English Version
English

اگر تاریکی نباشد روشنایی معنی ندارد

اگر تاریکی نباشد روشنایی معنی ندارد

مشارکت همسفران لژیون چهاردهم در مورد دستور جلسه وادی دوم و تأثیر آن روی من:
همسفر آمنه:

برداشت من از وادی دوم این است که هیچ موجودی جهت بیهودگی به این دنیا نیامده است. در وادی اول اشاره به این کرده بود که فقط با تفکر و اندیشه نمی‌توان کاری انجام داد؛ ولی وادی دوم می‌گوید: تفکر غلط و حرکت در مسیر ضد ارزش‌ها می‌تواند روی ساختارهای جسم تخریب‌های فراوانی به وجود بیاورد و ما دچار انواع و اقسام بیماری‌های گوناگون شویم و ما ناامید می‌شویم و می‌گویم دیگر زندگی برای ما تمام‌شده است. با این تفکر غلط بیشتر به جسم و روان خود آسیب می‌زنیم، ما باید همیشه مثبت فکر کنیم و با یک بیماری کوچک نبازیم وگرنه درمان نمی‌شویم و این‌طوری ما بیشتر در ناامیدی فرومی‌رویم و هیچ‌وقت به خواسته‌های خود نمی‌رسیم.

خداوند همه ما انسان‌ها و موجودات را بیهوده به این دنیا نیاورده و هر موجودی با خواست خدا پا به این جهان گذاشته است؛ پس باید همیشه شکرگزار نعمت‌های خداوند باشیم. خداوند کرم خاکی را آفرید تا زمین‌های کشاورزی را زیرورو کند تا خاک هوا بخورد تا محصول خوب به دست بیاید؛ پس خداوند متعال خیلی دانا و بینا است که این‌همه نعمت فراوان برای ما آفریده است. ما نباید برای سلامتی خودمان دست از تلاش برداریم؛ چون خدا به ما عقل داده تا با تفکر و اندیشه به خواسته‌های خود برسیم، ما نباید در مورد دیگران قضاوت کنیم؛ چون شاید توانایی آن‌کسی که فلج هست یا چشمش چپ است از ما بیشتر باشد؛ پس این درست نیست که ما پشت سر کسی که از درونش خبر نداریم حرف بزنیم.

ما باید تاریکی‌ها را تجربه کنیم تا به روشنایی‌ها پی ببریم. ما در جهان هستی تنها و بدون پشتیبان نیستیم؛ چون نیروی عظیم و شگفت‌انگیز به نام قدرت مطلق داریم که همیشه یاری‌رسان ما است و از همه کارهای ما خبر دارد و آن‌قدر مهربان هست که پرده از اسرار ما می‌پوشاند؛ پس ما باید از ضد ارزش‌ها دوری‌کنیم و به‌طرف ارزش‌ها و صراط مستقیم حرکت کنیم. بدن ما از میلیاردها سلول تشکیل‌شده که ما اصلاً خبر نداریم هرکدام از این سلول‌ها یک کاری در بدن ما انجام می‌دهند، مثلاً اگر خون به مغز ما نرسد ما دیوانه می‌شویم و نصف بدن ما فلج می‌شود؛ پس باید خدای مهربان را شکر کنیم که هیچ‌چیزی بیهوده به این دنیا نیامده است.

همسفر اکرم:

در وادی دوم گفته‌شده همه‌چیز در درون و بیرون ما هست، شاید تابه‌حال به این موضوع فکر نکرده بودیم که یک جمله 10 رقم معنی داشته باشد؛ ولی این جمله معنی دارد. یک مطلبی در کتاب تعارف هست که می‌گوید: من، هم درون تو هستم و هم بیرون تو، هم اول تو و هم آخر تو، هم ظاهر تو و هم باطن تو که در این وادی می‌گوید: ما فقط جسم نیستیم، نفس هم هستیم، روح هم هستیم، روح در داخل و در خارج ما هست و شاید هم اصلاً نباشد، چرا این‌طور گفته می‌شود؟ چون جنس آن فرق می‌کند. جنس ساختارهای انسان ماده نیست، مثلاً اگر ما یک خودکار را روی میز بگذاریم فقط آنجا را اشغال کرده، در یک سالن که ما هستیم هزاران صوت رادیویی و هزاران تصویر تلویزیونی وجود دارد، آیا می‌توانیم بگویم این صداها داخل این سالن هستند یا خارج این سالن؟ چون جنس و ساختارشان فرق می‌کند؛ پس همه مطالب یا در ساختار جنس ما هست یا در ساختار نفس ما.

یک برداشت این هست که هرچه در جهان هستی هست در درون و بیرون ما هم هست آنجا که مانند قله‌های آتش‌فشان هستند نیروهایی که در درون انسان‌ها هستند همه آرام و بی‌صدا هست و می‌تواند تغییر ایجاد کند، می‌تواند یک انسانی را از یک وضیعت به یک وضیعت دیگری تغییر دهد، مثلاً قهرمان دوچرخه‌سواری جهان دچار بیماری می‌شود که باید شیمی‌درمانی شود و پس از شیمی‌درمانی حالش روزبه‌روز بدتر می‌شود، وقتی حالش را این‌طور می‌بیند درمان را رها کرده و دوباره به دوچرخه‌سواری برمی‌گردد و دوباره 6 سال پشت سرهم قهرمان جهان می‌شود؛ پس چیزی که در درون هست به حرکت درمی‌آید. وقتی انسان‌ها دچار مشکل یا بیماری می‌شوند تمام افکارشان به هم می‌ریزد و خود را می‌بازد. وقتی به این مسئله خوب فکر کنیم به این موضوع پی می‌بریم که انسان یک روزبه دنیا می‌آید و یک روز هم از دنیا می‌رود. تفکرهای غلط یا حرکت در مسیر ضد ارزش‌ها قطعاً می‌تواند روی ساختار جسم تخریب زیای ایجاد کند و خود را به‌صورت انواع بیمارهای جسمی و روانی نشان دهد. ما باید قوی باشیم و با مشکلات مبارزه کنیم؛ چون ما انسان‌ها باعقل و تفکر می‌توانیم راه‌حلی برای مشکلات پیدا کنیم.

همسفر ام‌البنین:
در وادی اول گفته شد که با تفکر ساختارها آغاز می‌شود، اما شاید با تفکر اشتباه به ناامیدی‌ها برسیم. وادی دوم می‌گوید: هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به این حیاط نمی‌نهد و چه قدر زیبا هست که امیدوار بودن و هدف داشتن به ما می‌آموزد و چه قدر قشنگ داستان کرم و حضرت موسی را بیان می‌کند که حتی کم‌ارزش‌ترین چیزها ما دارای هدف و برنامه هستند، مگر می‌شود مخلوقات خداوند جهت بیهودگی آمده باشند. وقتی انسان در اثر تفکرات غلط در میسر ضد ارزش‌ها حرکت کرد در اندیشه و جسم خود تخریب ایجاد می‌کند و دچار انواع بیماری‌ها می‌شود.

وادی دوم می‌گوید: هیچ‌یک از ما به هیچ نیستیم؛ حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم و شاید بهترین تعبیر برای کسانی باشد که به هسته وجودی و فلسفه خلقت خود و دیگر موجودات پی نبردند و تفکر عمیق نداشتند و فقط ظواهر خلقت را از دیدگاه خود بیان نموده‌اند، مانند تصاویر ثبت‌شده ذهنی که گاه خوشایند و گاه ناخوشایند هستند، اما آفریدگار که به انسان قدرت اختیار داده، وقتی پا به دنیا نهادیم بر سر دوراهی قرار گرفتیم یکی ارزش‌ها و روشنایی‌ها و یکی تاریکی‌ها و ضد ارزش‌ها هر مسیر را انتخاب کنیم نیرو‌های مافوق کمکمان می‌کند، اما اگر در مسیر روشنایی‌ها و درراه صلح باشیم قدرت بی‌انتها، نیروی مافوق، قدرت مطلق یا همان نیروی پشتیبان ما را پشتیبانی می‌کند.

همسفر اکرم:

خداوند هیچ‌چیز را بیهوده و بی‌جهت نیافریده ما انسان‌ها هستیم که خودمان تعیین می‌کنیم که در چه جهتی قدم برداریم، مثلاً اگر در جهت افکار منفی قدم برداریم می‌توانیم از یک بیماری کوچک که برای ما به وجود آمده یک بیماری لاعلاج به وجود بیاوریم و در جهت ضد ارزش‌ها حرکت کنیم؛ ولی اگر در جهت ارزش‌ها حرکت کنیم می‌توانیم با یک بیماری سخت راحت کنار بیاییم و می‌توانیم بپذیریم، چه‌بسا که آن بیماری حتی از وجود ما برود و ما که فکر می‌کردیم به آخر راه رسیده‌ایم سالیان سال بتوانیم زندگی خوبی را سپری کنیم. وقتی یک بیماری می‌گیریم فکر کنیم دنیا به آخر رسیده و آن‌قدر با افکار منفی آن بیماری را بزرگ می‌کنیم که به تنها چیزی که فکر می‌کنیم مرگ است؛ باید بدانیم که هر انسانی یک روزی بالاخره می‌میرد. ما با مثبت یا منفی فکر کردن، خودمان انتخاب می‌کنیم که شادباشیم یا غمگین.

ما باید بدانیم هر تصویری در ذهن خودم بسازیم همان می‌شود. می‌توانم تصویر شاد بودن و شاد زندگی کردن را بسازم یا می‌توانم خود را در غم و غصه فروببرم و فکر کنم دنیا به آخر رسیده و به این فکر کنم که بااین‌همه غم و غصه خداوند چرا من را بیهوده آفریده؟ چرا یا این‌همه بدبختی و سختی را برای من قرار داده؟ هر تصویر خوب یا بد می‌تواند مثل چشمه‌ای باشد که ما را به بحر می‌رساند. افکار منفی و تفکر غلط جسم و روح ما را مریض می‌کند و از ما فردی بیمار، بی‌حوصله و عصبی می‌سازد. انسان ناامید خودش را بیشتر توجیه می‌کند و به همین دلیل بیشتر در غم و ناامیدی فرو می‌رود و دست از تلاش کردن برمی‌دارد. در هستی هیچ‌چیز بیهوده به دنیا نیامده؛ حتی یک کرم کوچک که فکر می‌کنیم خداوند او را بیهوده به وجود آورده، درصورتی‌که در خاک سوراخ‌های ریزی ایجاد می‌کند که باعث رسیدن اکسیژن به خاک می‌شود؛ پس وقتی‌که یک کرم کوچک بی‌خود و بی‌جهت به وجود نیامده چه طور فکر کنیم که ما بیهوده به وجود آمده‌ایم؟ هیچ‌کس بی‌ارزش و بیهوده نیست و بیهوده به وجود نیامده؛ حتی اگر یک انسان ناقص و مریض باشد.

اگر فکر کنیم و به این نتیجه برسیم که چیزی بیهوده به وجود آمده از پندار نادرست ما هست که نتوانسته‌ایم به هسته وجودی و درون آن چیز پی ببریم. خداوند، دو راه تاریکی و روشنایی را آفریده و انسان را سر دوراهی گذاشته و انتخاب با خود ما هست که به‌طرف ظلمت و تاریکی برویم یا این‌که روشنایی‌ها را انتخاب کنیم، اگر تاریکی نباشد روشنایی معنی ندارد؛ ما باید تاریکی‌ها را تجربه کنیم تا به روشنایی‌ها برسیم و پی به عظمت روشنایی ببریم تا قهر نباشد آشتی معنایی ندارد، اگر بتوانیم از گذرگاه‌های سخت که سر راهمان هست به‌خوبی عبور کنیم به انسان کارآزموده و مهم تبدیل می‌شویم و به آرامش می‌رسیم. ما در این دنیا بدون حمایت و پشتیبان نیستیم، اگر در مسیر ارزش‌ها قرار بگیریم و از ضد ارزش‌ها دوری‌کنیم خداوند در هرلحظه ما را هدایت و حمایت می‌کند.

ویرایش: رابط خبری راهنما همسفر عفت (لژیون چهاردهم)
ویراستاری و ارسال: راهنما همسفر فهیمه (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی شهرری

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .