قیاس کردن جلوی رشد انسان را میگیرد؛ چون از گذشته افراد خبر نداریم که چه سختیهایی را پشت سر گذاشتهاند و به یک سری تواناییهایی رسیدهاند؛ درواقع نیروهای تخریبی به ما القاء میکنند که تو هم اینهمه زحمت کشیدی پس عدالتی در کار نیست و انسان دچار حسادت و نفرت میشود؛ درصورتیکه اگر بدانیم هر انسانی به هر جایگاهی رسیده است درواقع بهای آن را پرداخت کرده است دیگر دچار قیاس کردن نمیشویم. زمانی که انسان خواستههای درونی خود را فراموش میکند سریع سراغ مقایسه کردن میرود و حالش بد میشود. بهترین قیاس کردن قیاس خودمان با خودمان است، قیاس خودمان با گذشته خودمان است؛ در این صورت میتوانیم ضعفهای خودمان را بشناسیم و خود را قوی کنیم؛ اما زمانی که خود را با دیگران مقایسه میکنیم حالمان بد میشود فقط نگاه ما به انسانها باید بهعنوان الگو باشد. قوانین الهی برای همه انسانها یکسان است؛ حتی برای پیامبران الهی.
اگر کسی خود را از بالای پشتبام به پایین بیندازد دست و پای او میشکند خواه انسان باشد یا حتی پیامبر الهی، قوانین برای همه یکسان است، درواقع علم قوانینی است که بر راستی و حقیقت دلالت دارد. زمانی چیزی را علم محسوب میکنیم که محصول خوب داشته باشد. زمانی که افراد آموزش میگیرند علم میآموزند و درون خود دچار تحولاتی میشوند. آموزش علم قوانین خود را دارد؛ علم بهتنهایی اتفاق نمیافتد اگر اینطور بود لژیونها و کنگره معنایی نداشت و هر کس بهتنهایی کتاب میخواند و به علم میرسید. شاید تجربه و تفکر بهتنهایی انجام شود؛ اما آموزش بهصورت انفرادی انجام نمیگیرد و در جمع تکامل صورت میگیرد. زمانی که انسان خود را از استاد محروم کنند و حضور استاد را نادیده بگیرند قطعاً دچار مشکلات بزرگی میشوند؛ چراکه استاد و راهنما بیهوده نیستند.
علت اینکه در قرونوسطا بشر بیشترین آسیب را دیده است و تاریکترین عصر شناختهشده است به خاطر یک سری تحریفات در تعالیم الهی بوده است. افرادی که در کلیسای مسیحیت بودند میگفتند ما از انسان که اشرف مخلوقات است اشرفتر هستیم و ما خیلی به خداوند نزدیک هستیم و چون مسیح پسر خدا هست و ما جانشینان او هستیم؛ پس ما هم جایگاه شبه خدایی داریم و این افراد به خاطر اینکه قدرت خود را از دست ندهند روی حرف خود بودند و در این تفکر غلط پافشاری میکردند و باعث میشدند که به علم که همان حقیقت است نرسند و مانع از یادگیری علم برای آنها میشد؛ همانطور که پزشکان هم در مسئله سم نزدایی روی حرف خود پافشاری میکنند تا درآمد خود را از دست ندهند.
زمانی که شخصی بخواهد خود را بالا ببرد شخص نزدیک خود را بالا میبرد و هدفش بزرگ کردن خود است نه احترام به شخص و زمانی هم که بخواهد کسی را پایین بیاورد او را خراب میکند تا کارش را بیاهمیت جلوه دهد؛ درواقع زمانی که شخص خودش را بالا بگیرد نقطه مقابل علم است؛ یعنی نمیتواند علم را یاد بگیرد تا به حقیقت برسد. زمانی که علم در جهان زیاد شد پول هم زیاد میشود؛ چون انرژی زیاد میشود انسان اگر بخواهد سطح انرژی خود را بالا ببرد؛ باید علم را یاد بگیرد، حسهای او باز شود و بتواند زیباییهای خلقت را درک کند؛ همانطور که اگر ما خود را با قبل از کنگره مقایسه کنیم متوجه میشویم زمانی که وارد کنگره شدهایم علممان عوض شد، سطح انرژیمان عوض شد و حتی حسهایمان به جهان تغییر کرد؛ پس ما با آموزش علم میتوانیم در همه سطوح زندگی موفق شویم و به آرامش و تعادل برسیم؛ پس طبق حدیث پیامبر اسلام که فرمودند: گهواره تاگور دانش بجوی، همواره در حال آموزش علم باشیم.
منبع: سی دی علم 1
نویسنده: همسفر مهناز لژیون راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهارم)
ویرایش: رابط خبری همسفر لیلا لژیون راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهارم)
ویراستاری و ارسال: راهنما همسفر فهیمه (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
323