English Version
This Site Is Available In English

بخشش، کلید آرامش

بخشش، کلید آرامش

جلسه سیزدهم از دور بیست و نهم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه همسفران و مسافران نمایندگی دانیال اهواز با استادی راهنما پهلوان اکبر و نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر فرهاد با دستور جلسه "وادی نهم و D.SAP"در روز پنجشنه دهم آبان ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

سلام دوستان اکبر هستم یک مسافر؛ 

"بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم

فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم

اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد

من و ساقی بهم تازیم و بنیادش براندازیم"

خدا را شاکر هستم این فرصت فراهم شد تا در کنار هم باشیم و آموزش بگیریم. وقتی که یک سفر اولی وارد کنگره می‌شود، با دارویی که به او داده می شود یواش یواش جسمش به آرامش می‌رسد، وقتی سفر اول تمام می‌شود فکر می‌کند کار بزرگی را انجام داده است ولی می‌بیند انگار چیزی کم است، سپس خدمت می‌کند و از خدمت کردن انرژی کسب می‌کند، باز هم آن چیزی که می‌خواهد نیست، آقای زرکش می‌گوید زمانی وارد سفر دوم می‌شویم که به شناخت و فهم کلمه برسیم و استاد امین می‌گوید من از لحاظ ضلع مالی ایراد داشتم و گره من در ضلع مالی بود. خیلی مهم است که انسان بتواند ببخشد، عفو بکند و بگذرد. یک سفر اولی اگر بخشش نداشته باشد به درمان نمی‌رسد، باید مواد مخدر را ببخشد و از آن بگذرد تا چیز بهتری نصیبش بشود، وقتی که از آن گذشت و طعم رهایی را چشید تازه متوجه می‌شود که نعشگی مواد مخدر چقدر بیهوده بود. در سفر دوم هم طعم بخشش است که انسان را به آرامش می‌رساند. اصولاً انسان‌ها به دنبال آرامش می‌گردند، انسان‌ها ترس از دست دادن دارند. جناب مهندس شاه کلید را به من می‌دهد و به من می‌گوید ببخش، کلید رسیدن به آرامش و رشد در زندگی است.

جشن گلریزان برای ما کنگره‌ای‌ها مثل عید می‌ماند. یک سفر اولی باید در خود نقطه تحمل ایجاد بکند و به این فهم برسد، که روی صندلی در لژیون بنشیند تا به رهایی برسد. زمانی انسان به فهم دست می‌یابد که به شناخت برسد، شناخت یعنی برای چه آمده‌ام؟ رسالت من در زندگی چیست؟ آیا انسانی که خود را اشرف مخلوقات می‌داند جایگاهش دنیای اعتیاد، حال خراب، ترس و افسردگی است؟ انسان آمده است بر روی زمین سعادتمند زندگی بکند و جناب مهندس کلیدش را به من داده است. کنگره ۶۰ برای زنده کردن انسان‌ها و پرورش استاد است، استاد برای زندگی، استاد برای جامعه و استاد برای کشورمان. جناب مهندس فرمودند: بعد از نگارش کتاب ۶۰ درجه زیر صفر در ۲۷ سال پیش، پرونده اعتیاد بسته شد. انسان وقتی به شناخت می‌رسد می‌تواند خوب‌تشخیص بدهد، وقتی خوب تشخیص بدهیم، عمل سالم را انجام می‌دهیم.

روز اول که وارد کنگره شدیم را به خاطر بیاوریم! آیا در خواب می‌دیدیم حالمان خوب بشود؟ اکنون که حالمان خوب شده است، وظیفه ما چیست؟ انسانی که به تشخیص رسیده است، از سرریز مالش نمی‌بخشد. من از وضعیت مالی خیلی از پهلوان‌ها، دنورها و اعضای لژیون سردار باخبر هستم، آنها از سرریز مالشان نمی‌بخشند، آنها به این تشخیص رسیده‌اند که همه این پول مال من نیست پس با بخشیدنش از مال من کاسته نمی‌شود و متوجه شده‌اند رزق و روزی دیگران در رزق و روزی آنهاست، و وقتی انسان به این تشخیص می‌رسد، دیگر ترسی وجود ندارد. زمانی می‌توانید کاری را با عشق انجام بدهید که به ایمان برسید و بعد از رسیدن به ایمان ترسی وجود نخواهد داشت. ترس از نداری، ترس از شرایط، ترس از اینکه دیگران بتوانند حالم را خراب بکنند وجود ندارد. جناب مهندس می‌فرماید: اگر می‌خواهی رشد بکنی، ببخش. 

کنگره نیاز به بخشش من ندارد ولی باید بدانم که بخشش در کنگره، وسیله‌ای است که مرا به اهدافم در زندگی می‌رساند. اگر جناب مهندس مکرر می‌فرماید که بخشش داشته باش، به هر کجا که دوست داری ببخش اما این کار را انجام بدهید چون این تفکر و اندیشه ماست که بایستی رشد پیدا بکند، که به آرامش برسیم.

سال ۱۳۹۵ در جشن گلریزان، ۳ ماه از سفرم می‌گذشت و با حالی خراب در جلسه نشسته بودم و این را می‌دانستم که مصرف من ماهی ۲ میلیون تومان شیره است. حساب کردم سه ماه است که وارد کنگره شده‌ام و بایستی ۶ میلیون تومان پول مواد می‌دادم، پس در جشن آن سال ۵ میلیون تومان پرداخت کردم، همان پرداخت سکوی پرتاب من به حال خوش شد. کار من حسابگرایانه بود، اما چون مسیر درست بود پس عمل من هم درست بود.

 دلیل اینکه امسال جناب مهندس مبلغ حق عضویت لژیون سردار را از ۶ میلیون تومان افزایش نداده است این است که تمام بچه‌ها در این جشن شرکت کرده و از این حال خوش بهره‌مند بشوند و به آن فهم برسند. در کنگره ما به کسی نمی‌گوییم باید پرداخت بکنی، من در لژیون به بچه‌ها می‌گویم اگر دوست دارید و به این نتیجه رسیده‌اید پرداخت بکنید. رسیدن به این فهم که در قبال دیگران چه مسئولیتی داریم، مسئله مهمی است.

آیا در اهواز ما شعب بیشتری نیاز نداریم؟ آیا ما در اهواز مصرف کننده خانم نداریم؟ آیا در قبال آنها ما مسئولیتی نداریم؟ اگر جناب مهندس این تفکر را نداشت امروزه ما کجا بودیم؟ و اینجاست که من گاهی بر اثر ناآگاهی به مسائلی فکر می‌کنم که نشانه کفر است، اینکه جناب مهندس از نشریات پول در می‌آورد از فروش دیسب پول در می‌آورد و اینجاست که من حقیقت را نمی‌بینم، در این طرز نگاه است که قطعاً آسیب خواهیم دید و کسانی وارد این معرکه‌گیری می‌شوند که خود دچار سکون هستند و هیچ حرکتی ندارند و به آنها می‌گویم که آسیب خواهید دید، چون دچار کفر می‌شوید و این کفر بود که ما را وارد دنیای تاریک اعتیاد کرد.

 لژیون سردار خدمت به خود است، در واقع خدمت کردن در کنگره خدمت به خود است. در اینجاست که یاد می‌گیریم با خدمت کردن، خودمان رشد می‌کنیم. متشکرم که به صحبت‌های من گوش کردید.

 

 

 

عکس و تایپ؛ مسافر مصطفی 

ارسال؛ مسافر مجتبی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .