English Version
English

زندگی یک پکیج کامل است

 زندگی یک پکیج کامل است

جلسه پنجم از دوره بیست و هشتم کارگاه‌های آموزشی خصوصی ویژه همسفران کنگره ۶۰، نمایندگی لویی پاستور با دستور جلسه «وادی دوم (هیچ مخلوقی جهت بیهودگی، قدم به حیات نمی‌نهد؛ هیچ‌کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم) و تأثیر آن روی من» با استادی راهنما همسفر زینب، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر سمیه رأس ساعت ۱۶:۰۰ روز سه‌شنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال ۱۴۰۳ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:

خداوند را هزاران‌هزار بار شکر که امروز برای دومین بار این سعادت نصیبم شد تا در این جایگاه بنشینم و آموزش بگیرم. از نگهبان عزیز به‌خاطر اجازه خدمت‌کردن تشکر می‌کنم و عرض خدا‌قوت دارم خدمت دبیر و از ایجنت محترم و مرزبان‌های عزیز متشکرم، قدردان و سپاسگزار این عزیزان هستم.

دستور جلسه امروز درمورد به وادی دوم است که در قسمت اولش می‌گوید: «هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد.» قسمت دوم به انسان برمی‌گردد و اینکه «هیچ‌کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.»

در مورد قسمت اول توضیح می‌دهم؛ اینکه چرا می‌گوید هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌دهد! وقتی به این وادی رسیدم این به ذهنم آمد که چرا وادی دوم بلافاصله بعد از تفکر آمده است؟! ما در وادی اول یاد گرفتیم قبل از انجام هر کاری یا حتی پیش از اینکه سخنی از دهان ما خارج شود باید تفکر کنیم؛ چرا؟! چون بعد از تفکر، آن ساختار ایجاد می‌شود.

دقیقاً وادی دوم هم همین‌طور است، اینکه می‌گوید هیچ مخلوقی جهت بیهودگی به وجود نیامده است یعنی چه؟! یعنی خداوند هم قبل از اینکه هر موجودی را خلق کند قطعاً تفکر کرده است که این‌چنین ساختاری را به وجود آورده و این می‌شود هدف آن خلقت.

وقتی با این دیدگاه به این وادی نگاه کنیم، به من نوعی این درس را می‌دهد که وقتی در دل طبیعت می‌روم یا هرجایی که رفتم؛ به جنگل، کوه، دشت و همه چیز بادقت نگاه کنم. وقتی می‌بینم یک موجود خیلی ریزی لابه‌لای گیاهان برای خودش غذایی جور می‌کند تا حرکت کند، یادم بیفتد که این همان وادی دوم است. انگار انسان یک‌جورهایی دارد دست خداوند را همه‌جا می‌بیند و این عظمت خداوند را نشان می‌دهد. یاد می‌گیرم که خلقت همه چیز یک هدفی داشته است.

بعد از آن می‌رسم به انسان؛ ‌اینکه انسان باید بداند هیچ‌کدام از ما به هیچ نیستیم. این وادی می‌خواهد قدر، منزلت و ارزش انسان را یک‌بار دیگر به خودش یادآوری کند. زمانی که خداوند انسان را خلق کرد این‌قدر انسان کامل بود که همان جا به خودش گفت: «فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ» که چه‌کار کردم با این خلقتم! و به همه فرشته‌ها می‌فرماید: جمع شوید و در مقابل انسان سجده کنید.

انسان چه موجودی است؟! انسانی که بالغ بر سی و هشت هزار میلیارد سلول درونش است که هر یک از سلول‌ها هم یک کارخانه عظیم است و برای خودش کار می‌کند. انسانی که دارای یک جهان ذهنی پر از افکار و اندیشه است که با این می‌تواند کلی ساختارهای جدید به وجود آورد.

ولی انسان یک ‌جایی ‌خودش را گم‌کرده است. چطوری؟! وقتی به بعد خاکی می‌آید خیلی چیزها را در این جهان فراموش می‌کند و می‌آید به این کارخانه مواد اولیه‌ای را می‌دهد که شامل یاس، ناامیدی، افکار و اندیشه منفی است. خروجی آن چه می‌شود؟! یک انسان مریض، یک انسانی از لحاظ جسمی می‌رود آزمایش می‌دهد و می‌گویند: سالمی و همه چیزت از اعصاب است.

این موضوع از کجا نشئت می‌گیرد؟ از افکار و اندیشه من. وقتی به این نکته فکر می‌کنم که یک انسان این‌قدر استعداد و  توانایی دارد، پس چه‌طور میشود که فکر می‌کند به آخر خط رسیده است! استاد سیلور خیلی قشنگ می‌گویند: «انسان مقام شیطانی را جایی جا گذاشته است و خود بر آن آگاه نیست و باید آن را بیابد» نمی‌گوید صبر و تلاش کن، اینجا کلمه باید را دارد.

داشتم فیلمی را نگاه می‌کردم که خیلی جالب بود، داشت درمورد قانون آفرینش صحبت می‌کرد. عقابی را نشان می‌داد و می‌گفت: این عقاب موقعی که می‌خواهد شکاری کند اول در حالت سقوط  است، می رود پایین و بعد به سمت بالا اوج می‌گیرد. انسانی هم که می‌خواهد رشد کند همین‌طور است، باید زخم بخورد و وقتی زخم خورد، بلند می‌شود و از آن یاد می‌گیرد. قانون آفرینش این‌طور است. ‌

طبق چیزی که من تجربه کرده‌ام، زندگی یک پکیج کامل است. زندگی مسیری است پر از فراز و نشیب، پر از پستی‌وبلندی. فکر کنید مسیری است که هر قسمت آن علامت‌گذاری شده است. یک جا ازدواج، طلاق، مرگ، قبولی در دانشگاه با رشته خوب، جدایی و خیلی‌خیلی چیزهای دیگر در این مسیر قرار دارد. این من هستم که باید بدانم از این مسیر چگونه عبور کنم.

الان که به کنگره آمده‌ام، متوجه شدم همه این‌ها برای این آمده تا من را قوی کند، اصلاً قرارگرفتن در این مسیر آزمایش الهی است برای اینکه از من انسان، یک انسان قوی بسازد و یادم نرود که چه استعدادها و توانایی‌هایی داشتم و مثل آن عقاب باز هم بلند شوم. اگر در مسیر زندگی، زندگی به من سخت گرفت و مشکلات بود، حداقل در آن نمانم چون اگر بمانم در فاز ناامیدی می‌روم و ناامیدی یعنی رفتن در عمق تاریکی‌ها و بلندشدن سخت است.

بنابراین من امروز از این وادی یاد گرفتم که مقام، ارزش و منزلت انسان را یادم نرود، اینکه در کجا و در چه جایگاهی قرار دارد و یادم باشد که ما محکومیم به زندگی‌کردن، ما محکوم به ناامیدی نیستیم. زندگی یعنی شکست‌خوردن، یعنی مبارزه‌کردن، یعنی تجربه‌کردن، یعنی هم حال‌ خوب و حال‌ بد داشتن و ... این تکلیف انسان است. امیدوارم که در این مسیر موفق باشید.

در ادامه جلسه نفرات برتر آزمون شماره 4 از دوره پنجم معرفی شدند.

مرزبانان کشیک: همسفر راحله و مسافر رضا
تایپ: همسفر شایسته رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون پنجم)
عکاس خبری: همسفر بهار رهجوی راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم)
ویراستاری و ارسال: همسفر مبینا رهجوی راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم)
همسفران نمایندگی لویی پاستور

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .