی ندارد که در بوق و کرنا بکند که بیایید به من کمک کنید زیرا ما اعتقاد داریم دست خداوند بر کنگره است.

اگر کنگره نبود ما با ضد ارزش‌ها دست و پنجه نرم می‌کردیم و به حال خوب نمی‌رسیدیم. اگر در سال ۷۶ آقای مهندس کنگره را تاسیس نمی‌کردند ما همسفرها و مسافرها کجا بودیم؟ اگر آقای مهندس نبودند چندین هزار خانواده متلاشی می‌شد و یا با جدل و جنگ داشتیم زندگی می‌کردیم، این آرامش در کنگره اتفاق افتاد در کنار آقای مهندس و آموزش‌های کنگره؛ اگر گلریزانی شکل می‌گیرد ما آن را به بهار کنگره تشبیه می‌کنیم، همین‌طور کنگره برای ما سرسبزی و آبادانی می‌آورد و آن جوانه‌های شیری که در وادی چهاردهم از آن یاد می‌کنند، در گلریزان این جوانه‌های شیری به درختان سرسبز تبدیل می‌شوند که سایبانی بشوند برای آیندگان.

ممکن است تاریکی و تیر اعتیاد به هر خانواده‌ای اصابت کند، هیچ کدام از ما در ادامه مصون نیستیم و نخواهیم بود اما چه بهتر است سنگ بنایی که جناب آقای مهندس بنا نموده‌اند من هم در این بین نقشی داشته باشم و بفهمم از کجا به کجا رسیده‌ام. در سال ۹۴ عضویت لژیون سردار ۵ میلیون بود و من با خودم می‌گفتم یعنی می‌شود یک روزی در لژیون سردار حضور داشته باشم؟

خدا را شکر این مهم اتفاق افتاد و برکتی که در کنار کنگره برای خانواده‌ام اتفاق افتاد با هیچ چیزی قابل قیاس نیست و خدا را سپاسگزارم که در شرایطی خدا به داد ما رسید که زندگی ما به مو رسید ولی پاره نشد و از هم متلاشی نشد، زندگی‌مان در کنار هم دوباره شکل گرفت، خدا را از این بابت سپاسگزارم.

همیشه اتفاق‌های قشنگ در کنگره برای ما می‌افتد به شرط این‌که من بخواهم، بخشیدن به این راحتی نیست، بخشیدن دل می‌خواهد و بخشیدن عشق می‌خواهد. من با عشق مسافرم را بخشیدم تا در این صندلی بنشینم و زندگی خود را بسازم. قبل از کنگره آن صلح و آرامش درونی در من و خانواده‌ام وجود نداشت، الان هم مشکلات است ولی چه جوری مقابله کردن با مشکلات خیلی مهم‌تر است که در کنگره یاد گرفتم چگونه با مشکلات مقابله کنم.

اگر قرار است این کشتی که آقای مهندس ناخدای آن هستند به درستی به ثمر بشیند باید با عشق در این کشتی بنشینیم. اگر بخواهم زکات آرامشم را بپردازم به خدمت مالی نیاز دارم زیرا کنگره به من آرامش و آسایش داد. این‌ها همه به لطف کنگره بود، پس من هم اگر در این کشتی نشسته‌ام و آقای مهندس هدایت کننده و رهبر آن هستند باید بتوانم خدمات درستی انجام بدهم تا این کشتی به مقصد مورد نظر برسد. از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید از همه شما سپاسگزارم.

تایپ، عکس و بارگذاری خبر: مسافر محمدحسین لژیون ششم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .