English Version
English

همیشه گنج‌ها در رنج‌ها وجود دارد

همیشه گنج‌ها در رنج‌ها وجود دارد

در مسائل حیاتی؛ به خداوند سپردن، یعنی سلب مسئولیت از خویشتن. در این وادی ما سعی می‌کنیم برای مسائل حیاتی خود جایگاه و مسئولیت قدرت مطلق یا خداوند یا مسئولیت خودمان را تا حد‌امکان مشخص و مرز‌بندی کنیم. خداوند وقتی که انسان را خلق کرد در قبالش به او اختیار داد و فرمودند خودت راه را انتخاب کن. یک راه شما را به طرف روشنایی و راه دیگر شما را به طرف تاریکی می‌برد. فرشتگان، کوه، دشت، صحرا، برگ درختان همه به ستایش خداوند مشغول هستند و خداوند انسان را اشرف مخلوقات قرار داد و به آن اختیار داد تا خودش راه را انتخاب کند در واقع این وادی به ما می‌گوید بار مسئولیت خودت را خودت بپذیر و هیچ کس مسئول اعتیاد و درمان یک مسافر نیست، جز خود شخص و این مسئولیت فقط و فقط به دوش خود مسافر می‌باشد و برای رهایی بایستی به خود متکی باشد و مسئولیت گرفتار شدن در دام طوفان اعتیاد را بپذیرد. در این وادی یاد گرفتیم مسئولیت کارهای خود را به گردن هیچ کسی نیندازیم و اگرها و مگرها را کنار بگذاریم. ما بایستی بدانیم منتظر هیچ معجزه‌ای از بیرون نباشیم و مسئولیت کارهای خود را بر گردن خداوند هم واگذار نکنیم. در صورتی که خداوند به ما کمک خواهد کرد؛ ولی باید خود حرکت را آغاز کنیم.

کنگره ۶۰ پیام لنگر کشتی را بکشید به ما آموزش داده است که مسّولیت کار و گرفتن تصمیمات برعهده‌ خود ما است و هیچ شخصی حتی خداوند هم مسول کار ما نمی‌باشد. خداوند به تنها موجودی که اختیار داد خود انسان است و با آن اختياری که داریم برای زندگی خودمان تصمیم بگیریم و مسئول آن خود ما هستیم؛ ولی ما انسان‌ها در تمام سطوح زندگی عادت کردیم و برای کارهایمان این‌گونه است که توجیح بیاوریم و بار مسئولیت کار خود را بر دوش دیگران قرار بدهیم و آن‌جایی که دستمان از همه جا کوتاه می‌شود، سریع بار مسئولیت خود را به دوش خداوند می‌گذاریم و می‌نشینیم تا مسئله را برای ما حل کند و اگر هم به ما بگویند؛ چرا نشسته‌ای در جواب بگوییم صبر می‌کنیم در صورتی که تنبلی و کاهلی ما است. تفکر کنگره به ما می‌گوید که ما باید بدانیم برای تکامل به این جهان فیزیکی پا گذاشته‌ایم و تمام مشکلات را باید برای رسیدن به تکامل انسانی خودمان حل نماییم. انسان هیچ چیزی نیست مگر سعی و تلاش و کوشش خودش و هر چه که است، خود انسان است.

در کنگره ۶۰ یاد گرفتیم که راهنما فقط انگشت اشاره است و درمانگر نیست و او فقط راه را نشان می‌دهد و رهجو است که خودش تصمیم می‌گیرد که به سمت چاه برود یا در مسیر صراط مستقیم حرکت کند و راهنما مانند قطب‌نما است فقط مسیر درمان را به ما نشان می‌دهد و مشکلاتی که برای ما پیش می‌آید، باید منتظر باشیم و آغاز آن را ببینیم و این خوشبختی‌ها، بدبختی‌ها و زشتی‌ها و زیبایی‌ها را برای ما بوجود می‌آورد و باید همیشه این را مد نظر داشته باشیم که انسان‌ها در سه مرحله قرار می‌گیرند، آزمایش الهی، پاداش و تنبیه یعنی همیشه گنج‌ها در رنج‌ها وجود دارد و به عبارتی مثل خود ما که تاریکی‌ها را بایستی خود به روشنایی تبدیل کنیم؛ پس باید بدانیم تا به امروز خداوند و آن نیروهای مافوق را به درستی نشناخته‌ایم؛ پس برای شناخت نیروهای مافوق لازم است که در وحله اول خودمان را بشناسیم بعد خداوند را؛ زیرا از خودشناسی به خداشناسی می‌رسیم.

ما باید بدانیم که انسان دارای دو بخش یکی صور آشکار و دیگری صور پنهان است. تمام نشریات و سی‌دی‌های کنگره ۶۰ همه به نوعی در تغییر نگرش و جهان‌بینی ما نقش زیادی دارند. وادی‌ها ستون‌ها و زیربنای زندگی ما هستند، وادی‌ها راه و روش درست زندگی کردن را به ما می‌آموزد و عقل و تلاش خود ما است که به ما کمک می‌کند و اگر قدرت مطلق و خدواند و نیروهای مافوق را بشناسیم در صورتی که خداوند انسان‌ها را دسته‌بندی نکرده است که عده‌ای را خوب و عده‌ای را بد خلق کند، این رفتار و عملکرد خود ما است که مسیر زندگی را برای ما رقم می‌زند. این ما هستیم که بایستی به مسئولیت و بر نقش خود واقف باشیم و سعی کنیم با این تفکر کارهای خود را انجام دهیم و مسئولیت کارهای خود را بر گردن دیگران نیندازیم. اصولاً این وادی می‌خواهد به ما بگوید که؛ انسان برای فرار از مسئولیت یک راه در رو پیدا می‌کند تا از مسئولیت‌های خویش فرار کند. بعضی از ما انسان‌ها بدون تفکر و اغلب از روی احساس و برمبنای توهم یک مسئله را مردود می‌دانیم و چشم بسته آن را رد می‌کنیم. انسان‌های فهمیده و آگاه عذرخواهی می‌کنند و می‌پذیرند که اشتباه کرده‌اند و برای این‌که مسئولیت‌های خود را بشناسیم باید نفس را بشناسیم. خواسته‌های انسان‌ به دو دسته تقسیم می‌شود، خواسته‌های معقول و دیگری خواسته‌های غیرمعقول که این فقط برای انسان است.

قدرت مطلق و نظام دهنده هستی آن‌قدر عظیم و بزرگ و قدرتمند است که ما نمی‌توانیم آن را روئیت کنیم. برای شناخت این نیروها بایستی اول از دروازه خود عبور کنیم، به عبارتی دیگر ما بایستی اول خودمان را بشناسیم؛ اگر روزی خودمان را بشناسیم بدون تردید آن نیروها را خواهیم شناخت و هر قدر بیشتر آن نیرو را بشناسیم به همان میزان می‌تواند تغییرات بزرگی در جهت مثبت در زندگی ما ایجاد نماید؛ بنابراین در این وادی سعی خواهیم کرد که هسته انسان‌ را بشکافیم و تنها چیزی که انسان را به مرتبه بالا می‌رساند تزکیه و پالایش انسان است؛ زیرا انسان ذره‌ای از وجود خداوند است.

وادی چهارم به ما می‌گوید؛ مرحله‌ای که انسان تجربه می‌کند نفسی است به نام نفس اماره و کسی که در مرحله نفس اماره قرار می‌گیرد دروغ می‌گوید، مال مردم را تصرف می‌کند و ناراحت نیست این اشخاص همان‌طوری که گفته شد در درجه‌بندی تکامل قرار دارن؛ اگر شخص از نفس امر‌کننده عبور کند و به دانایی و آگاهی بالاتری دست پیدا کند از تمام کارهای ضدارزشی فاصله می‌گیرد و وارد نفس مطمئنه می‌شود. نفس مطمئنه بالاترین مرحله نفس انسان است؛ یعنی تکمیل‌کننده همان نفس است؛ وقتی انسان مراحل نفس امرکننده و نفس سرزنش‌کننده را با تزکیه و پالایش و دانایی پشت سر گذاشت، وارد دروازه‌های نفس مطمئنه می‌شود و وقتی که فردی وارد این مرحله گردید معمولاً هیچ کار غیر‌معقول و غیر‌منطقی انجام نمی‌دهد؛ البته نه در ظاهر و نه در باطن، نه در انظار دیگران و نه در خلوت. خیلی جالب است که بگوییم نه در خواب و نه در بیداری؛ چون خواسته‌های آن خواسته‌های معقول و منطقی می‌باشد.

