ابتدا خود را بهرسم کنگره معرفی کنید؛
سلام دوستان مهرداد هستم یک مسافر، آنتی ایکس مصرفی تریاک، روش درمان DST، داروی درمان OT، به راهنمایی استاد عزیزم محمود حسینی 14 ماه سفرکرده، ورزش درکنگره والیبال، اکنون مدت دو سال است که آزاد و رها هستم.
برای شروع لطفاً، نظرتان را در مورد جایگاه نشانی در بینشانی بیان کنید؟
چند ماهی است که آقای مهندس جایگاه نشانی در بینشانی تعریف کردهاند و طبق معمول هم ابتدا خود ایشان پیشقدم شدند و مبلغ یک میلیارد تومان پرداخت کردند. این عمل، بهطورکلی یک خدمت مالی است برای کسی که یک میلیارد به بالا پرداخت میکند.
علت انتخاب این نام برای جایگاه نشانی در بینشانی چیست؟
این جایگاه هیچ نشانی ندارد و درجایی از آن تقدیر نمیشود؛ بسیار جالب است بدانید که انگشتری مانند دنوری یا شالی مانند پهلونی ندارد و حتی لوح هم ندارد،
خواسته فرد صرفاً خدمت مالی بوده ودر پی کسب جایگاه و عنوانی نیست به همین دلیل این خدمت را نشان بی نشانی می گویند.
آیا به معنی این عبارت فکر کردهاید که چه نشانی است که بینشان است»؟
طبق فرمایش جناب مهندس، در صور آشکار نشانی ندارد؛ ولی در بعدی دیگر از حیات که کسی نشان ندارد او صاحب نشان است.
چه تفکری باعث شد که شما درمسیر این خدمت حرکت کردید؟
دلایل مختلفی در ذهن من بود که این کار را انجام دهم، درکنگره میگویند دیگران کاشتند و ما خوردیم و ما بکاریم دیگران بخورند، یا اینکه من در زمان مصرف کلی پول خرج مواد می کردم اینها بخشی از دلایل هستند، اما در حقیقت من به فردی که بیماریام اس و یابیماری های صعبالعلاج دارد فکر میکنم که هم خود فرد و هم خانواده او درگیر این بیماری هستند و هیچ راه درمانی نیافتهاند. با توجه به شغلی که دارم هرروز با عده ای زیادی از آنها در ارتباطم و درد ورنج آنها را حس میکنم، خدا را شاکرم آقای مهندس برای درمان این نوع بیماریها در تلاش هستند ومطمئنا برای رسیدن به این هدف بزرگ نیاز به منابع مالی است. من هم به اندازه خودم سعی کردم در این موضوع سهیم باشم و از ایشان کسب اجازه کردم تا بصورت مخفیانه، این مبلغ را با عشق فراوان پرداخت کنم.
آیا زمانی که تصمیم گرفتید مبلغ یک میلیارد تومان را پرداخت کنید، شک و تردیدی به سراغتان آمد؟ شاید افراد دیگری که بخواهند خدمت مالی کنند سراغ آنها هم بیاید چگونه میشود از آن رد شد؟
همیشه نیروی منفی کار خود را انجام میدهد، در شکلهای مختلف، مدام در ذهن من نجوا میکرد و مرا از هدفی که در پیش رو داشتم منحرف میکرد، برای هرکسی یک مدلی میآید، در ذهن من مدام زمزمه میکرد، نکند این مبلغ را پرداخت کنم و در جای دیگر لطمهای بخورم، اما نکته ای که در اینجا خیلی مهم است بهمحض اینکه خواهان پرداخت این پول هستی، نیروی منفی کار خود را شروع میکند و گویی تمامکارها میپیچید؛ اما وقتی بر این موضوع فائق شدم و تعهد خود را کامل کردم، گویی انسان به مرحله بالاتری صعود میکند، به نظر من خود این اتفاق یک سفر درونی است.
وقتی یک فرد یک میلیارد تومان به کنگره پرداخت میکند به نظر میرسد پول خیلی زیادی داشته و از این پول یک میلیارد پرداخت کرده و شخص خیلی پولداری است. چه میزان توان مالی اضافه داشتید که تصمیم به انجام این خدمت مالی گرفتید؟
مبلغ پانصد میلیون به بالا را باید از مهندس اجازه بگیرید و او تشخیص میدهد توانایی پرداخت دارید یا نه.
اینکه چند درصد ازتوان مالی من بود، من سعی کردم تمام توان خودم را بگذارم اصلاً هم پولدار نیستم من یک ماشین 206 دارم البته زیاد بزرگش نکنیم یک میلیارد پول زیادی نیست؛ هرچند برای من زیاد است؛ ولی برای کنگره پول چندانی نیست زمانی که در مراحل ساخت دانشگاه هزینه خرید سیم برق یک طبقه هشتصد میلیون میشود یک میلیارد تومان پولی نیست.
شنیدهام که درکنگره برای خدمت مالی بیشتر از آنکه لازم باشد فرد وضع مالی خوبی داشته باشد نیازاست که از فهم بخشش بالایی برخوردار باشد میتوانید درمورداین موضوع توضیح بدهید؟
برداشت من این است که ما در سفر اول باید از مواد مصرفی خودمان یکپنجم راببخشیم، در هر پله سر ساعت دارو میخوریم سی دی مینویسیم، اگراین ها را رعایت کند تازه به او اجازه داده میشود وارد لژیون سردار شود و آموزش بگیرد.
درسفردوم با مسائل دیگری مواجه هستیم، یک سفر دومی باید سیگارواعتیاد خود را درمان کرده باشد، چهل سی دی نوشته باشد.
کار مهم در سفر دوم دریافت فهم بخشش است.
در جلسات خوانده میشود این سفر، سفری است از قهر به مهر، از نفرت بهطرف عشق، از ترس به شجاعت. فرد سفر دومی هدفش از خدمت کردن چیست؟ آیا به این دلیل خدمت میکند که مواد مصرف نکند؟ در پاسخ باید بگویم خیر، قطعاً هدف اکثر خدمتگزاران رسیدن به مفهوم نوشتارهایی است که هر جلسه خوانده میشود. کسی که بخشش نکند نمیتواند از این مسیر عبور کند و ادامه دهد. سؤال این است که فرد چرا باید از پول خود ببخشد؟ زیرا با این عمل شخص تزکیه و پالایش مینماید؛ یعنی از یک سری خواستههای خود عبور کند تا رشد کند و یکی از بزرگترین خواستههای نفس مادیات است که با بخشش میتواند از مادیات عبور کند.
در قبال این بخشش از خداوند یا کائنات یا سیستم هستی چی میخواهید؟
تعریف بخشش ازنظر من این است که چیزی نخواهی، خواستهای برای خودم نداشتم، هدف من این بود که از درد و رنج دیگران کم شود.معمولاً بعد از کسب جایگاه دنوری فرد میخواهد جایگاه پهلوانی را به دست بیاورد جایگاهی است که بیشتر دیده میشود؛ زیرا شال دارد.
چرا شما جایگاهی را خواستید به دست بیاورید که نشانی ندارد؟
من اصلاً به کسب جایگاه فکر نکردم، دنبال نشان و شال هم نبودم، فقط میخواستم تمام خودم را بگذارم.
آیا ین بخشش تأثیری در زندگی شما داشته است؟حس میکنم چیزهایی که گفتم خودم برداشت کردم. چیزی نیست که جایی آموزش داده شود. باید یکی این مسیر را بیاید تا خودش حس کند. اکنون حس میکنم با بخشش؛ حتی توانم ازنظر مالی بیشتر هم شده، میتوانم کاری که بخواهم انجام بدم آن کاری که نخواهم را انجام ندهم میتوانم یکچیزهایی را نبینم دارم سعی میکنم تازه اول راهم حس میکنم کاری که قبلاً نمیتوانستم انجام بدهم را الآن میتوانم انجام بدهم.
چند تا کلمه میگویم درحد یک کلمه یا یک جمله توضیح دهید؟
بخشش: گذشتن و دنبال چیزی نبودن
سردار: استاد بخشش
DST: متد بخشش
دنور: صفت بخشندگی
آقای مهندس: مأمور
وادی چهاردهم: همهچیز
ثروت: چیزی که مال ما نیست امانت دست ماست
گلریزان: اجازه ورود به وادی چهاردهم
اگر سخن خاصی دارید بفرمایید؟
کمتر از یک ماه فرصت داریم تا درگلریزان شرکت کنیم، اندازه افراد باهم فرق دارد و هرکس میداند اندازه او چقدر است باید جوری باشد منجر به فهم بخشش شود یک بخش مهمی از فهم بخشش این است که در ازای آن خواستهای نداشته باشیم.
مصاحبهکننده: دبیر لژیون سردار، مسافر محسن
تایپ و ویرایش: مسافر محسن، مسافر مرصاد
تنظیم و ارسال: سایت نمایندگی وحید
- تعداد بازدید از این مطلب :
893