English Version
English

دانایی، علم زندگی کردن است

دانایی، علم زندگی کردن است

سخنان استاد :
دستور جلسه امروز دانایی، دانایی مؤثر و سواد است. تا قبل از ورود به کنگره تصور می‌کردم کسانی که دکتر یا مهندس هستند و یا دارای جایگاه اجتماعی بالاتری هستند، انسان‌های داناتری هستند؛ اما در این موضوع در کنگره جور دیگری تعریف‌شده است.

صرف این‌که فردی دکتر است الزاماً شخص دانایی نخواهد بود. دانایی علم زندگی کردن است. دانایی تشخیص ماهیت خواسته در هر شکل و لباسی است. این شکل از دانایی چگونگی رفتار و گفتار ما را  با اطرافیان نشان می‌دهد. دانایی هیچ ارتباطی به سواد ندارد و باید انسانی اندیشید

کاری که یک مسافر در کنگره انجام می‌دهد دقیقاً همین است، کسب دانایی. همچنین در حال کسب جهان‌بینی هستیم که قانون درست زندگی کردن را به ما می‌آموزد. مسائلی مثل بخشیدن، قضاوت نکردن، حسادت نکردن و خیلی چیزهای دیگر را در این جا یادمی گیرم. هرچقدر دانایی ما رشد می‌کند تازه متوجه می‌شویم کجا باید چه حرفی را بزنیم و کجا باید قرار بگیریم.

دانایی من در مورد مواد بالا رفته است و جایی که مواد مصرف می‌کنند کاری ندارم و آدم‌هایی که هنوز مواد مصرف می‌کنند با آن‌ها نیز کاری ندارم. این همان دانایی است. بزرگ‌ترین نقطه‌ضعف انسان، پوشاندن نقطه‌ضعفش می‌باشد. مثل بدن‌سازی که بالاتنه قوی دارد و لباس تنگ می‌پوشد ولی پایین‌تنه ضعیفی دارد و لباس گشادتری می‌پوشد تا آن را پوشش دهد.

همه انسان‌ها همین‌طور هستند دوست دارند نقاط قوت خود را نشان و نقاط ضعف خود را بپوشانند. این اتفاق در لژیون می‌افتد مثل ره‌جویی که خوب سی دی می‌نویسد ولی در مشارکت کردن ضعیف است و تمایلی به این کار ندارد. زمانی که سی دی را خوب می‌نویسیم باید آن را در مشارکت‌ها کاربردی کنیم.

وقتی فرد این‌گونه نقطه‌ضعف خود را بپوشاند نخواهد توانست از سی‌دی‌های نوشته‌شده خود بهره‌برداری کند. جناب مهندس می‌فرمایند: من چیزی را به شما یاد نخواهم که در بیرون ازاینجا به درد شما نخورد. درست فکر کردن و روش درست زندگی کردن را به ما یاد می‌دهد. تفکر، تجربه و آموزش اضلاع مثلث دانایی هستند. در ضلع تفکر به این موضوع تأکید دارد که برای انجام هر کاری باید به آن فکر کرد و همه جوانب آن را در نظر گرفت و برای انجام هر کاری باید آموزش ببینیم و آموزش‌های خود را کاربردی کنیم. مثال خوب در این مورد اعتیاد و درمان آن می‌باشد.
ماقبل از ورود به کنگره ده‌ها بار ترک کرده بودیم و هر بار ناموفق و مصرف دوباره، برای این‌که آموزشی وجود نداشت. وقتی وارد کنگره می‌شویم از ابتدا آموزش می‌بینیم و بعد آموزش‌های خود را کاربردی می‌کنیم. آموزش‌هایی مثل مصرف به‌موقع دارو، ورزش و خواب به‌موقع که از مسائل مهم درمان هستند را ره‌جو به‌درستی انجام می‌دهد درواقع سه ضلع مثلث دانایی که شامل تفکر، آموزش و تجربه هستند را به اجرا درآورده است. هرچقدر این سه ضلع باهم رشد کند دانایی ما بالاتر می‌رود.
هم دانایی داریم و دانایی مؤثر، دانایی را خیلی‌ها دارند؛ اما این‌که بتوانند دانایی خود را به دانایی مؤثر تبدیل کنند بلد نیستند. همه می‌دانیم مواد چیز خوبی نیست. ولی پس چرا آن را مصرف می‌کردیم و به خاطر این بود که فقط می‌دانستیم. مثل خیلی از چیزها ... می‌دانیم که نباید حق کسی را بخوریم، باید سر ساعت بخوابیم، شربت خود را سروقت بخوریم و ورزش برای سلامتی و درمان ما مفید است اما فقط می‌دانیم. اگر خوب فکر کنیم و حساب کنیم متوجه می‌شویم که به خیلی از چیزهایی که می‌دانیم عمل نمی‌کنیم.
صرف این‌که فقط موضوعات مختلف را بدانم چندان به کارمان نخواهد آمد. هر وقت توانستم دانسته‌های خود را کاربردی کنیم برایمان مفید خواهد بود در کنگره ما دانایی خود را به دانایی مؤثر تبدیل می‌کنیم و یاد می‌گیریم چیزهایی که بلد هستیم را انجام دهیم. البته آن‌هم با استفاده از قانون ذره به ذره، کنگره در عبارت dst خلاصه می‌شود که همان ذره‌ذره در تغییر، تبدیل و ترخیص گنجانده‌شده است. به‌طور مثال اگر می‌خواهیم وزن خود را کم کنیم ذره‌ذره شروع می‌کنیم. یا می‌خواهیم ورزش را شروع کنیم باز ذره‌ذره این کار می‌کنیم. حتی برای بخشیدن هم باید ذره‌ذره این کار را انجام دهیم. سواد دانایی نیست. به‌طور مثال شخص دارای تخصص جراحی قلب است. او فقط در این مورد خاص دارای دانایی و مهارت است نه در همه زمینه‌ها، این‌که به فرد باسواد است دلیل نمی‌شود که به همه علوم مسلط باشد

لژیون بویین زهرا 

فعالیت های ورزشی 

خدمت گزار سایت : مسافر مهدی 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .