یازدهمین جلسه از دوره سی و ششم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی رودکی، با استادی راهنمای محترم مسافر سعید، نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر علی با دستور جلسه « D.SAP » و « پنجمین سالروز رهایی راهنمای گرامی مسافر فرشاد » شنبه 28 مهرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان سعید هستم يک مسافر.
از نگهبان جلسه که اجازه دادند در این جایگاه بنشینم، خدمت کنم و آموزش بگیرم ممنون و سپاسگزارم.
دستور جلسه امروز به دو بخش تقسیم میشود:
۱_D.SAP
۲_ تولد پنج سال رهایی و آزاد مردی راهنمای محترم آقا فرشاد است.
امروز باید یادی کنم از آقای رضا میرزایی راهنمای اول آقا فرشاد که بعلت تحویل دادن لژیون خود و مشکلات روزمره نتوانستند در این جایگاه قرار بگیرند و مسئولیت اداره جلسه را به من واگذار کردند.
خدا را شکر اطلاعات کافی در مورد D.SAP در تمام نمایندگیها از طریق راهنمایان محترم در لژیونیهای مسافران و همسفران داده شده است.
اطلاعات کامل و جامع در سی دیD.SAP ، که جناب مهندس خودشان صحبت میکنند، موجود است؛ و هم در اپلیکیشن و در سایت کنگره ۶۰ نیز میتوان این مطالب را یافت،که دوستان میتوانند با مراجعه به این منابع از آن استفاده بکنند.
من هم به یکسری فواید دی سپ اشاره میکنم، D.SAP مخفف:
D: دژاکام همان جناب مهندس و سازنده و بوجود آورنده این محصول بی نظیر.
S: هم نشانه عصاره سیب است.
ما هیچ زمان D.SAP را نباید با سرکه سیب مقایسه بکنیم چرا که ترکیبات مختلفی در آن وجود دارد وشرایط فرآوری متفاوتی را دارد، D.SAP ضد التهاب، ضد ویروس، ضد عفونت، مقاوم ساز سیستم ایمنی بدن، مفید برای یبوست، از بین برنده چرک گوش و دیگر موارد که همه ما تجربه کردهایم و با آن آشنا هستیم.
بهترین زمان خوردن D.SAP برای افرادی که شربت اوتی مصرف میکنند نیم ساعت قبل از خوردن اوتی و برای افراد دیگر نیم ساعت قبل از خوردن وعده غذایی است.
تمام صحبتهای من همان گفته ها و حرف های جناب مهندس است و من فقط آنها را بازگو میکنم، باید بگویم مصرف خود سرانه این عصاره برای درمان هر بیماری توصیه نمیشود و حتما باید با مشورت افراد مطلع، مصرف شود.
دوستی عفونت چشم داشت و دی سپ را به صورت قطره چکانی در چشم خود ریخت و باعث آسیب به چشم خود شد، اگر سرما خوردگی داشته باشید وسرفه يا خارش گلو دارید بهتر است از بخور دی سپ استفاده بکنید.
باید بگویم کرم D.SAP هم داریم که برای التهاب پوست،جوش های پوستی، زخم بستر و بسیاری از مسائل دیگر مفید است .
دستور جلسه دوم:
تولد پنج سال رهایی و آزاد مردی راهنمای محترم آقا فرشاد است.
آقا فرشاد سفر خود را در لژیون آقای رضا میرزایی شروع کرد، سفر بسیار خوبی انجام داد و ان را به پایان رساند.
آقا فرشاد بعد از اتمام سفر در کنگره جایگاههای خدمتی مختلفی را تجربه کرد و دوره مرزبانی را به نحو احسنت پشت سر گذاشت.
این روز قشنگ را به همسفر محترمشان که خود از خدمتگزاران کنگره هستند تبریک میگویم.
امیدوارم در کنار فرزندان خود آقا سام و آقا کیان زندگی خوب و شادي را سپری کنند.
اعلام سفر مسافر فرشاد :
آنتی ایکس تریاک به مدت 10 ماه 14 روز سفر کردم به روش DST با داروی OT ورزش در کنگره فوتسال، رهایی: 5 سال ویک ماه؛ در ضمن، سفر نیکوتین داشتم به راهنمایی اقا افشین، رهایی از بند نیکوتین 4 سال و 6ماه .
آرزوی راهنما مسافر فرشاد :
پرداختن به هنر موسیقی و کسب مهارت در نواختن و نوازندگی در سال جاری .
خلاصه سخنان راهنما مسافر فرشاد :
سلام دوستان فرشاد هستم یک مسافر
بنده از اینکه در این جایگاه حضور دارم خداوند را شاکرم
یاد خاطرهای افتادم، اول اینکه بنده را هیچ کسی به این مکان دعوت یا راهنمایی نکرد یعنی بنده کنگره ۶۰ را اصلاً نمیشناختم ،
زمانی که بنده سقوط آزاد ترک کرده بودم چند روزی بود که بنده خیلی حالم خراب بود و کاملاً خمار بودم و به خاطر اینکه حال و هوایی عوض کرده باشم به بیرون رفتم و در مسیر یک کلینیکی را دیدم، که خواستم بروم آنجا تا یک چیزی تهیه کنم تا از این حال خراب در بیایم، در همان جا یک شخصی نشسته بود، بنده از ایشان پرسیدم که آیا جایی میشناسید که یک چیزی بدهند تا حال من از این وضعیت در بیاید، آن شخص هم گفتند که چند قدم جلوتر یک جایی هست که در آنجا آموزش میدهند و کارشان خیلی درست است و یادم هست به دلیل اینکه بنده خجالتی بودم نمیتوانستم وارد شعبه بشوم، در همان موقع یکی از رهجویان که آقا سعید هم میشناسند معرفت نام داشت ، بنده را صدا زدند و گفتند بیایید پایین و وقتی که به پایین آمدم بنده دور از منیت و بدون اغراق عرض میکنم که وقتی وارد کنگره ۶۰ شدم بنده در همان روز پرونده اعتیاد را بستم.
نه اینکه بخواهم بگویم که سفر راحتی داشتم که عزیزان حاضر هم نسبت به این موضوع توضیح دادند، بنده انسان درونگرایی هستم و خیلی از مشکلاتی را که داشتم همیشه به خودم میریختم و همیشه سعی میکنم به بهترین شکل و روش ممکن آن را حل کنم و معمولا از راهنماهای محترم از راهنمای سیگارم و یا راهنمای خودم مشاوره میگرفتم ،بنده در همان موقع پرونده اعتیاد را بستم و تمام مسائل کاری و بسیاری از چیزها را کنار گذاشتم و تا زمان درمان دنبال هیچ چیزی نبودم الا فقط مسئله درمانم، امروز روز آزادمردی بنده هست ۵ سال از آن روز میگذرد بنده خیلی خوشحالم و از تمامی عزیزانی که مشارکت کردند و تعریف و تمجید نمودند تقدیر و تشکر میکنم ، امیدوارم در این مجموعه روز به روز به دانش بنده افزوده شود و آرزویم این است که به اهداف اصلی خود برسم
ممنونم که به صحبتهای بنده گوش کردید
خلاصه سخنان راهنمای همسفر:
سلام دوستان شهره هستم راهنمای همسفر
خداوند را شاکرم بابت این رهایی و آزادمردی
و جا دارد تشکر کنم از جناب آقای مهندس دژاکام، انشالله خداوند به جناب مهندس سعادتی فرمایند تا به خواستههای خویش برسند، همچنین تشکر میکنم از راهنمای اول ایشان جناب آقای میرزایی که زحمات بسیاری به ایشان کشیدند ولی خب این سعادت بنده بود که در کنار مسافرم و این دو عزیز حضور پیدا کنم، امروز بابت این رهایی خیلی خوشحال هستم و عرض تبریک دارم
بنده به عنوان راهنما هدفی که در این مکان مقدس دارم ، رهایی تک تک عزیزان هست و این از نظر من بالاترین و اصلیترین اهداف کنگره میباشد و اینکه بهتر است رهجو هم بتواند در کنار راهنمای خود خدمت نماید.
خانم پریسا در کنار مسافرشان پا به پای هم آمدند و خدمت کردند و به این نتیجه و باور رسیدند که کنگره ۶۰ به ما هیچ نیازی ندارد بلکه این ما هستیم که به کنگره ۶۰ نیاز داریم،امیدوارم که در جایگاههای خدمتی حضور پیدا کنند و همچنان خدمتگزار کنگره ۶۰ بوده باشند
و واقعا هردو دل بزرگی دارند و انسان مهربان و بخشندهای هستند
امیدوارم که ایشان را در جایگاه پهلوانی ببینیم و انشاالله خداوند به اندازه دل بزرگشان به کار و زندگی این بزرگوار خیر و برکت عطا فرمایند.
ممنونم که به صحبتهای بنده گوش کردید
خلاصه سخنان همسفر:
سلام دوستان پریسا هستم یک همسفر
بنده هم خیلی خوشحال هستم که در این جایگاه حضور دارم و خرسندم که جشن آزادمردیمان را در کنار شما عزیزان با این حس خوب تجربه میکنیم ...
جای دارد از جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان تقدیر و تشکر کنم، بابت اینکه این اتصال و زنجیره را حفظ و برقرار نمودند تا این حال خوب و جشن زیبا ما تجربه کنیم
از راهنماهای خوبمان تقدیر و تشکر میکنیم از راهنمای سفر اول فرشاد که امیدوارم در هر کجا که هستند سلامت و پایدار باشند، از آقای سعید نعیمی بابت آموزشهای مفیدشان تشکر میکنم ، از راهنمای ویلیام جناب آقای افشین سپاسگزاریم که قدم رنجه فرمودند و تشریف آوردند و امیدوارم که برکت خدمت در زندگی تک تک عزیزان جاری باشد
از راهنمای خوب خودم خانم شهره ی عزیز تشکر میکنم و قدردان زحمات ایشان هستم و امیدوارم با خدمت درست و سالم بتوانم گوشهای از محبتهای ایشان را جبران کنم
ولی در رابطه با تولد ۵ سالگی فرشاد در چند روز پیش که وقتی داشتم فکر میکردم یک مقدار صحبت کردن راجب آن سخت هست! چرا که از آن تخریبها و سختیها و
قتی گذر میکنیم چیزی نیست که آن فراموش نشود و اینکه من در این کنگره دارم خدمت میکنم به این منظور است که وقتی خدمت میکنم در گوشهی ذهنم همیشه آن سختیها را نگه داشتهام، و همیشه و هر لحظه یادآوری میکنم که پریسا در کجا بودی و به کجا رسیدی و از کدام نقطه به کدام نقطه رسیدی... و اینکه نمیخواهم نسبت به آن تخریبها صحبت کنم، و بنده میخواهم نسبت به تغییرها صحبت کنم که کنگره چه تغییراتی را در زندگی من موجب شده؟ چه مسائل مفیدی در زندگی من رخ داده و اینکه کنگره ۶۰ نسبت به زندگی من چه کارهایی انجام داده؟ که اگر بخواهم صحبت کنم شاید ساعتها طول بکشد ولی خوب یک گلچینی از آن موضوعات را بنده انتخاب کردم و اینکه انشاالله پیام این تولد، برای تازه واردینی که تازه میخواهد سفرشان را شروع کنند موثر بوده باشد
در این ۵ سال اولین قشنگی که برای ما رخ داد
اولین رهایی برادر بزرگ فرشاد بود که با تخریب ۳۰ سال وارد کنگره شدند.
دومین رهایی، رهایی برادر بنده بود که در حد کارتون خواب و مصرف کننده حرفهای شیشه و هروئین بودند، که واقعاً ما و تمام اطافیان از آن قطعه امید کرده بودیم که میلاد برگردد و به یک انسان متعادل تبدیل شود و به زندگیشان برگردند دور از باور ما شده بود ، ولی خوب کنگره ۶۰ معجزه کرد و ایشان هم بعد از مراحل سخت توانستند خود را به رهایی رسانند و اکنون در شهرستان یکی از خدمتگزاران خوب کنگره ۶۰ میباشد
و رهایی بعدی رهایی برادر فرشاد آقا فردین بود و رهایی خواهر خودم بعد از پشت سر گذاشتن چالشهای سختی که در زندگیشان رخ داده بود همیشه آن فقدان در من بود و آن ناراحتی را در وجودشان حس میکردم و در این میان بنده هم همیشه آرزو میکردم که آنها هم جذب بشوند و با طریق آموزشهای گنگره به آن حال خوب و خوش برسند
خدا را شاکرم که امروز همه آنها هستند و حضور دارند و در واقع خدمتگزاران کنگره ۶۰ شدهاند
به خیلی از این مسائل برای دوستان و اطرافیان و آشناها افتاد که همه اینها از آن برداشتهایی بود که بنده داشتم که همیشه میخواستم چنان با عشق در این مسیر باشم و خدمت کنم
این هم عرض کنم که تولد من و فرشاد مصداق تولد یک کودک ۵ ساله هست که همچنان نیاز به آموزش دارد، چرا که این کودک ۵ ساله شاید از دوران شیرخواری و راه رفتن عبور کرده باشد و یاد گرفته باشد، ولی بعد آن را نیز باید در بدو آموزش باشد و یاد بگیرد، چرا که حتماً سالیان و سال به این آموزشها نیاز پیدا خواهیم کرد در نهایت بنده دوست دارم در مسیر کنگره باشم و همیشه خدمتگزار بمانم و بتوانم مثمر ثمر باشم
بقول استاد بزرگوار جناب آقای مهندس ژاکام خدمت در کنگره ۶۰ به مانند کاشتن یک بذری هست و این را باید دانست که اعتیاد هیچ وقت از بین نمیرود، فقط از نوعی به نوع دیگر در میاید
من هم میخواهم با خدمت کردن، این بذرها را زیاد کنم و در سایه آن درختی که قرار است بعداً از سایه آن استفاده کنم آن سایه را تبدیل کنم به یک باغ بزرگ، انشالله کنگره ما را لایق بداند و تا بتوانم به کمک شما سروران گرامی به این اهداف دست پیدا کنم
نهایت از تمامی عزیزان تشکر میکنم که در جشن ما حضور پیدا کردند و با مشارکتهای پر از انرژی خود ما را شاد نمودند
تمام سروران گرامی که از راههای دور و نزدیک تشریف آوردند تشکر و قدردانی میکنیم که با حضورشان جشن ما را پرشور نمودند، انشالله بتوانیم در جشنهای شما جبران کنیم
از اینکه به صحبتهای بنده گوش کردید ممنونم.
تایپ و نگارش : مسافر بابک لژیون یکم و مسافر محمود لژیون یکم
- تعداد بازدید از این مطلب :
240