English Version
English

ما برای خدمت و آموزش به زمین آمده‌ایم

ما برای خدمت و آموزش به زمین آمده‌ایم

دوازدهمین جلسه از دوره هشتاد و ششم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره 60، نمایندگی آکادمی، با استادی مسافر ابراهیم، نگهبانی مسافر سینا و دبیری مسافر محمدحسین، با دستور جلسه  "وادی دوم و تاثیر آن روی من" دوشنبه 3 اردیبهشت 1403 آغاز به کار کرد.

 

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان ابراهیم هستم یک مسافر. خیلی  خوشحالم امروز در خدمتتون هستم و خدا را شکر می‌کنم یک جلسه دیگر می‌توانم در این جایگاه خدمت کنم. از ایجنت نمایندگی؛ آقای شمس و گروه مرزبانی، نگهبان و دبیر عزیز هم تشکر می‌کنم که اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم.

دستور جلسه این هفته، وادی دوم و تاثیر آن روی من است. وادی‌های قوانین زندگی هستند. اگر می‌خواهیم در صلح، آرامش و آسایش زندگی کنیم، 14 وادی‌ به من کمک می‌کنند تا این کار را انجام دهم.

کار این 14 قانون تغییر فرم زندگی من است. اگر زمانی من در ضدارزش‌ها زندگی می‌کردم و حال می‌خواهم به مسیر ارزش‌ها بروم، این 14 وادی کلید خروج از تاریکی‌هاست، فقط کافی است آن‌ها را در زندگی‌ام اجرایی کنم.

در وادی اول فرا گرفتیم که اگر درگیر خیلی از مسائل ضدارزش و مشکلات هستیم، همگی به دلیل درست تفکر نکردن بوده؛ یعنی ابتدا کار را انجام می‌دادم سپس به آن فکر می‌کردم. در وادی اول فرا گرفتیم که راجع به هر مسئله‌ای درست تفکر کنیم و سپس آن کار را به اجرا در آوریم.

وادی دوم می‌گوید: هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد، هیچکدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.

اگر من یک نگاه جزئی به طبیعت کنم، متوجه می‌شوم که این هستی نمی‌تواند به طور اتفاقی به وجود آمده باشد. چطور ممکن است، زمینی که ما در آن، در حال زندگی هستیم، با سرعتی بالغ‌بر 1.100 کیلومتر در ساعت دور خودش می‌چرخد؛ اما ما این سرعت را حس نمی‌کنیم.

ماشینی را تصور کنید که در جاده‌ای با سرعت 200 کیلومتر در حال حرکت است، سرسام‌آور است.

اگر مدار کره زمین، که به دور خورشید می‌چرخد حتی 00.01 میلی‌متر جا به جا شود زمین منفجر می‌شود.

پس تمامی این نظم و نظام نمی‌تواند تصادفی باشد، و من چشمان خودم را به روی آن ببندم و در جهل و نادانی خودم طی کنم.

مثالی می‌زنم؛ فیلی را در یک اتاق تاریک قرار دادند و از کسانی که تا به حال فیل ندیده بودند، خواستند فیل را توصیف کنند.
فرد اول وارد اتاق تاریک شد و به خرتوم فیل دست زد و گفت فیل، لوله است.
فرد  دوم وارد اتاق تاریک شد و به گوش فیل دست زد و گفت فیل، بادبزن است.
فرد سوم وارد اتاق تاریک شد و به پای فیل دست زد و گفت فیل، ستون است.

تصور خیلی از افراد از زندگی هم همین‌طور است.

اگر از فردی بپرسند زندگی به چه شکل است، می‌گوید زندگی بسیار تکراری، مشقت‌بار و خسته‌کننده است.

آیا واقعاً زندگی به این شکل است؟!

حال اینطور فکر می‌کنم؛ ما به زمین آمده‌ایم برای ماموریت، و تا زمانی که این ماموریت را به اتمام نرسانیم، احساس آرامش نخواهیم کرد.

این ماموریت چیست؟ هرکس باید با دانش، آگاهی و جهان‌بینی خودش به آن پی ببرد. در نوشتارهای کنگره نیز اشاره شده است، که ما برای آموزش و خدمت به زمین آمده‌ایم.

شخصی که به هم‌نوع و جهان‌ هستی خدمت می‌کند، چطور می‌تواند دچار ناامیدی شود؟

در جهان کنونی شخصی وجود ندارد که بگوید، من فرق بین بدی و خوبی را متوجه نمی‌شوم.

زمانی که کار ضدارزشی انجام می‌دهی، حس سرزنشی درونت شکل می‌گیرد.

زمانی که برای اول بار موادمخدر مصرف کردم، حس لذت فراوانی درونم به وجود آمد؛ اما همیشه حس سرزنشی درون خودم حس می‌کردم و این حس همیشه، در طول زمان مصرف با من بود.

ممکن است در طول سفر احساس سرزنش کنیم از اتفاق‌هایی که در طول زندگی خود به علت تفکر نادرست برای خود به وجود آورده‌ایم؛ اما نباید احساساتی شویم و بدانیم:
هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد، هیچکدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.

 

پیاده‌سازی: مسافر محمدحسین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .