English Version
This Site Is Available In English

ز گهواره تا گور دانش بجوی

ز گهواره تا گور دانش بجوی

سلام دوستان مینا هستم همسفر
در علم یک، استاد‌ امین با گریزی به گذشته از سفر اول می‌گوید: که هیچ خواسته‌ی درونی در آن مطرح نیست، و تنها باید از دست نیرو‌های شیطانی خلاص شد، و از مواد ر‌ها گشت، و تازه به نقطه‌ی صفر رسید، و شروع به خود‌سازی و خود‌شناسی کرد.
در علم ۱ استاد‌ امین چکیده‌ای از صحبت‌های قبل خود در سی دی قیاس را مطرح می‌کند، که منشأ حسادت و نفرت هست، که اگر در برابر علم و دانایی و سخت کوشی، شخص دیگری کم بیاوریم، چه آتش‌های در وجود خود و زندگی آن شخص خواهیم سوزاند، که این نشانه نداشتن علم و تجربه است، گاهی ما بدون بها دادن و زحمت کشیدن، خود را مستحق بهترین‌ها می‌دانیم، و اگر خواسته بی‌پایه و اساس خود را به دست نیاوریم، القا نیرو‌های منفی ما را به بی‌عدالتی خداوند و هستی مجاب می‌کند.
استاد‌ امین از زمین وجودی انسان می‌گوید: که یکی زمین خود را از سنگلاخ و کلوخ و خار و خاشاک پاک‌سازی کرده است، و زمین آن دیگر آماده‌ی بذر افشانی است و در ادامه، محصولی مرغوب خواهد داد، و زمین شخص دیگری پر از ناخالصی‌ها است و انتظار برداشت همان محصول با کیفیت شخص اول را، در زمین شخم نزده و ناسالم خود را دارد.
استاد‌امین از خواسته‌ها می‌گویند: که در هر شخصی متفاوت است، اینکه یک شخص تنها خواسته آموزگار شدن را دارد، و شخص دیگری استاد شدن را، و شخص سوم طالب آن است که استاد، اساتید دیگر باشد، و به تکرار تأکید دارند، که مسیر و راهی که این ۳ شخص برای تحقق خواسته‌های خود باید طی کنند، یکی نیست، شاید تا یک جایی شبیه به هم باشد، اما از یک جایی به بعد، مسیر متفاوت خواهد شد، هم چنین، مدت زمان، رسیدن به خواسته‌ها متفاوت می‌باشد، همه تا مقطع دیپلم، راه مشترکی را طی می‌کنند، و بعد از آن به صورت تقریبی آموزگار دو، سه سال و استاد پنج، شش سال و آنکه خواهان این هست که استاد، اساتید دیگر باشد، شاید ۱۰ سال طول بکشد، که باز هم هر کدام بستگی به تخصص خاص آن‌ها دارد، همه‌ی این‌ها را می‌گوید: تا به علم و تعریف آن برسد، ومی گوید: علم کشف قوانینی است، که بر درستی و راستی و حقیقت دلالت دارد، از اینجا ارزش و اهمیت علم را با گفتار خود و تعریف اتفاقات پیش آمده در تاریخ بشریت، برای ما در معرض نمایش می‌گذارند، که از قرون وسطی شروع به تعریف و ارزیابی می‌کنند، که از صده پنجم، ششم میلادی شروع می‌شود، و تا صده شانزدهم میلادی ادامه دارد و از نظر خود اروپایی‌ها این برهه از تاریخ در اروپا حائز اهمیت هست، چرا که این قرون وسطی به عنوان تاریک‌ترین عصر در تاریخ بشریت ثبت گردیده است، و زمان آن هم کم نبود و حدود هزار سال بود، و بشریت بیشترین آسیب‌ها را در این قرون متحمل شد، ، از جمله بیماری‌های واگیر داری مثل: وبا و آبله و جزام و جنگ‌های صلیبی و... که تاب و توان را از مردمان آن زمان گرفته بود.
می‌گوید: تاریخ را زیر و زبر کنید، و بخوانید، تا بدانید، که قبل از قرون وسطی، عصری بود، به نام تمدن یونان باستان، که عصر حکمت و دانش بود، و آزادی بیان، و بعد از آن امپراتوری روم که دو عصر شگفت‌ انگیز بودند، و قطعاً بایستی، بعد از این دو عصر، عصری به وجود می‌آمد که در آن دانش و فناوری گسترده‌تر و بهتری حاکم می شد، اما متأسفانه اینطور نشد، به این دلیل که قرون وسطی هم زمان شد، با قدرتمند شدن کلیسای مسیحیت و کلیسا معتقد بود، که انسان اشرف مخلوقات است، و مسیح پسر خدا است، و آن‌ها که پیروان مسیح هستند، ارتباط مستقیمی با خداوند دارند و با تحریفاتی که در یک سری از تعالیم الهی به وجود آوردند، مردم را گمراه کردند و از قدرت سوء استفاده می‌کردند، و همین امر سبب تنزل شدید از هر جهت در عصر وسطی بود، مسیحیت سعی در بالا بردن خود داشت، برای اجرای افکار پلید خود، همین طور که در عصر حاضر عده‌ای از ما برای دیده شدن و به قدرت رسیدن سعی در بالا بردن افردای داریم که با آن‌ها در ارتباط هستیم، مثلاً اینکه مدیر من جزء قوی‌ترین تجار کشور است، یا پدر من مالک نصف شهر است و یا راهنمای من بی‌ مثال هست و...
و ۲۰۰ الی ۳۰۰ سال زمان صرف شد تا قرون وسطی به کلی دگرگون شد، با آمدن افراد برجسته و دانشمندانی چون لویی پاستور که میکروب رو کشف کردند، قوانین دیگری را به وجود آوردند، توانستند، بیماری‌ها را درمان کنند، و از رنج بشریت بکاهند، و چه افراد جذابی هستند اینگونه افراد.
در اروپا ابتدا هنر بوجود آمد، و بعد از صد سال، دویست سال، علم در اروپا به وجود آمد، لئوناردو داوینچی در سن ۱۲ سالگی با شکافتن دست و پای اجساد، رگ‌ها و مویرگ‌ها را نقاشی می‌کرد، و بعد رگ‌ها، عضله و استخوان را طراحی می‌کرد، اول حس به وجود می‌آید، و می‌جوشد و بعد عقل رو به کار می‌ندازه و عقل شروع بکار کردن و تفکر درست می‌کند و علم را تولید می‌کند، علم به تنهایی به وجود نمی‌آید و ما به تنهایی قادر به کشف و تولید علم نیستیم، تجربه و تفکر رامی شود به تنهایی انجام داد، اما علم هرگز به صورت انفردای صورت نمی‌گیرد، بلکه باید استاد یا مربی وجود داشته باشد، تا آن علم را به ما انتقال بدهند، علم در آموزش قابل انتقال هست، تزریق علم در انسان تحولات را به وجود می‌آورد، علم محصول دارد و محصول آن تحول در انسان و جامعه بشریت است.
و حالا من این گونه، آنچه از علم آموختم را در سر می‌پرورانم، دایره‌ی وجودی خویش را می‌کشم و نقطه‌ای در مرکز آن بنام علم نشانه‌گذاری می‌کنم، و بعد بی‌نهایت شعاع از مرکز دایره که علم است به محیط دایره وصل می‌کنم، و هر شعاع یکی از خصوصیات علم را برای من بازگو می‌کند.
شعاع اول، که کتاب قطوری در دست دارد، و کلاه دانش بر سر دارد، با کلام محکمی می‌گویند: ز گهواره تا گور دانش بجوی.
شعاع دوم، که در محفل جمعی از عاقلان و دانشمندان نشسته است و با تواضع می‌گوید: علم با عالمان افزون پیدا می‌کند.
شعاع سوم، که دست دیگری را در دست گرفته است، می‌گوید: بدان و آگاه باش که علم در تنهایی به وجود نمی‌آید.
شعاع چهارم، که کلاه ایمنی بر سر دارد و در حال روشن کردن، موتور کارخانه‌ای است با صدای بلند و رسا می‌گوید: علم است که تولید را وسعت می‌بخشد.
شعاع پنجم، در حالی که اسکناس‌های خود را میشمارد، می‌گوید: علم پول را زیاد می‌کند.
شعاع ششم، که در حال حمل کردن صندوقچه‌ای از طلا و جواهرات است می‌گوید: البته که علم ثروت را نیز زیاد می‌کند.
شعاع هفتم، همین طور که خنده کنان می‌رقصد، می‌گوید: علم انرژی‌ات را بالا می‌برد.
شعاع بعدی، که روی صندلی چوبی، در ایوان خانه باغ خود نشسته است و از دیدن طبیعت لذت می‌برد، و چای می‌نوشد، می‌گوید: علم سطح نگاهت را به دنیا تغییر می‌دهد.
شعاعی که در آزمایشگاه شخصی خویش که در زیر زمین خانه خود می‌باشد، و مشغول آزمایشات عجیبی است، می‌گوید: کاوش در دنیای علم زیبا است، چرا که از درد و رنج بشریت میکاهد. نظریه و گفته آن، کنجکاوی مرا را برانگیخت، از او پرسیدم، آیا یک دوره از زندگی، برای آموختن علم کافی است؟
با نیم نگاهی جواب داد، هم بله، هم خیر، یک علم را ممکن است در یک دوره از زندگی بیاموزی و ثبت کنی، و علم دیگری را شاید لازم باشد، چند دوره بیایی و بروی تا خوب بیاموزی و به مرحله‌ی اجرا دربیاوری، تا در تاریخ بشریت ثبت گردد، و مشکلی از مشکلات بشر را حل یا دردی از درد بشر را درمان کند، به او گفتم: دانش و نگاه تو با بقیه متفاوت‌تر و بیان تو شیرین است، تو کیستی، و از کدامین تباری؟

 

تهیه و تایپ: همسفر مینا رهجوی کمک راهنما همسفر زهره { لژیون هفتم }
ویراستاری و ارسال: همسفر کلثوم رهجوی کمک راهنما همسفر زهره { لژیون دهم }
همسفران نمایندگی دانیال اهواز

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .