English Version
English

چگونه می‌توان مسیر ضدارزش‌ها را از مسیر ارزش‌ها تشخیص داد؟

چگونه می‌توان مسیر ضدارزش‌ها را از مسیر ارزش‌ها تشخیص داد؟

لژیون مجازی ویلیام وایت همسفران کنگره ۶۰ با دستورجلسه «وادی دوم (هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد؛ هیچ‌کدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم) و تأثیر آن روی من)» به استادی راهنمای ویلیام وایت همسفر جلالی روز یک‌شنبه ۳ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۹:۰۰ آغاز به کارکرد.

سخنان استاد:

هدف این وادی رهنمون کردن ما از ناامیدی به امید و امیدواری است. این وادی به ما هشدار می‌دهد که هر کدام از ما بنا به حکمتی پای به هستی گذاشته‌ایم؛ حتی هنگامی که آن‌قدر دچار ناامیدی و تاریکی می‌شویم که گمان می‌کنیم هیچ چیزی نیستیم؛ اصلا چرا پدر و مادر ما، ما را به این دنیا آورده‌اند و چراهای بسیاری که جهان ذهنی ما را در بر می‌گیرد؛ همگی دست‌به‌دست همدیگر داده و ما را بیشتر در تاریکی، ناامیدی و سکون فرو می‌برد. آن‌جایی که تاریکی باشد حرکت وجود ندارد و انسان در اثر ناامیدی دیگر قادر به حرکت نیست تا جایی که در اثر سکون و عدم حرکت، انسان دچار نابودی می‌شود.

وادی اول وادی تفکر است و در وادی دوم، استاد به ما آموزش می‌دهند که با تفکر می‌توانیم راه را پیدا کنیم و از ناامیدی به امیدواری برسیم. اساتید ما در کنگره ۶۰، چگونه اندیشیدن را به ما یاد می‌دهند و چراهای ذهن ما را تبدیل به چگونگی می‌کنند؛ چراهایی که ذهن ما و شهر وجودی ما را دربرمی‌گیرد و تمام روح و روان ما وابسته می‌شوند به آن چراهایی که در ناامیدی و تاریکی به سراغ ما آمده است. استادان ما را گام‌به‌گام با آن مسائل آشنا می‌کنند. وادی اول وادی چگونه اندیشیدن است و در وادی دوم به‌تدریج یاد می‌گيريم که چگونه فکر کنیم و بتوانیم به حل مسائل زندگی بپردازيم. طبق آموزش‌هایی که در کنگره ۶۰ دریافت کرده‌ایم، انسان در جهان هستی تحت دو نیرو قرار دارد؛ یکی تفکرات و دیگری تقدیرات.

باز مشاهده می‌کنیم که تفکر در تمام مراحل زندگی، در هر لحظه، هر دقیقه، هر ثانیه و هر ذره‌ای از زندگی وجود دارد و هر بنایی که می‌خواهد آباد شود؛ بایستی یک تفکر درست و سالم پشت آن باشد. حال ما در اثر جهان‌بینی که در تاریکی‌ها پیدا کرده‌ایم؛ گاهی مسیرهایی را اشتباه می‌رویم، جهت‌ها را گم می‌کنیم و قدم در مسیر ضدارزش‌ها می‌گذاریم؛ آن هنگام که انسان در تاریکی قرار می‌گیرد و حرکتی ندارد در سکون، ناامیدی و احساس پوچی قرار دارد؛ چگونه می‌تواند مسیر ضدارزش‌ها را از مسیر ارزش‌ها تشخیص بدهد؟! مسلما قادر به این انجام نیست و بیشتر و بیشتر توسط نیروهای منفی و ضدارزش‌ها احاطه می‌شود. تخریب‌هایی که به ساختار جسم وارد می‌شود نیز به صورت بیماری‌های مختلف روحی، روانی و جسمی نازل می‌شود.

با توجه به این که خداوند در هستی هیچ چیز را بیهوده خلق نکرده و این‌که خداوند همیشه در زندگی، ما را بر سر دوراهی روشنایی و تاریکی قرار می‌دهد؛ ما در تاریکی قرار می‌گیریم که روشنایی را  بشناسیم و قدر آن را بدانیم. اگر همیشه روشنایی وجود داشته باشد برای ما به صورت عادی در می‌آید و باز احساس پوچی به انسان دست می‌دهد. وقتی از تاریکی‌ها عبور می‌کنیم و یک ذره و جرقه‌ای از نور را می‌بینیم؛ آن قدر امیدوار می‌شویم و تلاش را آغاز می‌کنیم تا بتوانيم به منبع نور برسیم و به آن وصل شویم.

دستور جلسه وادی دوم برای من یادآور روزهایی است که همسرم مصرف‌کننده بود و من متوجه اعتیاد پسرم نیز شدم. ناامیدی تمام وجود مرا فرا گرفته بود و واقعا قدرت حرکت و تفکر را از من گرفته بود. با ناامیدی و خستگی همه چیز را به گردن خداوند می‌انداختم و می‌گفتم که تقدیر من این چنین بوده است. هیچ کجا نمی‌خواستم خود را مسئول بدانم؛ درصورتی‌که خداوند به من قدرت اختیار و حق انتخاب را داده است؛ من خیلی از مواردی که در آن به نقطه‌ای از تاریکی رسیده بودم؛ می‌توانستم روی آن مورد تفکر سالم داشته، جهت را تغییر داده و آن مسیر اشتباه را ادامه ندهم؛ البته که دانش آن را هم نداشتم.

همیشه انسان باید یک رب و مربی داشته باشد تا دست انسان را بگیرد نه به صورت فیزیکی؛ بلکه درکل به عنوان یک راهنما و یک چراغ راه، انسان را به یک شناخت و معرفت برساند تا انسان بتواند سالم از گذرگاه‌ها عبور کرده و به روشنایی‌ها وصل شود. دوباره به یاد دعای کنگره ۶۰ افتادم که ما از یک نقطه‌ای پای به هستی می‌گذاریم و دوباره به همان نقطه برمی‌گردیم؛ اما به قول فرمایش استاد دژاکام: «نقطه اول  با نقطه‌ای که دوباره وصل می‌شویم خیلی تفاوت دارد»؛ نقطه‌ای که انشعاب پیدا می‌کنیم و نقطه‌ای که به آن وصل می‌شویم باید پر از آگاهی باشد و خوشبختانه این آگاهی را کنگره ۶۰ به ما می‌دهد. برداشت دیگر من که خیلی خوشحالم می‌کند این است که هرکدام از ما در کنگره ۶۰ حامل امید هستیم.

چرا یک همسفر بعد از مدتی که به کنگره ۶۰ می‌آید. احساس آرامش می‌کند؛ البته  این مدت در افراد یکسان نیست.

روزهای اول ورودم که روی صندلی می‌نشستم؛ آرام‌ و قرار نداشتم.چگونه شد که نشستم و آرام گرفتم؟ واقعا آموزش‌های کنگره‌ ۶۰ به انسان حس امید می‌دهد. با رهایی و درمان هر یک از مسافران و دیدن تغییر چهره، اندام، طرز لباس پوشیدن و صحبت کردن آن‌ها و اين‌که ذره‌ای در این افراد از این‌که روزی مصرف‌کننده بوده‌اند؛ نشان داده نمی‌شود. چگونه می‌شود امید نداشته باشیم. امید خیلی زیبا است و من در کنگره ۶۰ به این نتیجه می‌رسم که چگونه می‌توانم امید نداشته باشم؛ وقتی‌که هر فردی در کنگره ۶۰ می‌بینم برای من حامل و انتقال‌دهنده امید است. امیدوارم همگی در این مسیر خوب پیش برویم. دعا و درود به استادان عزیزمان و خانواده گرامی آن‌ها.

سلام دوستان عاطفه هستم مسافر نیکوتین از نمایندگی خمین

به نظر من دستور جلسه وادی دوم ضدافسردگی و ناامیدی است. این دستور جلسه به ما می‌آموزد که مسیرم را پیدا کنم؛ چراکه خداوند به دلیلی مرا به این جهان آورده است. این که ما به مسیر کنگره ۶۰ آمده‌ایم بی‌دلیل نبوده است؛ برای من این نوعی نشان دادن مسیر است. من تلاشم را می‌کنم که در حد خودم بهترین باشم. هرجایی هستم درست آموزش بگیرم و خدمت درستی انجام بدهم. من تا آخر عمر؛ هیچ وقت خود و هدفم را جدا از کنگره ۶۰ نمی‌بینم. ما سال‌ها آدرس خودمان را گم کرده، برای این‌که متوجه نشده بودیم که هدف از خلقت وجود ما چه بوده است؛ اما وقتی پا به اینجا گذاشتم همه چیز برای من مشخص شد؛ خصوصا زمانی‌که متوجه شدم هیچوقت جدا از کنگره ۶۰ نیستم چراکه در کنگره ۶۰ حل شده‌ام.

سلام دوستان مهناز هستم مسافر نیکوتین از نمایندگی وکیلی یزد

دستورجلسه به من می‌گويد که تو به‌خاطر هدفی پا به این جهان گذاشته‌ای، بایستی از تاریکی بیرون بیایی و به سمت روشنایی حرکت کنی تا راه را پیدا کنی. خدا را هزاران بار شاکرم که کنگره ۶۰ این روزنه نور را به من نشان داد و من توانستم راه خود را پیدا کنم. این روزنه نور تبدیل به نوری کامل شد و در ادامه راه را پیدا کردم. به امید خدا در این لحظه من و مسافرم حالمان خوب است و دیگر کمتر چیزی می‌تواند حالمان را خراب کند. من همه اين‌ها را مدیون آموزش‌های کنگره ۶۰ هستم.

سلام دوستان سمیرا هستم مسافر نیکوتین از نمایندگی زاهدان

در گذشته که در تاریکی، سختی و مشکلات بودم؛ همیشه دچار این چالش بودم که چرا من به دنیا آمده‌، هدف از خلقت من چه بوده و ... این‌ها همیشه برای من سوال بود. این وادی برای من سراسر درس بود؛ پا به این دنیا گذاشته‌ام تا وظیفه خود نسبت به هستی را انجام دهم و هیچ‌گونه بیهودگی در خلقت وجود ندارد. وجود تمام مخلوقات، خداوند و تمام انرژی‌های هستی دارای اهمیت و نقش است. من بایستی تلاش کنم؛ سپاسگزار باشم و به دیگران خدمت کنم . وجود مشکلات را لعنت خداوند نپندارم؛ بلکه آن‌ها نعمت خداوند هستند. من گاهی در مشکلات ناامید می‌شوم و می‌ترسم؛ اینها زاییده فکرمان است؛ بلکه نعمتی است که دریچه جدیدی را می‌گشاید. رسالت من این است که در کنگره ۶۰ باشم و به هم‌دردهای خود خدمت کنم.

سلام دوستان پرنیان هستم مسافر نیکوتین از نمایندگی چالوس

قبل از ورود به کنگره ۶۰ در ناامیدی کامل به سر می‌بردم. پدر، برادر، همسر و حتی  پسرم هم درگیر اعتیاد بودند و من حق دخالت در امورات ایشان را نداشتم؛ اما از زمان ورود به کنگره ۶۰ آموختم که خیلی کارها درتوانم است و می‌توانم اول از  همه بال پرواز برای مسافرم باشم؛ آرامش را در زندگی بیاورم. می‌توانم الگوی خوبی برای دخترانم باشم و تعادل را باید رعایت کنم. در خانواده، دختر و پسر هر دو حق اظهارنظر دارند. به‌ عنوان یک همسر، مادر، دختر و یا حتی خواهر می‌توانم قدم‌هایی بزرگ، اول برای خود و بعد برای اطرافیانم بردارم.

سلام دوستان زهرا هستم مسافر نیکوتین از نمایندگی دهخدا قزوین

بایستی یادمان باشد در وادی دوم می‌گوید: «هیچ کدام از مخلوقین، هستی جانوران، گیاهان، انسان‌ها و هر چیزی که در هستی وجود دارد؛ بیهوده خلق نشده است». همه مسئولیت نجات ما بر عهده خود ما است. اصولاً انسان تاریکی‌ها را تجربه می‌کند برای پی بردن به عظمت روشنایی‌ها. باید حرکت کنیم و ذره‌ذره در مسیر، روشنایی را خواهیم دید تا به آن برسیم؛ بایستی از گذرگاه‌های سخت عبور کنیم. وارد شدن به تاریکی‌ها آسان است؛ اما خارج شدن از آن سخت؛ زیرا نیروهای الهی ما را کاملاً آزمایش می‌کنند. همین‌طور از طریق القائات و الهامات به  ما یاری می‌رسانند. پس باید با تفکر، آموزش و تجربه با این مثلث تلاش کنیم تا به هدف و مسیر خود برسیم. برای اين‌که فرمانروای خوبی برای جسم و نفس خود باشیم؛ باید فرمان‌بردار خوبی باشیم.

سلام دوستان محدثه هستم مسافر نیکوتین از نمایندگی گنجعلی‌خان کرمان
این وادی، وادی امید است. زمانی‌که به کنگره ۶۰ نیامده بودم؛ شخصی بسیار ناامید بودم؛ حتی به جایی رسیده بودم که می‌خواستم خودکشی کنم تا از زندگی نجات پیدا کنم. هیچ امیدی نداشتم و همیشه گلایه و شکایت داشتم؛ اما از زمانی‌که وارد کنگره  ۶۰ شدم و در صراط مستقیم قرار گرفتم؛ روزبه‌روز زندگی من عوض شد. تغییر کردم، حرکت کردم و متوجه شدم که هیچ موجودی بیهوده پا به حیات نگذاشته و نمی‌گذارد.

تایپ: اعضای لژیون ویلیام وایت
ویراستاری: راهنمای ویلیام وایت همسفر مهدیه، نمایندگی عطار نیشابور
رابط خبری: راهنمای ویلیام وایت همسفر مریم، نمایندگی فردوسی مشهد
تصویرگر و ارسال: مسافر نیکوتین زهرا رهجوی راهنمای ویلیام وایت همسفر مریم، نمایندگی سلمان فارسی

همسفران نمایندگی شهرری
گروه همسفران ویلیام وایت کنگره ۶۰

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .