به نام قدرت مطلق « الله »
پنجمین جلسه از پنجاه و نهمین دوره سری کارگاه های آموزشی عمومی کنگره 60 در نمایندگی پرستار با استادی: راهنمای محترم مسافر مهدی، نگهبانی: مسافر عباس و دبیری: مسافر محمد با دستور جلسه « DST و تجربه من از سایر روش ها » و همچنین تولد یکسال رهایی مسافر محمد در روز شنبه مورخ بیست و یکم مهرماه 1403 راس ساعت 16:30 برگزار گردید.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، مهدی هستم یک مسافر؛
دستور جلسه این هفته" dst و تجربه من از سایر روشها " است و حالا روشهایی را که امروزه مورد استفاده قرار میگیرد با هم یک بررسی میکنیم؛
خب صورت مسئله اعتیاد را در بیرون از کنگره میگویند که مقداری سم وارد جسم مصرف کننده یا مريض یا بیمار شده و ما آن مقدار سم را به روشهای مختلف از جسم بیمار یا مريض یا مصرفکننده خارج میکنیم و او به حالت تعادل میرسد و به زندگی برمیگردد، و حالا آزمایشی هم میگیرند و به خانوادهاش نشان داده و تبریکی هم میگویند و میگویند که این فرد دیگر مصرف کننده نیست و میتواند به زندگیاش ادامه بدهد، حالا چه اتفاقی میافتد که چنین شخصی با تخریبهایی که داشته و با تجربه ناخوشایندی که از دوران مصرف داشته و آنها را تحمل کرده دوباره به مصرف مواد برمیگردد؟
حتما یک چیزی سرجای خودش قرار ندارد که آقای مهندس هم در کتاب ۶۰ درجه در همین مورد صحبت میکنند و میگویند که [تمام چیزهایی را که در اعتیاد از دست دادهام در زمان ترک اتفاق افتاده است چون من آن آدم سابق نبودم که بتوانم کارهای خودم را انجام بدهم]؛
حالا مقاله صورت مسئله اعتیاد و چند مقاله اول که در زمان شکلگیری کنگره نوشته شده به عکسالعملهای آشکار و پنهان اشاره میکند که وقتی کسی قطع مصرف میکند یا بقول ما سمزدایی میکند یا کمپ میرود دچار عکس العمل های آشکار میشود و در امتداد آن نوبت به عکسالعمل های پنهان میرسد که این عکس العمل های پنهان همان نقطه کور ترک اعتیاد است که باعث میشود یک مصرفکننده دوباره به مصرف مواد برگردد، که این عکس العملهای پنهان شامل بیخوابی و خستگی زودرس و بهم ریختگی های مسائل جنسی است که باعث میشود شخص دوباره به مصرف مواد برگردد؛
اما روش dst کاملا روی جسم کار میکند که در کتاب ۶۰ درجه هم نوشته که عمده مشکلات مصرفکنندگان مواد مخدر جسمی میباشد، در کنگره تازه واردی که وارد و پذیرفته می شود در اولین مرحله به سراغ انتخاب کلینیک و داروی مناسب میرود و زمان و برنامه را از راهنما دریافت کرده و آن را اجرا میکند و در کنارش فرد مصرف کننده که مصرف مواد را قطع کرده و روی داروی اوتی قرار گرفته است شروع به نوشتن سیدی میکند؛ چه کسی میتواند سیدی بنویسد؟
کسی که جسمش در حداقل شرایط نرمالی قرار داشته باشد و به موازات جسمی که دارد به درمان میرسد با نوشتن سیدیها روی جهانبینی هم کار میکند و پس از سه ماه به پارک میآید و شروع به ورزش کردن میکند و آن نیروی از دست رفته را به خودش برمیگرداند و این روند موجب میشود بعد از حداقل ده ماه و حدودا یکسال به خدمت آقای مهندس رفته و دستور رهایی را بگیرند که بعد از آن هیچکدام از عکس العملهای آشکار و پنهان در فرد رها شده دیده نمیشود، پس روش dst باعث میشود که درمان کامل در فرد اتفاق بیافتد.
در مورد قسمت اول دستور جلسه بیشتر صحبت نمیکنم و به قسمت دوم میپردازیم که یکسال رهایی مسافر محمد است، خواهش میکنم بایستد و تشویقش کنید؛
محمد در برج یازده سال چهارصد به لژیون وارد شد و یک ویژگی که داشت این بود که غیب میشد، میآمد و در لژیون مینشست و پنج دقیقه بعد نبود و یکماه بعد میآمد و همین مسئله باعث شد که شروع درمانش به برج سه ۱۴۰۱ بیفتد، یعنی حدود پنج ماه محمد یک جلسه میآمد و میرفت و یکماه نبود و بعد میآمد و در واقع آن اوایل باور چندانی به روش درمان کنگره نداشت و زیر بار سیدی نوشتن هم نمیرفت ولی از یک زمان به بعد متوجه شد که چه اتفاقی در کنگره ۶۰ دارد میافتد و پذیرفت که مسئولیت کارش با خودش است، وقتی مسئولیت را پذیرفت، شروع کرد به سیدی نوشتن؛ سیدی ها را با دستخطی که زیاد خوب نبود مینوشت اما دست خطش در اواخر سفرش خوب شده بود و مرتب در جلسات شرکت میکرد و غیبت های زیاد اوایل حضورش در کنگره را نداشت، فکر میکنم از زمان شروع سفرش در برج سه خیلی کم و شاید یکی دو جلسه غایب بود و همین حضور باعث شد که محمد به درمان برسد؛
به واسطه تخریب مواد سنگینی که مصرف کرده بود در درمانش با مشکلاتی مواجه شد که رفتیم پیش آقای مهندس و ایشان با مشورت آقای مهندس سقوط آزادهای وحشتناکی را تجربه کرد و آن سقوط آزادهای ده روز و پانزده روز و بيست روز را تحمل کرد و پذیرفت که باید فرمانبردار باشد که همین فرمانبرداری محمد را به رهایی رساند؛
به رهائی رسید و وارد سفر دوم شد و شروع به خدمت کرد، از آبدارخانه شروع کرد که تابستان بود و دمای هوا هم خیلی بالا بود و محمد وقتی از آبدارخانه بیرون میآمد لباسش کاملا خیس شده بود ولی آن شرایط را پذیرفت و به خدمت ادامه داد و وارد قسمت صدور کارت شد و آن زمان به خاطر افزایش مشغله کاری مدتی از کنگره دور بود اما دوباره برگشت؛ در همان سفر اول به لژیون سردار پیوست و تعهدش را پرداخت.
من تولدش را به خودش و همسفرانش و راهنمای همسفرش تبریک عرض میکنم. یک ویژگی در سفر محمد این بود که دو همسفر آموزش دیده پای کار داشت و حرف آقای مهندس خیلیخیلی درست است که همسفر بال پرواز مسافر است؛ در طول سفر اول اگر مسافری تخریبش خیلی هم کم باشد باز خیلی زیاد بالا و پایین میشود و کسی میتواند در منزل او را کنترل کند که آموزش دیده باشد و خوشبختانه دو همسفر در کنار محمد بودند که تا روز رهایی هم کنارش بودند. برایشان آرزوی موفقیت میکنم و به ایشان تبریک میگویم.
ممنونم که به صحبتهای من گوش فرا دادید.
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر
خداوند را هزار مرتبه شکر میکنم بابت این روز، اصلا فکر نمیکردم که این روز را ببینم.
بعد از خداوند، از آقای مهندس دژاکام و خانواده ی محترمشان تشکر میکنم بعد از آن از راهنمای عزیزم تشکر میکنم که میدانم در سفر اول تا همین الان چقدر ایشان را اذیت کردم، از کلیه ی خدمت گزاران شعبه از مرزبانان دوره گذشته و این دوره تشکر میکنم.
در سفر اول دخترم خیلی کمک حال من بود، ازش خیلی تشکر میکنم ،از همسرم هم خیلی تشکر میکنم و بعد از آن از راهنمای خانمم و راهنمای دخترم سپاسگزارم.
در یک روز جمعه به دفتر برادرم رفتم و دیدم خانمم آنجا نشسته و خیلی هم آشفته بود، هیچ اختلافی با هم نداشتیم، به من یک مرتبه گفت که می دانی امروز چند شنبه است؟ من هم گفتم بله می دانم امروز جمعه است، سپس بدون مقدمه به من گفتند فردا شنبه است و من طلاقم را میخواهم، خیلی جا خوردم و تعجب کردم از حرف همسرم، اما الان از ایشان سپاسگزارم که از آن روز به بعد هیچ وقت آن شنبه نیامد و تا الان با بنده در این مسیر همراه شدند.
من خیلی راه ها را برای درمان اعتیاد رفتم اما هیچکدام جواب ندادند، من همه نوع مواد مخدر را امتحان کردم اما به جز یک مواد را که با یکبار امتحان از آن دیگر استفاده نکردم و آن هم کراک بود، با این حال خداوند را باز هم شاکرم که امروز تولد یکسال رهایی ام را می بینم ،ممنونم که به صحبت های من توجه کردید.
سلام دوستان سمیه هستم یک همسفر
قبل هر چیز از جناب مهندس و خانواده محترمشان که همچین مکان مقدسی برای رهایی دوستان آماده کردند تا خانههای ویران را ترمیم کنند و مسافران و همسفران به رهایی برسند. از آقای مهدی حسینی که خیلی برای مسافر ما و خانواده ما زحمت کشیدند تشکر میکنم چون ما سفر سختی داشتیم چون پدر درگیر قرص بود و اول باید
قرص ها را کنار میگذاشت و داستانهای متعددی که ما داشتیم مثل خودکشی نیامدن های طولانی اوایل سفر و از خانم فائزه که برای خودم خیلی زحمت کشیدند و همچنین از خانم فاطمه که ایشان هم در این چند ماه خیلی زحمت برای من کشیدند تشکر میکنم. یکی از مشکلات خود من که خیلی زود
عصبانی میشدم بخاطر تخريب هایی که در منزل داشتم که در اینجا توانستم کنترل کنم و خوشحالم از اینکه سال اول رهاییمان هست و عمویم و برادرم آمدند و در حال سفر کردن هستند و این دستور جلسه خیلی به ما میآمد چون من از آنموقع که چشمهایم را باز کردم با ترکهای پدرم روبرو شدم و حدود ۳۰ سال ما با این موضوع درگیر بودیم.
یک خاطرهای میخواهم بگویم از سفر پدرم من هر روز میرفتم قرصهای آرام بخش پدرم را میشمردم که کم نشود و از مادرم تشکر میکنم که همه جوره پشت ما بود و به ما خیلی کمک میکردند و انرژی میدادند و نگذاشتند این خانه ویران شود و از همسرم و خانواده محترمشان تشکر میکنم و آقای سلمانیان که جزء اولین نفراتی بودند که کنگره را به ما معرفی کردند و ما را در این مسیر خیلی کمک کردند و پدرم آنقدر تخريب داشتند من همیشه استرس دوباره مصرف کردن را داشتم ولی آقای سلمانیان به من میگفتند که کنگره اصلا اینجوری نیست و کسی که قصد درمان دارد حتما به درمان قطعی میرسد و همین اتفاق هم افتاد و خیلی خوشحالم که امروز در اینجا هستم و آرزو میکنم همه ی مسافران و همسفرانشان این جایگاه را تجربه کنند.
خیلی ممنون که به صحبتهای من توجه نمودید.
سلام دوستان فاطمه هستم همسفر
خدا را شکر بابت این لحظه، من دو سه هفتهای است که لژیون خود را تحویل دادهام و به خاطر فاطمه جان و با اجازه از ایجنت محترم خانم انسیه در این تولد حضور داشتم و آقا محمد در این تولد توانست کسانی را گریه بیندازند و کسانی را هم بخنداند و آمدند در این کنگره و به این نتیجه معجزه دی اس دی برسند و کسانی که گریه کردن مقدمهای است که بتوانند در اینجا قدم بردارند که از این به بعد به داستان هر مصرف کننده ای که برخورد میکنند تجربه کسب کنند و به این معجزه دی اس دی پی ببرند و ما بتوانیم به طرف خواستههایمان حرکت کنیم و به نتیجه برسیم و من به آقا محمد و راهنمای محترمشان آقا مهدی و همسفر فاطمه خانم و دختر گلشان تبریک عرض میکنم و خیلی ممنون هستم که به صحبتهای من توجه کردید.
عکاس: مسافر حسن از لژیون دوم
تایپ و ویراست: مسافر علی اکبر از لژیون ششم
مسافر مهدی از لژیون دهم
مسافر حسن از لژیون دوم
بارگذاری: مسافر حسین از لژیون دوازدهم
وبلاگ نمایندگی پرستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
627