جلسه سیزدهم از دورهٔ دوم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه آقایان مسافر نمایندگی پردیس با استادی راهنمای محترم مسافر پوریا، نگهبانی مسافر سعید و دبیری مسافر سیاوش با دستور جلسهٔ «وادی دوم و تأثیر آن روی من» چهارشنبه 5 اردیبهشتماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
در زمان اعتیاد یکی از باورهایی که من را در تاریکی فرومیبرد این بود که با سی دو سال سن هنوز مصرفکنندهام و اصلاً به درد چیزی نمیخورم؛ این امر باعث ناامیدی من شده بود
در دوران مصرف در ذهن خود به این فکر میکردم که واقعاً به هیچ دردی نمیخورم، بیمصرف هستم و تنها به عزیزان خود تخریب وارد میکنم؛ این مرا بیشتر در تاریکیها فرومیبرد و باعث میشد آرزو مرگ کنم تا روزی که وارد کنگره شدم و مسیر زندگی من بهکلی تغییر کرد و توانستم با خدمت کردن به درمان افراد دیگر کمک کنم، من انتهای تاریکیها را تجربه کرده بودم و متوجه شدم که برای رسیدن به نور باید از تاریکیها گذر کرد؛ اگر در تارکی هستم و درد میکشم این مسائله برایم رشد و تجربه به همراه خواهد داشت و سرمایه من خواهد شد.
در زمان اعتیاد این مسئله را درک نمیکردم که چقدر تجربه تاریکیها برایم لازم بوده و باعث رشد و پیشرفت من شده؛ به نظر شما آقای مهندس اینهمه دانایی و آگاهی را از کجا به دست آورده؟ از اعتیاد و سختیهایی که پشت سر گذاشته است امروز کسی شده که اعتیاد و دیگر بیماریهای لاعلاج را درمان میکند.
برای خروج از تاریکیها قدم اول تغییر و شناخت است که در درمان اعتیاد رخ خواهد داد
یک راهنما و تمامی خدمتگزاران به چه دلیل در کنگره خدمت میکنند و از وقت و پول خود میگذرند؟ اوایل فکر میکردم به دیگران کمک میکنم ولی امروز باور دارم که هر خدمتی انجام میدهم در ابتدا برای خودم است.
در کنگره درمان اعتیاد و قطع مواد آخرین قدم نیست بلکه قدم اول است، اگر مسیر حرکت من درست باشد هدف با من حرکت میکند، ظرفیت من بزرگتر میشود و رشد خواهم کرد.
استاد سردار میفرماید: هرکدام از ما که پا به حیات گذاشتهایم برای مأموریتی آمدهایم که خود بر آن واقف نیستیم.
عکاس: مسافر پویان
تنظیم و ارسال: مسافر علی
- تعداد بازدید از این مطلب :
128