English Version
This Site Is Available In English

گروه خانواده- لژیون سردار لژیون توانمند شدن است

گروه خانواده- لژیون سردار لژیون توانمند شدن است

جلسه دوم از دوره اول جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی بندرعباس با استادی پهلوان همسفر اسما، نگهبانی پهلوان همسفر فاطمه و دبیری همسفر زهره با دستور جلسه «وادی نهم (وقتی نیرویی از کم شروع بشود و درجه بالا و بالاتری برسد، نقطه تحمل پیدا می‌شود) و تاثیر آن روی من» یکشنبه ۶ آبان ماه ۱۴۰۳ ساعت ۳۰ :۱۵ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خداوند بزرگ را شکر می‌کنم که در جمع شما هستم. از جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر می‌کنم و هر چه امروز دارم از ایشان است که با تمام وجود زحمت می‌کشند و این بستر را برای من فراهم می‌کنند. از راهنما همسفر زهره و همسفر فاطمه خیلی ممنونم که این فرصت را در اختیار من قرار دادند که خدمت کنم.
زمانی که انسان با قدرت اختیار و به‌عنوان برترین خلق آفریده شد و پا در این هستی گذاشت و در زمین قرار گرفت، رسالتی به او داده شد. رسالتش این بود که درست زندگی کند، هدف‌هایش را دنبال نماید و به تکامل برسد.

به‌همین منظور برای اینکه بتواند رسالتش را در زندگی انجام دهد قطعا باید معلمان و آموزگارانی داشته‌باشد تا از آنها یاد بگیریم. اگر از ایشان یاد گرفتیم که بسیار عالی است وگرنه روزگار به بدترین شکل ممکن به ما می‌آموزد.

با اعتیاد مسافرم راه کنگره۶۰ برای ما باز شد؛ چون استاد امین می‌فرمایند: شرط ورود به کنگره، قرار گرفتن در جهنم می‌باشد. خداوند راه را برای ما باز کرد و ما به کنگره آمدیم. در اینجا به ما راهنما، منابع آموزشی، جا و مکان داده شد و گفته شد با وجود داشتن اختیار، تصمیم بگیر که می‌خواهی به زندگی سالم و حال خوش برسی یا دوست داری در جهنمی که بودی بمانی.
یکی از منابعی که اینجا در اختیار ما قرار دارد ”کتاب عشق، چهارده وادی برای رسیدن به خود“ است. من قبل از ورود به کنگره، خودم را فراموش کردم و حالا که در این مکان قرار دارم دوست دارم بدانم که من کیستم، چیستم، رسالتم در این هستی چیست.

اولین وادی این کتاب، وادی تفکر است. اگر من این وادی را بفهمم و در زندگیم درست اجرایی کنم، تا وادی چهاردهم که وادی عشق و محبت است قطعاً به‌زیبایی می‌رسم.
این کتاب، کتابی است که تجربه شده، واقعی بوده، دلیل مشکلاتم را می‌گوید و به من راهکار می‌دهد.
دستورجلسه امروز وادی نهم است. وادی نهم می‌گوید: وقتی نیرویی از کم شروع شده و به درجه بالا و بالاتری برسد نقطه تحمل پیدا می‌شود.

این عنوان بدین معناست که نیرویی در درون من وجود دارد که این نیرو، با نیروهای بیرونی عکس العمل نشان می‌دهد. من باید این نیروی درونم را این‌قدر رشد بدهم که ذره‌ذره رشد کند، خودش را بالا بکشد، تغییر کند تا بتواند با نیروهای بیرونی سازگار شود. آنجاست که نقطه تحمل به‌وجود می‌آید.
این را می‌دانیم که انسانها نسبت به مسایل و مشکلات، ظرفیت‌های گوناگونی دارند. هر شخص، ظرفیت پذیرش مشخصی دارد و زمانی‌که بیشتر از ظرفیتش به او فشار وارد شود، حتی با یک حرف کوچک از نقطه تحملش خارج می‌شود و چه بسا به نقطه آشوب برسد.
این نقطه تحمل جوری نیست که بتوان به‌راحتی تغییر داد. در ابتدا باید خود را در معرض مشکلات قرار داده و آموزش گرفت. با انجام این کار و در طول زمان، با تکرار و تمرین، با آموزش‌ها و بالا رفتن دانایی، نقطه تحمل ما تغییر می‌کند.
در اینجا برایم این سؤال پیش می‌آید با تمام این اتفاقات، آمدن به کنگره و آموزش گرفتن، من از کجا بدانم داناییم بالا رفته و رشد کرده است یا نه؟
پاسخ این است که ببینم نقطه تحمل من در مسایل مختلف به کجا رسیده است. آیا من توان پذیرش کوچکترین اشتباه فرزندم را دارم؟ آیا تحمل حرف‌های آزار دهنده و ناراحت‌کننده دیگران را دارم؟ نقطه تحملم در مقابل مسائل مختلف سرما، گرما، گرسنگی، تشنگی، حتی نقطه تحملم در جایگاه خدمتی کنگره به چه شکل هست؟
اگر توانم در برابر این مسائل بالا رفته باشد به این معنی است که رشد کرده‌ام. حتی اگر نقطه تحملم در برابر اعمال ضد ارزشی مثل غیبت ، دروغ ، حسادت و کینه را توانسته‌ام بالا ببرم، یعنی من به هدفم رسیده‌ام.
جناب آقای مهندس در این مقوله صحبت بسیار زیبایی دارند. ایشان می‌فرمایند: از ضد ارزش‌ها دوری کنید و جای آن را با محبت و بخشندگی پر کنید.
شما که امروز در لژیون سردار نشسته‌اید قطعاً آن بخشندگی و محبت در درون شما است که اینجا حضور دارید؛ چون لژیون سردار، لژیون محبت و بخشندگی است.
ما همسفران همگی تجربه‌های یکسانی داریم که از گذرگاه‌های سخت عبور کرده‌ایم، به اینجا رسیده‌ایم، حتی به دنیای جدیدی پا گذاشته‌ایم و به دریافت‌های جدیدی رسیده‌ایم.

