سخنان استاد:
سلام دوستان هورا هستم یک مسافر
خداوند را شاکرم که بار دیگر اجازه خدمت به من داده شد. دستور جلسه این هفته «دانایی، دانایی مؤثر و سواد» است. اولین پرسشی که در رابطه با این دستور جلسه ممکن است پیش آید، تفاوت بین دانایی و دانایی موثر است . دانایی در کنگره به شکل مثلثی است که سه ضلع آن «آموزش، تفکر و تجربه» میباشد. ضلع آموزش در کنگره با نوشتن سیدیهای آموزشی و سخنان جناب مهندس، همچنین شرکت در کارگاهها و لژیونهای آموزشی شکل میگیرد. در نخستین قدم این آموزشها، وادیها قرار دارند. اولین وادی، ضلع تفکر را برای من ترسیم میکند و چگونگی درست تفکر کردن را به من میآموزد. اگر از آغاز مسیر کنگره آموزشهایم را بهدرستی دریافت کنم، قطعا به تفکر درست دست پیدا خواهم کرد و نتیجهاین دو ضلع برای من میشود درمان. پس از آن، با خدماتی که در کنگره انجام میدهم، میتوانم به ضلع تجربه هم برسم و آموزشهایم را عملی کنم.
تفکر یک مبدا و یک مقصد مشخص دارد. من تفکر میکنم که میخواهم درمان شوم، به کنگره میآیم و آموزش میگیرم، با چشم گفتن به راهنمایم و حرکت در مسیر حرمتهای کنگره به درمان می رسم، و این میشود یک مثلث دانایی برای من .
فقط با عملی کردن آموزشهایی که گرفتهام، میتوانم آنها را در وجودم بنیادی کنم و به شکل دانایی موثر با خود داشته باشم. در غیر این صورت تا زمانی که دانایی به عمل انتقال پیدا نکند، در مرحله دانستن خواهد ماند. تنها زمانی میتوانم دانایی خود را به دانایی موثر تبدیل کنم که هر سه ضلع مثلث دانایی را با هم و به یک اندازه رشد دهم و در تمام امور، همان میزان که آموختهام، تفکر کنم و به نتیجهای که در طی آموزش و تفکر رسیدهام عمل نمایم. با استمرار در این روند، جایگاه دانایی در من رشد میکند.
در مقابل مثلث دانایی، مثلث دیگری وجود دارد که همواره با ماست و نباید از آن غافل شویم، و آن مثلث جهالت است. مثلث جهالت ممکن است باعث رکود ما در یک مرحله از دانایی شود. اضلاع این مثلث عبارتاند از «منیت، ترس و ناامیدی». هریک از این اضلاع باعث ناتوانی ما در یکی از ضلعهای مثلث دانایی میشود. مثلاً هرجا دچار ناامیدی شوم، از تجربه بازمیمانم، یا ترس تفکر را میخورد و اجازه درست اندیشیدن را به من نمیدهد، و منیت باعث گم کردن جایگاه حقیقیام در هستی میشود و مرا در گرفتن آموزشها ناتوان میکند. پس همواره باید حواسم به مثلث جهالت باشد تا درگیر آن نشوم و بتوانم به حرکت در مسیر ارزشها ادامه دهم.
در شرایطی که من فقط یک یا دو ضلع مثلث داناییام را رشد دهم و به ضلع دیگر بیتوجهی کنم، یعنی سه ضلع با هم رشد نکند، میزان دانایی موثر من به اندازه کوچکترین ضلع مثلث داناییام خواهد بود .
مثالی از استاد امین هست که میگویند: پرندهای که یک بالش بزرگتر از بال دیگر است، میتواند به اندازه بال کوچک خود پرواز کند و توانش با نقاط ضعفش سنجیده میشود. پس قدرت بخشیدن و کار کردن روی ناتوانیهایم است که میتواند من را رشد دهد.
شخصی که آموزش میگیرد و تجربه هم میکند، اما هیچگاه تفکر درست انجام نمیدهد، همیشه در چرخه تجربه و آموزش خواهد ماند، تا زمانی که بتواند با تفکر کردن درس خود را از تجربیاتش بگیرد، آموزشها را درک نماید و از آن مرحله دانایی به مراحل بالاتر برود .
برای من سفر اولی دانایی این است که با تمام سختیهای مسیر و بهانههایی که ممکن است برایم پیش آید، تفکر کنم که قرار است با همین آمدن و رفتن به کنگره به درمان و رهایی از دام تاریکی اعتیاد رها شوم، و بدانم که هیچکس بهجز خود من نمیتواند این مسیر را طی کند، و فقط خودم هستم که باید آموزش بگیرم و سی دی بنویسم و با تمام قوا در لژیون و جلسات آموزشی حضور یابم تا رسیدن به مقصد که همان رهایی و درمان است، و در مقصد به دانایی موثر خواهم رسید .
با رسیدن به دانایی موثر، هرقدر آموزشهایم را بیشتر عملی کنم، داناییام بالاتر میرود و طی این روند به آرامش و تعادل بیشتری خواهم رسید. مثل شخصی که پس از ۲ ماه از آغاز سفر اولش، با دریافت صحیح آموزشها، متوجه تخریبی که سیگار به وجودش وارد میکند میشود، و با کسب اجازه از راهنمایش به لژیون سیگار میرود و مشغول درمان بخش دیگر وجودش میشود. این شخص به دانایی موثری در مقوله درمان رسیده و باید به خود آفرین بگوید، چون به فرمان عقل خود عمل نموده و قدم بزرگی در مسیر ارزشها برداشته است.
جناب مهندس میگویند احترام بسیار مهم است، احترام به خود، دیگران و هستی. احترام به خود همان داشتن سبک زندگی سالم است، یعنی خوراک سالم، خواب کافی، ورزش، دوری از ضد ارزشها و استحکام بخشیدن به پایههای مالی. اینها همه بهگونهای احترام به خویش است.
عملی کردن تمام این آموزشها زمان میبرد و صبوری، تلاش و استمرار بسیار میطلبد، یکمرتبه نمیشود به دانایی موثر رسید. مثل میخی است که برای فرورفتن به دیوار باید بارها کوبیده شود تا به داخل دیوار فرورود.
برای فهمیدن اینکه یک مسیر آموزشی میتواند مرا به دانایی و دانایی موثر برساند یا خیر، باید به خروجیهای آن مسیر نگاه کنم. اگر انسانهایی که در آن مسیر پیش میروند، آرام و متعادل و سالم باشند، یعنی آن صراط مستقیم و راه درستی است. دقیقا مثل کنگره که بیشترین بازده را در دنیا در مسیر درمان اعتیاد دارد. اشخاصی که با متد کنگره سفر خود را طی میکنند و به آموزشهای کنگره عمل مینمایند، به آرامش و تعادلی میرسند که در ظاهرشان هم پیداست، در صراط مستقیم در حرکتاند و با معرفت و عمل سالم به تعادل میرسند، وجودشان را از کینه و خشم پاک میکنند و به درک درستی از سایر انسانها خواهند رسید.
من در کنگره آموختم که دانایی به سواد نیست، یعنی شخصی با چند مدرک لیسانس، الزاما دانا نیست، یا بالعکس، کسی که بیسواد است، الزاما نادان نیست. پس مدرک تحصیلی دلیل قاطعی بر دانایی و نادانی اشخاص نیست. سواد علم است، ممکن است شخصی عالم باشد، یعنی علوم بسیاری آموخته باشد، اما حکیم نباشد و نتواند حکمت اتفاقات و ارتباط علوم را دریابد و به حقیقتشان پی ببرد. شخص دانا شخصی است که آرام باشد و بتواند در جایگاه تعادل خود بماند.
گردآوری و تایپ: مسافر حانیه لژیون یکم- نمایندگی قشم
ویرایش و ارسال: مسافر خاطره
- تعداد بازدید از این مطلب :
277