وارد شدن در نفس مطمئنه در زیستن از اهمیت فوق‌العاده‌ بالایی برخوردار می‌باشد و از جایگاه فرشته هم می‌تواند بالاتر باشد. به طوری که قدرت مطلق کسی را که در وادی نفس مطمئنه قرار دارد به بهشت خاص خودش دعوت می‌کند. ما مسئولیت کارهای خود را خود می‌پذیریم و سعی و کوشش لازم برای رسیدن به خودمان را به انجام می‌رسانیم و مطمئن هستیم که قدرت مطلق و نیروهای مافوق ما را هدایت خواهد کرد و به ما کمک می‌کنند. ما به خوبی به این تجربه رسیده‌ایم، کسی که به خوبی خواسته‌های غیرمعقول و ضدارزشی نفس خودش عمل می‌کند؛ اگر از صبح تا شب و از شب تا صبح دعا و نیایش کند خداوند نواقص شخصی آن را برطرف کند مثل آن است که راهنمای اتومبیل خود را برای گردش به راست را روشن کند؛ ولی به سمت چپ گردش کند؛ بنابراین اگر ما پیوسته دلمان بخواهد به طرف کارها و اعمال ضدارزشی برویم؛ ولی از نیروهای مافوق و قدرت مطلق بخواهیم که ما را از ضدارزش‌ها دور و به طرف ارزش‌ها هدایت کند و همچنین بار مسئولیت ما را هم برعهده بگیرند و خودمان حاضر نباشیم که هیچ قدمی برای رسیدن به هدف برداریم و هیچ‌گونه هزینه‌ای را هم برای آن پرداخت نماییم؛ آیا فکر نمی‌کنیم که خداوند را مورد ریش‌خند قرار داده‌ایم؟ آیا این عمل یک حرکت ساده لوحانه نیست؟

برای فرار از مسئولیت حیات خودمان واگذار کردن مسئولیت آن بر‌عهده دیگران و قدرت مطلق؛ به راستی مگر منظور قدرت مطلق که خود فرمانروای مطلق است از فرستادن ما به پایین‌ترین نقطه خلقت غیر از این است که بایستی انسان خودش با داشتن اختیار و پذیرش مسئولیت حیات خویش خودش را به بالاترین نقطه تکامل یا فرمان عقل همراه با صلح و آرامش برساند؟ ولی این نکته را نیز به درستی می‌دانیم که هر زمانی قدرت مطلق را صدا بزنیم ما را یاری و هدایت خواهد نمود، مشروط به این‌که ما نیز در جهت خواسته‌ منطقی و عقلانی خود قدم برداریم. به سخن دیگر فرض کنیم سیم ما به قدرت مطلق وصل است و شایسته می‌باشد که برای حفظ اتصال خود با قدرت مطلق به طرف مبدا سیم حرکت کنیم و طبیعی است که اگر در جهت خلاف مبدا حرکت کنیم، سیم یا اتصال و یا ارتباط ما با آن قطع خواهد شد و این را بدانیم که خداوند از رگ گردن نیز به ما نزدیک‌تر است. از خداوند می‌خواهم که ما را در صراط مستقیم قرار بدهد، از جناب مهندس و راهنمای خوبم تشکر می‌کنم.

نویسنده: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون سوم)
تایپ: همسفر شیوا رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون‌ اول)
ارسال: مرزبان خبری همسفر زلیخا
همسفران نمایندگی پرند

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .