جلسه هشتم از دوره بیست و سوم کارگاههای آموزشی خصوصی ویژه همسفران نمایندگی رودهن با دستور جلسه "ظرفیت و مسئولیت(قبله گم کردن، نق زدن، حاشیه) " با استادی راهنما همسفر مهتاب و نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر مریم در روز سه شنبه 28فروردین ۱۴۰۳ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد
خداوند را شاکرم که امروز این فرصت را به من داد تا دوباره در این جایگاه بنشینم، از نگهبان و دبیر محترمشان هم سپاسگزارم.
دستور جلسه؛ ظرفیت و مسئولیت، قبله گم کردن، نق زدن و حاشیه است، این دستور جلسه من را یاد سفر اول خودم انداخت در کنگره قبله گم کردن را به عنوان یک نماد و یک اصطلاح میدانند، اصطلاح برای کسانی که از مسیرشان خارج میشوند و از راه خارج میشوند در واقع خودمان را گم میکنیم؛ مثلاً ما دوستانی هستیم در کنگره که در کنار یکدیگر خوش هستیم و میگوییم و میخندیم و حال ما خوش است و حالا اتفاقی میافتد و به یکی از ما در کنگره جایگاهی داده میشود؛ مثلاً راهنما، مرزبانی، خزانهدار، سایت، دبیر، نگهبان... و اگر ما ظرفیت نداشته باشیم وقتی به ما جایگاه داده میشود رفتار و کردارمان تغییر میکند و فکر میکنیم خیلی جایگاه مهمی داریم و برای همین میگوییم قبله گم کردن، آقای مهندس میگویند کسی که قبلهاش را گم میکند؛ یعنی هدف و آرمان و همه چیز را گم کرده است، نشانهاش هم این است که غر میزند و مدام در حاشیه است و در نهایت از آن خدمت و سیستم کنار گذاشته میشود.
هر انسانی یک ظرفیتی دارد؛ یعنی توانایی، دانایی و آگاهی انسانها با یکدیگر متفاوت است و ما باید ظرفیتمان را بالا ببریم چطوری؟ من رهجو در بیرون پر از تاریکی بودم، آمدم کنگره و راه برای من باز شد، در اینجا باید آموزش ببینم و با آگاهی و دانستنها ظرفیتم را بالا ببرم؛ یعنی اگر من بدانم که هستم، کجا هستم، حال و روز ورودم به کنگره را از یاد نبرم و بدانم که واقعاً من هیچی نمیدانم در این صورت من هیچ وقت قبلهام را گم نمیکنم، من مهتاب آمدهام در کنگره و مدتی آموزش دیدهام و به یک جرقههایی رسیدهام به جرقههای نور که آنها همان آگاهی و دانایی درست است؛ اگر من در مسیر باشم و بدانم که هستم، کجا هستم و با چه حالی آمدهام و از مسیرم خارج نشوم آرام آرام به منبع نور میرسم، به منبع نور برسم برای چه؟ کلید همه چیز در بالا بردن آگاهی و ظرفیت است، وقتی آگاهی من بالا برود سیستم ایکس در بدن من به زیباترین شکل ممکن کار میکند؛ یعنی روح و روان و جسم من در آرامش است و آگاهی به من کمک میکند که وارد نق زدن و حاشیه نشوم.
کنگره مکان بسیار زیبایی است؛ زیرا اول به تو آموزش میدهد و بعد به تو فرصت عمل کردن را میدهد یعنی آموزش تئوری و عملی و با خدمت کردن درست و مسئولیت پذیری من میتوانم آموزش بگیرم؛ ولی اگر من خدمت نکنم مثل همان مثالی است که گفتم تا در آن جایگاه قرار نگرفتم متوجه نمیشوم که با خودم چند چند هستم و چقدر اطلاعات دارم، چرا آنقدر در کنگره همه تلاش میکنیم که خدمت کنیم؛ زیرا با خدمت کردن است که انسان رشد میکند و آموزش میگیرد.
در قرآن آمده است که " إن الأرض مهاد" یعنی زمین مدرسه است اول میآییم آموزش تئوری میگیریم و بعد خدمت میکنیم، در خدمت کردن است که من مهتاب میتوانم آموزش بگیرم و با آموزش گرفتن میتوانم آرام آرام از صفتهای منفی خودم بکاهم، هر انسانی یک ظرف وجودی دارد، ظرف وجودی ما همان دانایی است همه انسانها دانایی و ظرفیت دارند ولی ظرف وجودی ما به واسطه تاریکیها پر از منیت، کینه، انتقام، دشمنی شده بود و وقتی ظرف من پر باشد چیزی نمیشود در آن بریزم،من میآیم اینجا با خدمت کردن آموزش میگیرم و در کنار خدمتم کمکم از این کاسته میشود و به جای آنها صفات خوب جایگزین میشود و این نیاز به زمان دارد.
خدمت کردن فقط راهنما شدن و ایجنت و مرزبانی نیست، یک چای دم کردن، یک طی کشیدن، یک سرویس بهداشتی شستن همه اینها خدمت است و به من کمک میکند تا لایههای منفی درونم را کنار بگذارم؛ یک خاطرهای بگویم من ۷ سال و نیم است که در کنگره هستم و ۴ سال اول را اصلاً حاضر نبودم که بروم و سرویس بهداشتی بشویم هر وقت لژیون خدمتگزار میشدیم همه کار میکردم ولی سرویس بهداشتی را میگفتم دیگران بشوید، چرا من! تا روزی که ما لژیون خدمتگزار شدیم کارهایمان را انجام دادیم موقع رفتن دیدم دخترم نیست گفتم نازنین کجایی گفت من دارم سرویس بهداشتی را میشویم و من سرش داد زدم و گفتم بیا بیرون آنجا کثیف است چرا میروی و آنجا را میشویی گفت مامان این هم خدمت است گفتم بگذار دیگری بیاید و آنجا را تمیز کند، و همیشه هم حس میکردم یک باری روی دوشم است یک روز دیگر که لژیون خدمتگزار بودیم به خودم گفتم باید امروز سرویس بهداشتیها را بشویم، این کار را کردم و دیدم به جای اینکه حالم بد شود اتفاقاً چقدر حالم خوب شده است، مدتی گذشت و دوباره این کار را انجام دادم و دیگر آن بار سنگین را روی دوشم حس نکردم، پس خدمتها باعث کنار رفتن لایههای منفی میشود و ما حالمان خوب میشود، خدمتها باعث رشد انسان میشوند و نیروهای منفی تمام سعیشان را میکنند تا ما خدمت نکنیم این دستور جلسه به من مهتاب میگوید که اگر خدمت داری و دیگران به تو احترام میگذارند و جلوی پایت بلند میشوند سلامت میکنند بدان که تو از این جهان هستی چیزی نمیدانی و دانستن این مسئله که من چیزی نمیدانم باعث میشود که من خدمت بهتری انجام دهم.
خداوندا در این فرصتی که به من دادی چنان کن سرانجام کار، تو خوشنود باشی و ما رستگار
جلسه هماهنگی راهنمایان
برگزاری آزمون داخلی
تهیه:همسفر آمنه رهجوی راهنما همسفر آذر (لژیون هشتم)
عکاس خبری :همسفر نرگس مرزبان خبری
ارسال:همسفر راحله رهجوی راهنما همسفر مبینا (لژیون ششم)
وبلاگ همسفران نمایندگی رودهن
- تعداد بازدید از این مطلب :
242