جلسه چهارم از دوره اول کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰، نمایندگی خرمدشت_البرز با استادی راهنمای محترم مسافر منوچهر، نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر محمدعلی، با دستور جلسه؛ «وادی نهم و تاثیر آن روی من D.SAP» در روز پنجشنبه دهم آبان ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد؛
سلام دوستان منوچهر هستم یک مسافر
از فرصتی که به من داده شد تا در کنار شما عزیزان نگهبان و دبیر عزیز خدمت کنم و آموزش بگیرم ممنونم امیدوارم که بتوانم این آموزش ها را در زندگی بیرون از کنگره انشا الله اجرا کنم.
اول اینکه؛ افتتاح این شعبه را به همه شما تبریک می گویم به کسانی که زحمت کشیدند، واقعا دستشان را می بوسم یک شعبه جدید باز شده و جای شکر دارد خدا را شکر از زمانی که آمدم کنگره در کرج شاهد گسترش کنگره در کرج بودم شعبه دکتر مسعود هم که داشت ساخته می شد، من توفیق آن را داشتم که در آنجا خدمت کنم. وقتی راه افتاد خیلی خوشحال شدم. زمانی که من آمده بودم، تقریبا شش یا هفت سال پیش فکر میکنم هفده یا هجده تا بیشتر شعبه کنگره نداشت و اصلا به این صورت نبود چقدر ساختارها قوی و چقدر خوب رشد کرده است. امیدوارم کنگره جهانی شود که همه جهان بتوانند از این آموزش ها استفاده کنند و به آن جایگاه والای انسانی برسند. و اما دستور جلسه؛ دو هفته درمورد دیسپ صحبت کردم زیاد نمی خواهم وقتتان را بگیرم فقط اینکه پیشنهاد می کنم و در راستای صحبت های آقای مهندس که سفر اولی هایی که مشکل یبوست دارند حتما استفاده کنند و اما برای بیماری های دیگر خیلی گفته شد مخصوص بیماری ویروسی خیلی خوب است. تجربه ای که خودم داشتم را باز هم بگویم در مشارکت گفته بودم من همسرم بیماری چشم داشت و همیشه تحت درمان بود کورتون مصرف می کرد این کورتون به شدت ایمنی بدنش را پایین آورده بود، زمانی که کرونا آمد ما همش دلهره داشتیم که ایشان کرونا نگیرد ولی گرفت. همه خانواده دچار کرونا شدیم، یک روز به بیمارستان مراجعه کردیم و دکترها گفتند که ریههاش سفید شده و باید بستری بشود که من آنجا یاد صحبت های مهندس و دیسپ افتادم و دیده بودم که چندین نفر رفتند به بیمارستان و دیگر برنگشتند.به همین دلیل او را به خانه بردم و بیست روز با دیسپ بخور دادم و دیسپ واقعا حال همسرم را خوب کرد.
در مورد نقطه تحمل به واسطه مصرف مواد مخدر من خودم واقعا نقطه تحملم پایین آمده بود یعنی هر جا یه تویی می گفتند یه بوقی می زدند من واقعا واکنش بدی نشان می دادم به علاوه هر چیزی که در زندگیم اتفاق می افتاد واقعا واکنش بدی داشتم و روزگار ما سیاه شده بود، یعنی به نحوی زندگی ما جنگ بود به جای اینکه زندگی باشد، حال و روز خانواده من خوب نبود خوشبختانه به واسطه درمان در کنگره ۶۰ این مسئله با آموزش های جهان بینی نقطه تحملم بالا رفت. صحبت بیشتر من اگر اجازه بدن آقای نگهبان میخواهم در مورد گلریزان صحبت کنم. حقیقتش رو بخواهید گلریزان خیلی خیلی مهم است و خیلی خیلی شیرین. من شاید سال های قبل آنقدر مشتاق این روز نبودم، گلریزان به نظر من اوج تمام درس هایی که ما در کنگره۶۰ گرفتیم. کنگره۶۰ به ما درست زندگی کردن را آموزش میدهد. چقدر من تخریب داشتم، چقدر خرج مواد می کردم چقدر در کنار اون از کارم می زدم از زندگیم از شغلم از درآمدم می زدم برای اینکه مصرف موادکنم، یه ذره حالم خوب باشه همه اینها رفته کنار به جای اون یه حال خوب برای من و خانواده ام اومده که هم درآمد رو داریم الحمدلله هم زندگیمان رو داریم هم ورزشمان رو داریم این ها چقدر ارزش دارد در برابر پول فکر کنم با پول نشود اینها رو خرید. میلیاردها میلیاردها داشته باشیم ولی حال خوب نداشته باشیم هیچ ارزشی ندارد.
آموزش های ما که من کجای خلقت در هستی برای چه به وجود آمدم آن خدمت ها بماند که این همه آدم آمدن در این جا خدمت کردند که من حالم خوب شود. هر ساختاری برای اینکه بقا داشته باشه باید پایه های مالیاش قوی باشد. از اینکه به صحبت های بنده گوش کردید خیلی ممنونم.
ویرایش و بارگزاری: گروه سایت خرمدشت
- تعداد بازدید از این مطلب :
196