آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. من که میگویم کلام خود نیست، بلکه فردی است در جمع بیکران هستی؛ که باورش کار هر کس نیست، مگر معنی آن بداند که آن چیست، ارابهها را در بیکران به حرکت درآورید که نگهبانان ماورا به آنچه در زمین میگذرد نیازمندند؛ بشکافید، آنچه شکافتنی نیست، در دل سنگ بروید و ترکیبها را جدا نمایید.
وادیها دایرهای را تکمیل مینمایند که در انتها به هم میرسند. مسیر تفکر تا محبت و محبت که با تفکر رابطه تنگاتنگی دارد. بنیان کنگره ۶۰ جناب آقای مهندس دژاکام، جمله زیبایی را از دانشمند بزرگ، سهروردی نقل مینمایند که کسب معرفت در جهت خیر محض، رسیدن به محبت است. محبت؛ موهبت الهی است که برای رسیدن به آن راهی جز کسب معرفت، علم و آگاهی و رسیدن به دانایی در کنار تصفیه و تزکیه، وجود ندارد.
پیمودن و عبور کردن از وادیهای کنگره ۶۰ به مفهوم آموزش، یاد گرفتن و عمل به آنها است که ما را به وادی محبت میرساند و به همین دلیل موضوع محبت در وادی چهاردهم قرار گرفته است. محبت بر دو نوع است خاص و عام؛ محبت خاص این است که انسان، موجودات متعلق به خود را اعم از بیجان و جاندار که نسبت به آنها احساس مالکیت میکند را دوست دارد مثل اینکه ما اتومبیل خود را دوست داریم چون مال ما است، خانه خود را دوست داریم چون خانه ما است، فرزند خود را دوست داریم چون فرزند ما است.
محبت عام، محبتی که همه موجودات و انسانها را در برمیگیرد رسیدن به این سطح از محبت کار سادهای نیست دنیایی است زیبا در پشت کوه تزکیه و تصفیه و رسیدن به دانایی و این محبتی است که مدنظر وادی چهاردهم است. استاد رعد میفرماید؛ محبت اتفاق نیست، تقدیر نیست. محبت دامنه وسیع یک کمان بیانتها است، واقعی است، صوری نیست. اگر باشد حقیقت است و دیدن حقیقت چشم دل میخواهد.
به آن ارج بگذاریم. خداوند هستی و موجودات را از عشق و محبت به وجود آورده و از بهترین نعمتها در اختیار آنها قرار داده و محبت و عشق او برای همه موجودات یکسان است. انسان اگر عاشق باشد دیگران هر کار منفی و بدی در حق او انجام داده باشند از آنها چشمپوشی میکند و همیشه با محبت با آنها برخورد میکند.
انسان عاشق هیچوقت همهچیز را سیاه نمیبیند، قلب خود را با دیگران صاف میکند، هر اتفاقی برای او میافتد همیشه شاکر خداوند است و از آنها درس میگیرد، اما صحبت کردن از محبت و دوست داشتن، برای انسانهایی که به دانایی نرسیدهاند، امری عبث و بیهوده است و فقط بازی با کلمات است؛ بدون احساس و بدون درک معنا و مفهوم. در کنگره ۶۰ با آموزش جهانبینی یاد گرفتیم که حس با تزکیه و پالایش و دوری از ضد ارزشها و پرداختن به ارزشها است که درستکار میکند.
حس اولین شروع بهکارگیری قوه عقل است. وقتی عقل درست کار کرد ما عاشق میشویم و همهچیز را دوست خواهیم داشت. عشق بهیکباره اتفاق نمیافتد بلکه ذرهذره ایجاد میشود. در وادی چهاردهم صحبت از عشق مخلوق به هستی، به نعمتها و خداوند بیهمتا است. در کنگره خیلی مثلثهای آموزشی وجود دارد که نتیجه این دایره میشود؛ یعنی تفکر سالم، ایمان سالم، عمل سالم، حس سالم، عقل سالم و عشق سالم که بهطور دایرهوار ادامه پیدا میکند و در تمام سطوح زندگی کاربرد دارد.
جهانبینی در ورزش هم یعنی وادی چهاردهم؛ جهانبینی در ورزش احترام به پیشکسوت، احترام به داور مسابقه، احترام به حریف، احترام به همتیمی حتی زمانی که بردی نداریم البته نمیتوان منکر لذت برد و ناراحتی پس از باخت در بازی شد؛ اما نباید فراموش کرد، مهم ورزش کردن و حس باهم بودن است و ارزش برد و باخت در درجه بعدی است، ما «یا میبریم یا میآموزیم، باختی در کار نیست.»
در کنگره یاد میگیریم به اعضای تیم خود، تیم مقابل، قوانین و داوران بازی، نهایت احترام را بگذاریم و با راستی و درستی مسابقه دهیم، نه با دوز و کلک. ما با ورزش در کنگره ۶۰ قرار است به دیگران نشان دهیم که به تعادل رسیدهایم.
رسیدن به وادی چهاردهم و عشق و محبت کار آسانی نیست برای رسیدن به این وادی باید گرههای درونی خود را باز کنیم. امیدوارم همه ما بتوانیم از این گرهها عبور کنیم و اگر نتوانیم این کار را انجام دهیم به این معنی است که باید بیشتر آموزش بگیریم. عشق آن چیزی است که چرخش جهان را زیبا و ارزشمند میکند.
نویسنده: راهنمای تازه واردین همسفر ایران از نمایندگی صادق قم، رشته ورزشی والیبال
ویراستاری و ارسال: همسفر سپیده، خدمتگزار سایت
گروه ورزش همسفران کنگره 60
- تعداد بازدید از این مطلب :
227