لینک دانلود فایل صوتی
نهمین جلسه از دوره هشتاد و دوم کارگاههای آموزشی کنگره ۶۰؛ ویژه مسافران و همسفران؛ با استادی و نگهبانی آقای مهندس حسین دژاکام و دبیری مسافر علیرضا با دستور جلسه "از فرمانبرداری تا فرماندهی" چهارشنبه 07 شهریور ماه ۱۴۰3 ساعت 10:30 آغاز به کار کرد.
امیدوارم حال همه شما خوب باشد، حال من نیز بحمدالله خوب است.
امروز هفتم شهریورماه ۱۴۰۳ و ساعت ۲۰ دقیقه به ۱۱ صبح میباشد و ما در ساختمان آکادمی تهران حضور داریم.
چند نکته یادآوری میکنم سپس به دستور جلسه میپردازم.
مورد اول، گفته بودیم شعب از وسایل با کیفیت و خوب استفاده کنند اما بعضی شعب بهصورت افراطی عمل میکنند. برای مثال در شعبه رودکی در روزی که تولد بوده است، تا ساعت 7:30 عصر جلسه را ادامه داده بودهاند و اعلام کردهاند بایستی بمانید تا جلسه تمام شود، کنترل این موضوع بر عهده مرزبان و ایجنت است چرا که بعد از جلسه لژیون برقرار است و بعد آن ممکن است اعضاء کاری داشته باشند، قراری داشته باشند که با این حرکت به آنها نمیرسند.
ساعت شروع جلسه در تمامی شعب ساعت 5 است و در هیچ شعبهای حتی 2 دقیقه تاخیر ندارد و زمان مجاز جلسه یک ساعت و نیم است، اعلام کرده بودیم میتوانند برای تولدها نیم ساعت جلسه را زودتر شروع کنند اما ساعت 6:30 بایستی جلسه عمومی بسته شود،زیرا مردم کار دارند، برای کنگره60 زمان بسیار مهم است و رعایت این موارد چه در گروه خانواده چه در گروه مسافران بر عهدهی ایجنتها میباشد و باید این را کنترل کنند.
مسئله دیگر، روزهایی که خانمهای همسفر جلسه دارند یک مرزبان آقا میآید ، وظیفش این است که بیرون در را کنترل کند، روزی که جلسه خانمها است آقایان نباید حضورداشته باشند و یا در جلوی درب تجمع کنند.
مسئله بعدی بعضی وسایل شخصی ممکن است در بیرون کنگره در بعضی قسمت ها، برای مردم خیلی نیز خوب باشد ام برای گروه ما خیر، مثلا تسبیح در مسجد، بسیار خوب است، برای هنگام نماز، بعد از نماز، قبل از نماز، دست یک حاج آقا خیلی خوب است ولی دست ما خیر، دست شخصی که مصرفکننده هروئین و یا تریاک بوده است خیر، چون آداب تسبیح را بلد نیست.
بعد از آن، دست اعضاء یک انگشتر عقیق( یا هر انگشتری) و یک حلقه کافی است، چندین انگشتر عقیق نباشد، قشنگ هم نیست.
مسئله بعدی خانمها میایند جلسه، نشان دادن از مچ تا آرنج، النگو طلا لازم نیست، این برای او خطرآفرین است، افتخار تو زمانی است که در کنگره سردار و پهلوان بشوی. امنیت جانی خود را به خطر میاندازی.
مسئله بعدی پیراهن روی شلوار در کنگره ممنوع میباشد، ممکن است در بعضی مکان ها، نهادها خیلی هم خوب باشد، ولی در کنگره ممنوع است. چون ترکیب تسبیح و انگشترهای عقیق و بعد پیراهن بر روی شلوار و بعد دمپایی یا پاشنه کفش خواباندن یک داستان دیگری میشود.
مخصوصاً زمانی که برای رهایی به من مراجعه میکنند، دقت کنند، اساتید که اشخاصی که جهت رهایی میاورند، پیراهن سفید یغهدار، شلوار تمیز، کفش تمیز، سر و صورت تمیز، حالا ریش میخواهند داشته باشند، ایرادی ندارد، تمیز و مرتب باشداین موارد را که در مجموع مراعات کنیم، برای ما بسیار مفید و مهم است است.
هفته آینده دوشنبه و چهارشنبه تعطیل است، روز تعطیل من دیگر رهایی نمیدهم، قبلاً این کار را میکردم.
یک نکتهی دیگر، در بعضی قسمتها خیلی کم، شخصی زمینی یا ساختمانی را به کنگره داده است، او بعد از دادن زمین نمیتواند در نمایندگی صاحب اختیار باشد، به ایجنت و دیگران دستور بدهد، ما حتی به آنهایی که پهلوان میشوند میگوییم شما باید هیچ خواسته و توقعی نداشته باشید، نه از بنده خدا نه از خدا.
در کنگره اون چیزی که تعیین کننده است خدمات و انسانیت افراد است، یعنی نمیتواند به دلیل اینکه مثلاً یک کاری کرده دستور بدهد.
شعب در آینده برای نوهها، بچه ها و نتیجههای آنها است.
علت مشارکت نکردن بعضی شهر ها چشم زدن از یکدیگر است، یعنی مثلاً در تبریز فردی که مصرف کننده است نمیاید خودش را معرفی کند، میخواد پنهان کاری کند، خجالت میکشد، شاید تعصب است، که استقبال نمیکنند، که دیگران بفهمند که او مصرف کننده است، چون خیلی بد میدانند، شاید علت فرهنگی دارد، نمیخواهم بگویم که علتهای فرهنگی دارد که باید کار کنیم آن علت از بین برود، مصرف میکند، آدم که نکشتد، جنایت نکرده است، ما خودمان تابوش کردیم، چیز بدی است اما، در زمان قدیم پدران، پدر بزرگها مصرف میکردند، موردی هم نبود، خیلی بد هست نمیگویم اعتیاد خوب است، نه اصلاً چیز خوبی نیست ام انقدر وحشتناک نیست که مثلاً جلوی درمان را بگیرد، باید کاری کنیم جلوی درمان گرفته نشود.
بچههایی که آنجا هستند ببینند اشکال کجاست، مسئله کجاست، چکار کنند پیام را طوری بدهند که دیگران استفاده کنند.
اگر پیام ندهید، دیگران به درمان نمیرسند.
من تا آخر شهریور هر جمعه پارک طالقانی هستم، تا شهریور باز رهایی بگیرند، بعد بلیط اتوبوس بگیرند، برنامه ریزی کنند، من تمام جمعهها هستم در خدمت عزیزان.
دستور جلسه، از فرماندهی تا فرمانبرداری، از فرمانبرداری تا فرماندهی راجع به این موضوع خیلی خیلی با همدیگر صحبتها رو انجام دادهایم، تا انسان فرمانبرداری را یاد نگیرد، هیچ وقت نمیتواند یک فرمانده لایقی باشد، در هر کاری، در هر اموری حتی در شغلها مناسب وقتی آهنگر زمانی آهنگر خوبی میشود که در آهنگری شاگردی کرده باشد، شاگردی که حرف استاد را گوش کند، اگر آهنگر بودی، حرف استاد گوش کردی، استاد فن و فوت آهنگری به تو یاد میدهد. که چه کار کنیم آهنگر خوبی بشوی، وگرنه موفق نخواهی شد، یکی استاد کوزهگری بود و مرتب کوزهگری میکرد، شاگردش فرمانبردار خوبی نبود، بعد از مدتی شاگرد میرود جلوی مغازه استاد یک مغازه کوزهگری باز میکند، ولی کوزههایی که درست میکرد،خراب بود، اصلاً جواب نمیداد، میرود نزد استاد میگوید استاد من چکار کنم، هرچه کوزه درست میکنم همه خراب میشود، چکار باید بکنم، استاد میگوید تو شاگرد خوبی نبودی. قبل از آفتاب باید روی آن را فوت کنیم، چون گرد و خاکی که روی آن است، اون گرد و خاک برود کنار و کوزه خوب درست بشود، این داستان فوت کوزه گری بود.
این به اصطلاح کوزه گر بود، میتواند آهنگر،بنا دانشجو ویا هر کاری باشد، باید از این استاد یک چیزی یاد بگیرد، زمانی که استاد به اون قشنگ یاد میدهد که او فرمانبردار باشد، هرچه میوید، گوش دهد، مسیر خودش را نرود، راه خودش نرود، ما وقتی وارد کنگره میشود، اولین چیزی که در کنگره میگویند این است که هرچه داری، دیپلم، لیسانس، فوق لیسانس،دکترا داری، مقام داری، منصب داری، وزیر بودی، وکیل بودی، همه را بگذار بیرون، تو الان یک مصرف کننده هستی، یا خانوادهای هستی که به سطوح آمدهای، بنابراین آن رشتههایی که داری، سرمایه داری، برج سازی داری، پول داری، وارد کنگره شذی، آنجا فرمانبردار باش، هرچه راهنما میگوید، همه را گوش کن، توجه کن، شخص آمده، با راهنماخود پیش من که چه بکنم، گفتهام هرچه راهنما گفت، گوش کن، هرچه گفت باید اطاعت کنی، بنابراین ما اگر بخواهیم به درمان برسیم باید در محدوده قوانین کنگره و چارچوب درمان گوش بذهیم، اگر راهنما گفت، بفروش ملک بخر آن هم کار راهنما نیست.
اقتصادی، تجاری این ها ربطی ندارد، دلار بخر و ...،نه این ها کار به راهنما ندارد، مسئله درمان و جهان بینی هرچه استاد میگوید، باید کاملاً فرمانبردار باشد، اگر فرمانبردار باشد، آن فن و فوت و ذره ذره یاد میگیرد، راهنما بهترین سرویسها و خدماتی را بهش میدهد، بهترین راهنمایی ها را انجام میدهد، دلسوز برای او این نیست که به این درآمد برسد.
اگر آن طور انجام دادی، میتونی یک فرمانده خوبی شوی، کسی فرمانده خوبی میشود که از سربازی به سرداری برسد، یعنی مراحل را مرحله به مرحله پشت سر گذرانده باشد، در مراحل نظامی، هر درجهای دو سال سه سال چهار سال پنج سال میماند، تا میرسد به مرحله بالاترین مقام، تیمساری است، سرداری اشت، هر چه که هست، پس ما اگر بخواهیم یک فرمانده لایق شویم، باید اول فرمانبرداری را یاد بگیریم، چه در خانواده، چه در کار، چه در دانشگاه، چه در هر مسئلهای این هست که بعضی اوقات آن غرور انسانها یا تکبر انسانها به آنها اجازه نمیدهد، ممکنه یک راهنما باشد، کلاس نهم سیکل باشد، و شاگردش دانشجوی دکترا داشته باشد یا استاد دانشگاه است ،دیگر باید مطیع این راهنما باشد، چون این راهنما اعتیاد را قشنگ میشناسد، تمام کوچه پس کوچهها، ریز همه را کاملاً میداند، بر روی این کار تسلط دارد، میتواند تو رو به درمان برساند، بله دراون فلسفه نمیداند، در طب او تودر طب تجربه ندارد، برید درکار خودش که اعتیاده، کاملاً بلده، این راهنمای ما به اعتقاد من قویترین افراد در درمان اعتیاد هستند، چون زیر و بم تمام آن را میداند و میتواند شاگرد را به رهایی برساند، راهنمای همسفر، میتواند، همسفر را به مرحله تعادل روحی برساند، بنابراین شرط اول این است که وارد میشود، فرمانبرداری را یاد بگیرد، اگر ما فرمانبرداری را یاد نگیریم، خشت و خشت بند نمیشود و خوشبختانه این کاملاً رعایت میشود، یعنی باید رهجو از راهنما فرمانبردار باشد، اگر مرزبان گفت بنشین اینجا، بگوید برو بگوید چشم، همه باید فرمان بردار، ایجنت و نگهبانباشیم.
یک نکته دیگر هم هست که اگر عزیزان همیشه رعایت کنند، یکی سر کوچهها نایستند، تو پیاده رو تجمع نکنن، خودرو کمتر بیاورند، چون یک مشکل تراشی میکنند، این نکات را هم رعایت کنید، پس به طور کلی. ما اگر بخواهیم یک فرمانده لایق خوب بشویم باید فرمانبرداری را کاملاً فرا بگیریم، انسانهای جاهل و متکبر هستند که تمکین نمیکنند ولی خودشان به مشکلات متعدد بر میخورند،به زودی پهلوانی را گفتم که آماده بکنن که انشالله شروع کنیم به دادن و امیدوارم این مکانهای متعدد بتوانند وضع خودشان رو خیلی مستحکمتر کنند و به آن آگاهی برسند، اگر شعبه که از نظر مالی ضعیف است به خاطر اینکه به آن آگاهی نرسیده، باید به بیداری برسد، به آن آگاهی برسد. از همه ممنون و متشکرم، مرسی که گوش کردید.
- تعداد بازدید از این مطلب :
19578