مشارکت مکتوب مسافر مرتضی از لژیون یکم در خصوص وادی دوم
هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد، هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. در وادی اول تفکر مطرح شد، که اولین قدم برای انسان است که بتواند به آرامش برسد. برای هر اقدامی اول باید تفکر کرد؛ حتی برای غیبت کردن که آیا غیبت کنیم یا نه. آقای مهندس اینطور ادامه دادند که استادی میگفت در قرآن کریم آمده که غیبت کردن به قدری مشمئز کننده است که انسان باید تصور کند که گوشت مرده برادر خود را میخورد. در جهانبینی آمده است که همیشه نکات مثبت و خوبی ها را ببینیم. باز داستانی است که «نظامی گنجوی» گفته است که حضرت مسیح در حال عبور بودند که سگ مردهای را میبینند. اطرافیان میگویند که چه بوی تعفنی میدهد ولی مسیح میگوید؛ دندانهایش چقدر سفید و زیباست و چه قشنگ است. پس در انسانها نباید فوری نکات منفی را دید که مثلا چقدر کوتاه قد است و یا چقدر چاق یا لاغر است؟ بدگویی آدمها را نکنیم.
چیزهای زیادی به فکرمان میرسد که بعضی اوقات میگوییم که ما بدرد نمیخوریم، ما رقمی نیستیم، اصلا الکی آمدهایم که در اینجا میگوید هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نگذاشته است. هر کدام از ما ممکن است مشکلی داشته باشد از جمله مریضی، چاقی، افسردگی عاطفی یا شکست در عشق و وقتی مشکل به صورت خوبی حل شد؛ دنیای درون ما که مانند جهانی است این جهان درون، یعنی افکار و اندیشه ما تبدیل به شهری آباد میشود. حالا اگر در وادی اول درست فکر کرده باشیم برای ما روشن میگردد که خیلی چیزها را از دست دادهایم و یا در حال از دست دادن آنها میباشیم و این از دست دادن ها ممکن است، جسمی باشد یا روانی و مادی باشد یا معنوی، حالا فرق نمیکند که با سواد باشیم یا بیسواد، ثروتمند باشیم یا فقیر، پیر باشیم یا جوان، مرد باشیم یا زن، چیزی که مهم است ما در اثر تفکر غلط یا حرکت در مسیر ضد ارزشها برای خود مشکلاتی را بوجود آوردهایم.
نکتهای که فوقالعاده مهم است، این است که تفکرات غلط و یا حرکت در مسیر ضد ارزشها قطعا میتواند روی ساختار جسم تخریبهایی را ایجاد کند و خود را به صورت انواع بیماریهای جسمی و روانی نشان دهد که در پزشکی به آن میگویند {سایکوزوماتیک}. پس اگر هم به مطالبی برسیم که تصور کنیم بیهوده پا به هستی گذاشتهایم؛ باید مطمئن باشیم که این پندار و تصور نادرست ماست. نتوانستهایم به هسته درونی و یا فلسفه وجودی آن چیز پی ببریم. برای مثال اگر به یک کِرم با دید کلی نگاه کنیم در خواهیم یافت که چه فلسفه وجودی عظیمی در آن نهفته است و این در حالیست که ما انسان هستیم و خیلی بزرگتر و عظیمتر از یک کِرم. انسان وقتی پا به هستی گذاشت نیروی مافوق و یا قدرت هستی او را به یک دو راهی هدایت کرد و این دو راهی، یکی تاریکی هاست و دیگری روشنایی هاست. اصولا انسان تاریکیها را تجربه میکند برای پی بردن به عظمت روشناییها. همه مطالب در ساختار درون و بیرون ما هستند و تنها باید ما با تبدیل آنها از حالت تفکر به تفعل (عمل کردن) در ضمیر خودآگاه یا ناخودآگاه خودمان، وقتی به آنها قدرت و توان حرکت دهیم تغییری در انسان ایجاد میشود که می تواند انسان را از یک وضعیت به وضعیت دیگر در آورد. تصاویر ذهنی میتواند در ما اثر بسیار بزرگی داشته باشد، چون تصاویر پس از تولید در ذهن ما به مرحله ظهور میرسند.
مشارکت مکتوب مسافر علی از لژیون یکم در خصوص وادی دوم
انسان موقعی که پا به هستی گذاشت قدرت مطلق آن را به دو راهیِ تاریکی و روشنایی هدایت کرد و انتخاب را به اختیار خودش گذاشت. انسان تاریکی را برای پی بردن به عظمت روشنایی تجربه میکند؛ چون درد دوری لذت رسیدن را چند برابر میکند. موقعی که انسان در تاریکی فرو میرود، برای رسیدن به روشنایی باید از راههای سخت عبور کند و اگر توانست به سلامت عبور کند آن وقت انسانی با ایمان میشود و به یک انسانی با آرامش تبدیل میشود. ما در جهان هستی تنها نیستیم و نیروی عظیم و شگفت انگیزی به نام قدرت مطلق وجود دارد که پشتیبان ماست و می تواند ما را مورد حمایت خود قرار دهد ولی برای جلب حمایت این نیرو باید از ضد ارزشها دوری کنیم و در مسیر و صراط مستقیم قدم برداریم
تنظیم و ارسال: مسافر مسعود مرزبان خبری
- تعداد بازدید از این مطلب :
177