الان وقت آن است که با خودمان حساب کنیم با درمان اعتیاد مسافرمان چه چیزهایی را از دست داده و به چه چیزهایی رسیده‌ایم. جناب استاد امین همیشه می‌گویند اگر چیزی تعریفش درست باشد قابل حس و قابل لمس است.
ما تعریف درستی از بخشش و لژیون سردار نداریم و به همین دلیل دچار سوءتفاهم می‌شویم. چقدر خوب است که ما شکرگزار آنچه به‌دست می‌آوریم باشیم. لژیون سردار، لژیون توانمند شدن است. در این لژیون، فرد در به‌دست آوردن خیلی چیزها مخصوصا پول توانا می‌شود. کسی که در لژیون سردار عضو شده است رنج مصرف‌کنندگان را درک کرده است.
ما در کنگره این شعار را داریم: بیایید این آتش ویرانگر را مهار کنیم. آتش، خاصیتش چیست؟ خاصیتش سوزاندن است، خود و اطرافش را می‌سوزاند. حالا سهم من در خاموش کردن این آتش چیست؟
این خیلی مهم است که بدانم من چه سهمی دارم و چگونه می‌توانم در این راه کمک‌کننده باشم. در این راه من باید خیلی حواسم باشد؛ زیرا من نفسی دارم که خیلی زیرک است و مدام در حال حقه‌زدن است و مبادا که گرفتار این حقه‌ها شوم. هرگاه بخواهم به‌درستی کاری را انجام دهم، این نفس در گوشم زمزمه می‌کند و دائماً سعی می‌کند مرا فریب بدهد، ناامید کند، مرا از آینده بترساند و از بخشش دور کند.
ترس یکی از ابزارهایی است که نمی‌گذارد من رشد کنم. باید حواسم باشد که این ترس‌ها مانع رشد و حرکت‌های سازنده من نشوند. کافی است ایمان داشته باشم که هر چه  ببخشم، برکتش به زندگیم برمی‌گردد.
شما که نمایندگی تازه تأسیس هستید باید قدم‌هایتان را محکم‌تر بردارید، الگو باشید، فرصت‌ها برای خدمت کردن را غنیمت بشمارید و چشمه جوشان باشید.

جناب استاد امین می‌فرمایند: ما در کنگره۶۰ گره‌های زندگیمان را می‌شناسیم و با خدمت کردن، این گره‌ها باز می‌شوند.
چشمه جوشان این را می‌داند که اگر دچار سکون بشود، شرایط را برای رشد نیروهای منفی آماده می‌کند.
هفته و جشن گل‌ریزان را در پیش رو داریم. وقت آن است که بذر نیکو را با تمام توان بکاریم. تمام تحقیقات، آزمایش‌ها و مقالاتی که جناب آقای مهندس انجام می‌دهند و نتیجه‌های درخشانی هم دارد به‌ این خاطر است که ایشان ما را دوست دارند، انسان‌ها را دوست دارند و برای نجات جان انسان‌ها تلاش می‌کنند.
چقدر خوب است که ما هم در انجام این عمل بزرگ شریک بشویم و در این راه به ایشان کمک نماییم. وقتی گفته می‌شود «حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل» یعنی بشتابید به‌سوی رستگاری، بشتابید به‌سوی بهترین عمل، الان آن زمان فرا رسیده است.
چیزی را که باید مدنظر داشته‌باشیم این است که وقتی می‌خواهیم سردار بشویم با خواسته خودمان است، زمانی هم که می‌خواهیم دنور بشویم با خواسته خودمان است؛ اما زمانی که دوست داریم پهلوان بشویم باید اجازه از جناب آقای مهندس را داشته باشیم. چقدر خوب است که از همین امروز قدم‌های طلایی را برداریم. لوح سردار، انگشتر دنوری، قرآن پهلوانی، همه اینها نشان‌هایی است که ما آنها را می‌توانیم با خود به بعد دیگر ببریم. آن تقدیری که ما امروز داریم برای خود رقم می‌زنیم همین اعمالی است که ما انجام می‌دهیم.
کنگره ۶۰ تقدیر تمام بعدهای اعمال من را به‌دستم می‌دهد، حالا به این بستگی دارد که من چگونه از آنها استفاده کنم.

تایپ و ویراستاری: همسفر رقیه (عضو لژیون سردار)
ارسال: همسفر ساناز (لژیون اول)
عکس: همسفر زهرا (لژیون اول)
 همسفران نمایندگی بندر عباس

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .