ششمین جلسه از دور هفدهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶٠، نمایندگی باباطاهر همدان با استادی راهنمای تازه واردین مسافر حسین، نگهبانی مسافر مرتضی و دبیری مسافر علی با دستور جلسه «وادی دوم وتاثیر آن روی من» ۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت۰۰ :۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر
دستور جلسه «وادی دوم» هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به این حیات نمینهد، ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. کلاً وادیها به روش «دیاستی» میخواهد ما را به حال خوش انسانی برساند؛ اگر این وادیها را درک کنیم واقعاً زندگی ما زیبا میشود به شرطی که آن را کاربردی کنیم. وادی اول میگوید: با تفکر ساختارها آغاز میگردد؛ هر کاری میکنیم باید اولش تفکر کنیم. آقای مهندس میگویند «حتی اگر غیبت هم میکنید اول تفکر کنید، این کار را انجام دهید یا نه». تفکر کردن، یعنی روی موضوع خاصی متمرکز شدن، دوتا چهار تا کنم که این کار را انجام دهم یا نه. من اگر الان اینجا هستم تفکر کردم که ۱۵ سال، ۲۰سال مواد مخدر استفاده کردم؛ سمت ضد ارزشی بودم دیگر کافی است. بروم خودم را اصلاح کنم. پس تفکر کردم که آمدم اینجا. در قدم دوم من باید خودم را بشناسم که من بیهوده آفریده نشدم حتماً یک رسالتی گردن من است. خدا بیهوده من را خلق نکرده است. وقتی خداوند هیچ موجودی را بیهوده نیافریده است، منِ انسان که اشرف مخلوقات هستم. وقتی خداوند انسان را آفرید به خودش آفرین گفت «فتبارک الله احسن الخالقین» چطوری میتوانم من خودم را دست کم بگیرم. بگوییم هدف خدا از خلقت ما چی بوده است؟ این طرز فکر ما بود چون ما افکارمان منفی بود. چون القائات من القائات شیطانی بود. من سمت ضد ارزشیها میرفتم مقام انسانی خودم را فراموش کرده بودم.
در سیدی کافرِ استاد امین «آیه ۵۲ سوره زمر» میگویند: ای انسانهایی که به خود ظلم و ستم کردهاید از رحمت خدا ناامید نشوید. من گفتم یعنی چی؟ انسان چه ظلم و ستمی دارد به خودش کند؟ من رفتم تفسیر این آیه رو پیدا کردم. خیلی زیباست. مهندس میفرماید: کسانی که قرآن را نفی میکنند یا میگویند، سلمان فارسی گفته است، شما کدام آیه قرآن را در زندگیتان کاربردی کردید ضرر کردید، که این حرف را میزنید؟ تفسیرش این بود: انسان وقتی که یک مواد غذایی مسموم را میخورد جسمش مسموم میشود، زمانی که دارید گناه میکنید و یک کار ضد ارزشی میکنید، روحتان را مسموم میکنید. کارهای ضد ارزشی میکنید به روح آسیب میزنید و مقام انسانی خود را فراموش میکنید. خداوند چه موهبتی به من داده است! فرق من با بقیه جانداران چیست؟ اختیار است. اختیاری که به من داده شده است میتوانم از ملائکه بالاتر بروم یا از حیوان پستتر باشم. آقای مهندس در این وادی گفته است من به این دیدگاه برسم، به این باور برسم که بیهوده آفریده نشدم خداوند از خلقت من یک هدفی داشته است؛ رسالت من چیست؟ شاید در اعتیاد من حکمتی بوده است که من معتاد شوم آن ظلمت و تاریکی را تجربه کنم، بیایم زیر این سقف قرار بگیرم و خدمت کنم. رسالت من این بوده است که به یک نفر کمک کنم. رسالت من این بوده است که بیایم اینجا در رهایی یک نفر، یک درصد سهم داشته باشم. من رسالت خودم را انجام دادم که مقام انسان خیلی بالاتر از اینهاست.
چرا چنین افکاری در ذهن من میآید که من بیهوده آفریده شدم؟ من فقط دارم اکسیژن مصرف میکنم، من چه فایدهای دارم؟ شاید من ۵۰ سال زندگی کنم به قول خودمان بیهوده زندگی کنم، بعد ۵۰ سال، کاری برای یک نفر انجام دهم؛ شاید رسالت من همین بوده است. بستگی به افکار من دارد چطوری فکر کنم. اگر طرز تفکر من درست باشد به قول خودمان دیدِ من درست باشد اگر یک نفر را ببینم ده تا بدی داشته باشد و یک خوبی، من آن خوبی را میبینم و ده تا بدی را نمیبینم حال خودم را خراب نمیکنم. اگر افکار من منفی باشد و بدبینی داشته باشم اگر طرف مقابل هزار تا خوبی داشته باشد و یک بدی، من آن بدی را میبینم و زندگی را به خودم تلخ میکنم. پس من باید اول دیدگاهم را درست کنم، زیباییها را ببینم. همه ما زندگی میکنیم، ولی زیبا زندگی کردن یک فضیلت است. از اینکه به صحبتهای من گوش کردید سپاسگزارم.
تایپ: مسافر انور
عکس و ویرایش: مسافر مرتضی
تنظیم و ارسال: مسافر مسعود مرزبان خبری
- تعداد بازدید از این مطلب :
213