English Version
English

هر انسانی توانایی‌های خودش را دارد

هر انسانی توانایی‌های خودش را دارد

جلسه نهم از دوره بیست‌ و سوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی ویژه همسفران نمایندگی رودهن با دستور جلسه "وادی دوم و تأثیر آن روی من " با استادی همسفر فروزان و نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر مریم در روز سه شنبه 4 اردیبهشت ۱۴۰۳ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد
از خانم شهین ایجنت محترم و مرزبان‌های محترم سپاسگزارم که به من اجازه خدمت کردن دادند و از راهنمای عزیزم خانم شادی که برای من قوت قلب هستند خیلی ممنونم و از همین جا تشکر می‌کنم و دست‌هایشان را می‌بوسم، از راهنمایی‌های ایشان خیلی استفاده می‌کنم امروز من خدا را خیلی شاکر هستم که در کنگره حضور دارم حدود یک سال و چهار ماه است که به کنگره می‌آیم و با افتخار می‌گویم که عضو کنگره هستم، به قول استاد جلسه سردار خانم لیلا که می‌گفتند زندگی قبل از کنگره و بعد از کنگره، در زندگی من بعد از کنگره تغییرات زیادی اتفاق افتاد علی‌الخصوص که عضو لژیون سردار شدم، معجزات زیادی در زندگی ما اتفاق افتاد.
با احترام به دستور جلسه ابتدا می‌خواهم پیشاپیش هفته راهنما را به راهنمایان عزیز تبریک بگویم إن‌شاالله که خیر این خدمت به زندگی شما دوچندان برگردد.
دستور جلسه امروز وادی دوم از کتاب عشق است، پله دوم همانطور که من همسفر پله‌ها را یکی یکی به پایین رفتم و به قعر چاه رسیدم حالا باید یکی یکی پله‌ها را بالا بیایم تا به اوج برسم، وادی دوم می‌گوید هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد و هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم؛ حتی اگر به هیچ فکر کنیم، وادی دوم دو قسمت دارد، این وادی تنها وادی است که از ضمیر ما استفاده کرده است و من به خودم اجازه می‌دهم از ضمیر ما استفاده کنم.
امروز لژیون دوم خدمتگزار است و دستور جلسه وادی دوم است و من هم دومین رهجوی لژیون دوم هستم که این جایگاه را تجربه می‌کنم و این تصادفی نیست و من این گره را در درون خودم دارم و بارها خواستم مهر خاموشی بزنم و فراموش کنم‌ اما این راه حل نیست، من باید راه حلی پیدا کنم که به طور کلی حل شود، حالا وادی چه می‌گوید؟ وادی دوم ۲ قسمت دارد. قسمت اول این‌که انسان به جهت بیهودگی پا به حیات نمی‌نهد، انسان اگر به هستی و طبیعت نگاه کند حتی آن چیزی که از نگاه من زشت است و زیبا نیست و اضافی است آن هم دلیلی برای خلق شدن دارد، مگر می‌شود قدرت مطلق یک چیزی را الکی خلق کرده باشد شاید درک و فهم آن برای من وجود ندارد که متوجه نمی‌شوم چرا این چیز آفریده شده است؛ شاید برای آموزش و اضداد آفریده شده است.
آقای مهندس در صحبت‌های روز چهارشنبه فرمودند که انسان خودش را با طبیعت مقایسه کند، ما همیشه طبیعت را الگو قرار می‌دهیم این‌که طبیعت از کم‌ترین امکانات بیش‌ترین فرآورده را دارد، حال من که اشرف مخلوقات هستم با بهترین امکاناتی که در اختیارم است چه کاری کردم؟ چه خدمتی به خودم و خانواده‌ام و جامعه‌ام کرده‌ام؟ چه فرآورده‌ای داشتم؟ می‌خواهم یک مثال بزنم که برای جمع درک و جذبش خیلی راحت باشد، یک مصرف کننده را در نظر بگیریم بیرون از کنگره قبل از ورود به کنگره جایی که به آخر خط می‌رسد با تمام تخریب‌های روحی و روانی و اجتماعی دیگر خودش از خودش متنفر می‌شود، آنجا من همسفر می‌گویم خدایا این را برای چه آفریدی، اصلاً چرا وجود دارد؟ کاش نیست و نابود می‌شد یا می‌گویم اگر این نبود اوضاع خیلی بهتر بود. آنجا یک جرقه لازم است که آن فرد به کنگره بیاید، قشنگ سفر کند، رها شود و امتحان بدهد و شال بگیرد، همان فرد می‌شود حلقه اتصال و دست چند مسافر دیگر را می‌گیرد، آن‌ها را به رهایی می‌رساند و چراغ چند خانه را روشن می‌کند، یک انسان را احیا می‌کند و حتی یک خانواده را احیا می‌کند، همانی که من به آن‌ها می‌گفتم این وجودش بیهوده است.
آنجا به یک مطلبی از وادی دوم می‌رسم که می‌گوید همه مطالب درون و برون ما است؛ مثل قله‌های آتشفشان؛ اما آرام و بی‌صدا فقط کافی است راه به بیرون پیدا کند، آن فرد در مسیر کنگره راه را پیدا می‌کند و به خدمت می‌رسد، من از بین سی‌دی‌هایی که گوش کردم تا الان سی‌دی فرماندهی به ذهنم آمد که مرتبط با وادی دوم بود، آنجا که می‌گوید در انسان‌ها قدرت‌هایی را پنهان می‌بینیم که خود از آن اطلاعی ندارد؛ یعنی انسان در درونش خود یک توانایی‌هایی دارد که حتی خودش اصلاً باور و اعتقاد ندارد، باید برود و آنها را پیدا کند.
آقای مهندس می‌گوید انسان آنقدر دنبال دیگران می‌رود، آنقدر وقت و انرژی‌اش را برای نقد و بررسی دیگران می‌گذارد که از توانایی‌های خودش غافل می‌شود، اینجا یک راه حل وجود دارد، آقای مهندس می‌گویند انسان می‌تواند با برنامه‌ریزی کار و زمان می‌تواند به استعدادهایش دست پیدا کند و آنجا می‌فهمد که چه استعدادهایی در درونش وجود دارد و از احساس پوچی و بیهودگی در بیاید، رکود و سکون در هیچ موجودی جایز نیست‌‌‌‌؛ چون اگر سکون و رکود باشد انسان احساس پوچی و بیهودگی می‌کند‌؛ اما اگر در مقابل آن حرکت باشد آن هم در جهت ارزش‌ها و در صراط مستقیم آنجا متوجه می‌شویم که هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم و هر انسانی توانایی‌های خودش را دارد، این استعدادها و توانایی‌ها در انسان به صورت بالقوه وجود دارد فقط انسان باید بخواهد و در مسیر باشد تا به بالفعل تبدیل شود‌.

نفرات برتر آزمون داخلی

رهایی 40 سی دی و ورود به سفر دوم همسفر مهدیه و همسفر لیلا

دریافت تقدیرنامه لژیون سردار 

تهیه:همسفر بهار رهجوی راهنما همسفر آذر(لژیون هشتم)
عکاس خبری :همسفر نرگس مرزبان خبری
ارسال :همسفر راحله رهجوی راهنما همسفر مبینا (لژیون ششم)
وبلاگ همسفران نمایندگی رودهن


 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .