سومین جلسه از دور پنجاه و یکم کارگاههای آموزشی کنگره ۶۰؛ ویژه آقایان همسفر در نمایندگی آکادمی، با استادی راهنمای محترم همسفر علیاصغر، نگهبانی همسفر محمدرضا و دبیری همسفر فرهاد، با دستور جلسه «نقش سیدی و نوشتن آن در آموزش»، پنجشنبه 19 مهر ۱۴۰3 ساعت ۱۴ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
دستور جلسه نوشتن سیدی و نقش آن در آموزش است. صحبتهای چهارشنبه آقای مهندس را گوش میکردم. در مورد سیدی نوشتن ایشان چندین مورد را متذکر شدند. دو موردش برای من خیلی جالب بود. ایشان میفرمایند: کسانی که سیدی مینویسند، قطعاً آلزایمر نمیگیرند.
قبل از آن ایشان اشاره میکنند و میگویند: همچنان که عضلات ما در پیری میآید و میشود عصای دست من، این حافظه هم به همان مقدار کمک میکند که من آلزایمر نگیرم. ایشان متذکر شدند که هر سیدی معادل یک کتاب است. یک اشارهای میکنند به خواندن سرانه کتاب که در ایران کمتر از یک یا دو دقیقه است؛ پس این جای شکرگزاری دارد که در کنگره من هفتهای یک کتاب میتوانم بخوانم.
مسئله دیگر که آقای مهندس اشاره کردند که حتی کسانی که سیدی مینویسند در خواب از یک آرامش خاصی برخوردار هستند. این برای من یک نکته و سرفصل جدید است. در خواب؛ یعنی سیدی نوشتن در صور پنهان اینقدر تأثیرگذار است.
ایشان فرمودند که منابع کنگره ۶۰ نود درصد از کتابهای آسمانی گرفته شده است. اینجا به من یک رمز میدهد. یک راه را به من نشان میدهد. میگوید: همین دستور جلسه، نوشتن سیدی، میتواند برگرفته از همان پیام آسمانی باشد که خداوند قسم میخورد: «ن وَالْقَلَمِ». آقای مهندس اشاره میکنند: نوشتن بیست برابر خواندن در فراگیری کمک میکند.
خدا را شکر میکنم جایی آمدهام که آموزش میگیرم که آقای مهندس اشاره میکنند نور هست. خدا را شکر صوت از دهان آقای مهندس جاری میشود. این کلمات ادا میشوند. چه اتفاقی میافتد؟! با تکرار این کلمات شخص تغییر میکند. من فکر کردم و گفتم: یک مسافر به کنگره میآید و سفر خودش را شروع میکند، تغییر میکند و تبدیل میشود. منتهی ترخیص آن کجا اتفاق میافتد؟ ترخیص جایی اتفاق میافتد که بیرون از کنگره است و خودش هست و سرنگش هست و OT. آنجا اگر درست آن فرمانبری را انجام دهد ترخیص میشود.
میآید طی ده ماه به رهایی میرسد و یک سفر خوبی را انجام میدهد.
خب من علیاصغر باید چهکاری انجام دهم؟ من هم بایستی همان سیدی را بنویسم و OT مصرف نمیکنم. من باتوجه به تجربیات حس خودم این را میگویم؛ یادم میآید آقا مهراد راهنمای خوب خودم همیشه به من میگفت: شما باید به جایی برسید که انتخابی یک سیدی را که گوش میدهید، آن مشکل و آن گره را در آن سیدی پیدا کنید.
آقای مهندس اشاره کردند و گفتند: هر سیدی نامگذاری میکنیم یک پیام میدهد. آن سیدی دارای یک پیام خاص است که باید من علیاصغر به فهم آن سیدی برسم. خب سیدیها کاری که میکند.
من سهشنبهای که گذشت لژیون سردار و خدمت دیدهبان محترم آقای زرکش بودم. در جلسات سهشنبه ایشان یک به درخت اشارهای کردند. گفتند: یک درخت زمانی که ریشه میدهد، زمانی که دارد تنه میشود، زمانی که دارد شاخه و برگ میشود و درنهایت میوه میدهد، آن میوه برای خودش نیست و آن را تقدیم به هستی میکند.
گفتم: خدایا چه تشابهی! آقای مهندس گفتند: وقتی در کنگره صحبت میکنیم، آقای مهندس بهعنوان یک ریشه است که میآید و این منابع را از زمین و آسمان میگیرند و آن را تقدیم به هستی میکنند؛ برای مثال همین روش DST که وجود دارد.
خب من پارها شده بود که برای مسافرم انواع و اقسام دکترها را میرفتم. دیگر آخرسر اینقدر مستأصل شده بودم که نزد یک دکتری که نمیدانم چه بگویم؟! دکتری بود که کارهای رمالی هم میکرد. اینقدر مستأصل شده بودم. وقتیکه رفتیم، روبهروی امیر نشست و به چشمهای امیر نگاه کرد، رفت!
بعد به منشیاش گفتم: آقای دکتر کجا رفت؟ گفت: آقای دکتر کاری داشتند و رفتند.
این آموزشها میآید و کاری میکند آن تغییر و تبدیل انجام بشود. من علیاصغر باید با نوشتن آموزشها ترخیص بشوم.
چه اتفاقی میافتد که یک شخص به کنگره میآید سردار میشود، یکی دیدهبان میشود، یکی پهلوان میشود؟ اینها اثرات این سیدیها و آموزشها است.
باتوجه به حس خودم میگویم: این کلام؛ چون از یک منبع حق جاری میشود، از گلوی حق خارج میشود، لاجرم میآید تغییر را ایجاد میکند و آن حس من است که باید بگیرم. اگر یکجایی من آن حس را نگیرم آنجا جایی است که مدام درجا خواهم زد. آنجا باید روی خودم کارکنم؛ چون همیشه منابع آموزشی کنگره طبق سیدیها هر هفته بهصورت جاری در دسترس قرار میگیرند.
من باید خودم به این مسئله برسم که آن حرکت من در جهت انجام و فرمانبرداری است. من زمانی میتوانم به این باور برسم که حرکت کنم و وارد بشوم.
ممنون و سپاسگزارم که به صحبتهای من گوش کردید.
تایپ و ویراستاری: همسفر یوسف (لژیون چهارم)
تصویربردار: همسفر یوسف (لژیون چهارم)
تهیه و تنظیم: سایت همسفران آقا، نمایندگی آکادمی
- تعداد بازدید از این مطلب :
145