چهارمین جلسه از دوره بیستم کارگاه های آموزشی عمومی کنگره ۶۰؛ نمایندگی گنجعلیخان کرمان ؛ با استادی مسافر مرزبان محمدرضا نگهبانی موقت مسافر یوسف و دبیری موقت مسافر محسن دستور جلسه «فرمانبرداری تافرماندهی» پنجشنبه ۱۵ شهریور ماه ۱۴۰۳ ساعت۱۷ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان محمدرضا هستم یک مسافر
خدا را شاکر و سپاسگزارم که امروز در کنگره ۶۰ و در جمع شما بزرگواران هستم. از آقای مهندس سپاسگزارم که این بستر را فراهم کردند تا من به حال خوب برسم. از راهنمای درمان موادم، آقا سینا تشکر میکنم. ایشان در سفر اول برای من خیلی زحمت کشیدند و به من کمک کردند تا بتوانم فرماندهی جسمم را ذره ذره به دست بیاورم.
از آقا محسن، ایجنت قبل سپاسگزارم. من در کنار ایشان خیلی چیزها آموختم و همچنین تشکر میکنم از آقا مجید، ایجنت فعلی شعبه. امیدوارم بتوانم در کنار ایشان، رهجوی فرمانبرداری باشم.دستورجلسه این هفته، از فرمانبرداری تا فرماندهی است. کسی میتواند فرمانده خوبی شود که فرمانبردار خوبی باشد. به عنوان مثال یک شاگرد مکانیکی زمانی میتواند استادکار ماهری شود که به صحبتهای استادش گوش دهد و فرمانبردار خوبی باشد. مثال دیگر یک شاگرد قنادی را در نظر بگیرید.
او زمانی میتواند برای خودش استاد خبرهای شود که به خوبی به توصیههای استادش عمل کند و دقت کند که استادش برای پخت یک شیرینی خوب، چه موادی را با هم ترکیب میکند. آنوقت است که میتواند برای خودش جداگانه کارکند. در کنگره ۶۰ هم به همین صورت میباشد.
اولین نکتهای که به من آموزش داده میشود، این است که بیرون از کنگره، هر پست و مقامی دارم فراموش کنم و آن را پشت در بگذارم و فقط فرمانبردار باشم. برای فرمانبردار بودن، باید به حرف راهنما گوش داد و رهجوی خوبی بود. اگر آن پست و مقام، به درد من میخورد، من مصرف کننده نمیشدم.به نظر من اولین نکته در فرمانبرداری، وقت شناسی است. خاطرم هست که در مشاوره اوتی فقط کافی بود که من، یک دقیقه دیرتر از آن ساعتی که اعلام شده بود در کنگره حاضر میشدم. آنوقت باید یک هفته صبر میکردم تا جلسه مشاوره بعدی فرا برسد. مسئله بعد حضور به موقع در جلسات است که اگر دیر برسیم، برای ما غیبت ثبت میشود و این غیبتها در روند درمان، مشکل ایجاد میکند.
اگر بخواهم از خودم بگویم، تا جایی که در خاطرم هست من فرمانبردار خوبی بودم البته این نکته را باید راهنمایم تایید کنند. به عنوان مثال، من هر سیدی که راهنمایم میفرمود، مینوشتم. هر میزان داروی اوتی که در دفترم مینوشتند، میخوردم و اگر از من میخواستند که در پارک حاضر شوم، حاضر میشدم.
قبل از مصرف مواد مخدر، جسم من به صورت متعادل و درست کار خودش را انجام میداد. من با مصرف مواد، این تعادل را بر هم زدم و فرمانروایی را به مواد مخدر سپردم. با ورود به کنگره و شروع فرایند درمان، ذره ذره فرمانروایی را به دست گرفتم و توانستم بزرگترین مسئله زندگیام را حل کنم و به رهایی برسم. من در زمان مصرف مواد، نمیتوانستم به خوبی کار کنم و همین مسئله باعث شد ۶ ماه از محل کار اخراج شوم. خدا را شکر که با ورودم به کنگره، اعتباری را که از دست داده بودم کم کم به دست آوردم و توانستم در محل کارم به نوعی فرمانروای خوبی بشوم.
در خانواده هم به همین شکل. مصرف مواد باعث شده بود که من در خانه و در ارتباط با اعضای خانواده، فرمانروای خوبی نباشم اما ذره ذره این فرمانروایی پدیدار شد. امیدوارم همه ما بتوانیم در زندگی شخصی و اجتماعی خودمان، فرمانبردار خوبی باشیم و به دنبال آن به فرمانروایی برسیم.
عکس:مسافر محمد صادق لژیون چهارم
تایپ و ویرایش:مسافر یوسف لژیون دهم
انتشار:مسافرسعید مرزبان خبری نمایندگی
- تعداد بازدید از این مطلب :
852