English Version
English

مسیر کنگره ۶۰، مسیر راه عشق، نور و روشنایی است

مسیر کنگره ۶۰، مسیر راه عشق، نور و روشنایی است

اولین روز حضور من در کنگره دقیقاً روز چهاردهم فروردین ماه و همین‌طور ماه مبارک رمضان بود. با این‌که قبل از سال جدید پیگیر کنگره شده بودم؛ اما سرانجام در این روز وارد کنگره شدم. با اولین تماسی که با کنگره گرفتم، متوجه رفتار خیلی مهربان و برادرانه یکی از راهنمایان شدم، البته بعداً با لقب راهنما آشنا شدم. به تنهایی به کنگره آمدم و در حیاط کنگره کلی فکرای جورواجور به ذهنم آمد، این‌که اصلاً من امروز این‌جا چه کار می‌کنم؟! بغض گلویم را گرفته بود، کمی مکث کردم و این پا آن پا کردم که چه کنم؟ بروم داخل یا نه؟! از طرفی هم با محیط جدیدی روبرو بودم که هیچ شناختی از آن نداشتم و همین‌که مصمم بودم که حتماً داخل ساختمان بروم تا این‌که یک خانم میانسال مهربان با شال سبز رنگی که به گردنشان داشتند، من را به داخل ساختمان دعوت کردند و یک صندلی برای من گذاشتند تا بنشینم. بعد خانم دیگری که آن شال سبز رنگ داشتند آمدند و من را بغل کردند و خوش‌آمد گفتند.‌ حقیقتش کمی از رفتارشان تعجب کرده بودم. با این‌که من را نمی‌شناختند؛ اما با من مثل یکی از اعضای خانواده‌شان رفتار می‌کردند. همان جلسه اول که خیلی هم طولانی نبود و در حد معرفی کنگره بود، جذب رفتار و خوش‌برخوردی و خوشرویی خانم‌های راهنما شدم.

امروز شاکر خداوند و آقای مهندس دژاکام هستم که هر چند دیر با کنگره آشنا شدم؛ اما به هر حال دست تقدیر من را در مسیر کنگره قرار داد تا من هم عضو کوچکی از کنگره ۶۰ باشم. مسیری که راه عشق، نور و روشنایی است و همگی در حرکتی هستیم تا به مکانی که از آن‌جا انشعاب یافته‌ایم برسیم و حالا دستانم را در دستان پر‌مهر و محبت راهنمای خوبم خانم الهه گذاشته‌ام و فقط امیدوارم که رهجوی فرمانبرداری باشم. خداوند را شاکرم که بهترین مسیر آموزش زندگی را به من نشان داد. هر روز که می‌گذرد، تمرین و تکرار بیشتری برای بالا بردن صبر و تحمل خودم نسبت به اتفاقات روزمره می‌آموزم، یاد می‌گیرم که با آموزش و یادگیری مطالب کنار مسافرم صبورتر از قبل باشم و با فراموش کردن گذشته تلخ و تاریک‌مان و امید به آینده هر دو بتوانیم با آرامش از سختی‌هایی که در مسیر وجود دارد، سفرمان را با موفقیت پشت سر بگذاریم.

قبل از ورود به کنگره،  مسافرم چندین بار تلاش کرده بود به شرایط عادی زندگی برگردد؛ اما چون راه درست را پیدا نکرده بود؛ پس از موفقیت‌های کوتاه مجدداً با در بسته مواجه می‌شد. به طوری که باور کرده بودیم زندگی به همین شکل ادامه پیدا می‌کند، تا این‌که دوستم کنگره ۶۰ را برای درمان و حال خوب ما معرفی کرد. از صمیم قلبم می‌گویم از همان روز اول که با کنگره تماس گرفتم و آمدم، حس آرامش پیدا کردم. آرامشی عجیب و عمیق. با دیدن اعضای کنگره که بدون هیچ توقعی و با محبت در کنار هم به همنوعان خود کمک می‌کردند، سرشار از انرژی و شادی می‌شدم.

در کنگره آموختم باید مسئولیت اعمالم را بپذیرم و سعی کنم تا نواقص فکری، شخصیتی و عملی خودم را اصلاح کنم، در این‌جا یاد گرفتم که مسئولیت زندگی برعهده خودمان است و خداوند مسئولیتی ندارد؛ زیرا او این مسئولیت را به ما محول کرده و تمام ابزارها و اختیارات تام و توانایی‌های لازم را به ما داده است. خداوند کارش را به بهترین شکل ممکن انجام داده و مابقی را به خودمان سپرده است. برای درمان اعتیاد نه از طرف انسان‌ها و نه از طرف خداوند، مسئولیت درمان اعتیاد پذیرفته نمی‌شود. این مسئولیت فقط و فقط بر دوش ما است؛ اگر مصرف‌کننده مواد مخدر این مسئله را بپذیرد و با تمام توان خودش و با هدایت راهنمای خودش حرکت کند و تمامی مشکلات مسیر را با جان و دل بپذیرد و منتظر کمک دیگران نباشد و مسئله درمانش را مافوق تمام برنامه‌هایش قرار دهد و به صدای اغواکننده درونش اهمیتی ندهد، خداوند نیز نیروهای غیبی‌اش را به کمک او می‌فرستد؛ زیرا او با اراده‌ای قوی و تفکری درست و با صداقت قدم برداشته؛ پس درهای رحمت خداوند نیز به روی او گشوده خواهد شد تا با شادی و سلامتی به حیات خودش ادامه دهد.

نویسنده و تایپ: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون سوم)
ارسال: مرزبان خبری همسفر زلیخا
همسفران نمایندگی پرند

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .