English Version
English

آغازی برای تجربه حس‌های زیبا

آغازی برای تجربه حس‌های زیبا

همیشه پیمان وادی هشتم برای من جالب و جذاب بود، از این رو تصمیم گرفتم با خانم فاطمه عزیز کمک‌راهنمای لژیون یکم نمایندگی وکیلی یزد که ازجمله افرادی هستند که این پیمان را اجرا کرده‌اند، مصاحبه‌ای داشته باشم.

خانم فاطمه عزیز، لطفاً خود را به رسم کنگره معرفی نمایید؟

سلام دوستان فاطمه هستم همسفر، آخرین آنتی‌ایکس مصرفی مسافرم، شیره و تریاک روش درمان، DST داروی درمانOT، یازده‌ماه و یازده‌روز با راهنمایی آقای علی محمدی و خانم افسون عزیز سفر کردیم، مدت رهایی سه‌سال و دو‌هفته، ورزش در کنگره بدمینتون و دارت، در ادامه مسافرم سفر سیگار داشتند با روش DST  و آدامس نیکوتین به راهنمایی آقای کاظم بهرامی و اکنون هم دو‌سال و ده‌ماه هست که با دستان پرتوان آقای مهندس آزاد و رها هستند.

قبل از ورود به کنگره با موارد مشابه اجرای پیمان وادی هشتم مواجه شده بودید؟
برای جواب دادن به این سؤال باید گذری به گذشته داشته باشم، گذشته‌ای که قبل از کنگره داشتم بسیار با شرایط کنونی تفاوت داشت؛ همراه بود با سکون و ناامیدی، بدون هیچ حرکتی. من در کنگره خودم را شناختم، اشتباهاتم را دیدم و تقصیراتم را به گردن گرفتم و مسلماً قسمت اول پیمان را هرگز اجرا نکرده بودم، زیرا فقط دیگران را مقصر می‌دانستم و فقط خواسته‌هایم برایم مطرح بود که راه رسیدن به آن‌ها را هم بلد نبودم. اگر خوب دقت کنیم، مسئله بستن پیمان در وادی هشتم مطرح شده و عنوان وادی است «با حرکت راه نمایان می‌شود». در پیام این وادی آمده است که در سکون هیچ چیز به وجود نمی‌آید و زایشی نیست، همه چیز در حرکت شکل می‌گیرد، سپس ساختارها پدیدار و موجودات خلق و سفر در حلقه‌های آفرینش آغاز و ادامه‌دار می‌شود.

من در کنگره آموختم که با تفکر ساختارها آغاز می‌شود و برای رسیدن به هدف می‌بایست حرکت را شروع کرد، با تفکرِ درست راه را از بی‌راهه تشخیص داد و به حساب خود رسیدگی کرد، آموختم که در مسائل حیاتی به خداوند سپردن، یعنی سلب مسئولیت از خویشتن. قبل از کنگره فقط با دعا و مطرح کردن خواسته‌ها، بدون هیچ تفکر و حرکتی از خداوند می‌خواستم که خواسته‌های من را اجابت کند، در وادی چهارم آموختم که ما مسئولیت حیات خود را می‌پذیریم و سعی و کوشش لازم برای رسیدن به اهداف خودمان را به انجام می‌رسانیم و مطمئن هستیم که قدرت مطلق و نیروهای مافوق ما را یاری و هدایت خواهند نمود.

هنگامی‌که وادی هشتم را مطالعه کردید، چه حسی نسبت به بخش اجرای پیمان داشتید؟ آیا مشتاق اجرای آن بودید؟
بیشترین چیزی که به آن فکر می‌کردم، مرحله اول پیمان بود؛ یعنی نوشتن سیاهه، آن هم سیاهه اشتباهاتی که من همیشه از آن فراری بودم و یا اصلاً آن‌ها را نمی‌دیدم. این وادی به من یادآوری کرد باید یک بازبینی به گذشته خود داشته باشم و اول از همه برای جبران خسارت و بازسازی جسم و روان خود اقدام کنم و بعد خانواده و سپس جامعه. در مورد اجرای وادی خیلی دوست داشتم که با استفاده از آموزش‌ها و شناخت خود آماده اجرای این حرکت قشنگ شوم و مقدمات آن را فراهم کنم.

لطفاً از حال و هوای روزی که خود را برای اجرای پیمان آماده می‌کردید برایمان بگویید؟

پیمان بستن برایم حرکتی جدید و مهم در زندگی بود و این اهمیت به من استرس وارد می‌کرد که آیا می‌توانم به درستی این مرحله را به اجرا برسانم؟ آن روز یکی از زیباترین روزهای زندگی من بود، به‌خصوص وقتی مقدمات آماده‌شدن را فراهم می‌کردم، پاکیزگی بدن، پوشیدن لباس سفید و برداشتن وسایل مورد نیاز، شاید نتوانم حس و حالم را با زبان توصیف کنم، ولی این حرکت آغازی بود برای تجربه حس‌های جدید و زیبا. از همین‌جا از دوست خوبم خانم فهیمه عزیز که من را برای آماده شدن و بستن پیمان تشویق کردند تشکر می‌کنم.

لطفاً به‌طور مختصر حس و حال خود را هنگام انجام مراحل پیمان بیان کنید.

ابتدا خلوت با خدای خود در طبیعت به من نیرویی تازه داد که بهتر بتوانم مرحله اول پیمان را اجرا کنم، قرار گرفتن در طبیعت و کنار دیگر مخلوقات الهی، به دور از انسانها، زیر آسمان و نوشتن سیاهه و خواندن آن با صدای بلند به گونه‌ای که خودم بشنوم، حس‌های قشنگ و زیبایی بودند که برایم تازگی داشتند و یک احساس امنیت که فقط من هستم و خدای خودم، خدایی که مهربان و بسیار بخشنده است.
کنار درختی نشسته بودم که شاهد انجام پیمانم بود و این برایم تازگی داشت. نوشتن سیاهه و اعتراف به اشتباهات و ضدارزش‌ها، آتش زدن آن‌ها و عهد بستن برای جبران خطاهای گذشته، احساس سبکیِ خوبی را به همراه داشت و نوشتن درخواست از قدرت مطلق در مرحله دوم، امید و توکل را به من هدیه داد.

کدام‌یک از مراحل اجرای پیمان برای شما لذت‌بخش‌تر بود؟

پاسخ دادن به این سؤال خیلی سخت است چون هر کدام از مراحل، لذتِ خاصِ خودش را داشت. لذتِ سوزاندن خطاها، لذتِ به پرواز درآمدن خواسته‌ها و سپردن آن‌ها به طبیعت، خلوت و سکوت در برابر قدرت مطلق، همه این‌ها زیبا و لذت‌بخش بودند ولی اگربخواهم بگویم کدام مرحله برایم جالب بود، خواندن نوشته‌ها با صدای بلند آن هم سه‌بار و بستن قول و قرار با خداوند متعال. من همیشه با صدای درون با خدایم حرف می‌زدم (به غیر از خواندن نماز) ولی شنیدن صدای خودم چه در مرحله اول و چه در مرحله درخواست از قدرت مطلق برایم جالب و تکان‌دهنده بود.

آیا هر شخص فقط یک‌بار در زندگی‌اش می‌تواند پیمان را به رسم کنگره به‌جا بیاورد یا اجازه تجدید پیمان را دارد؟

برای دریافت نشانِ پیمان، اجرای یک‌بار پیمان به‌رسمِ کنگره کافی است ولی به نظر من بازنگری در اعمال، کردار، تعیین هدف و انتخاب مسیر درست زندگی مواردی هستند که همیشه باید در زندگی مدّنظر قرار گیرد و تجدید پیمان هم باعث محکم شدن آن خواهد شد، همان حدیث پیامبر که می‌فرمایند: به حساب خود رسیدگی کنید قبل از اینکه به حساب شما رسیدگی کنند.

اگر ناگفته‌ای باقی مانده است لطفاً بفرمایید؟

خداوند را شاکرم که به من اجازه داد در مسیر کنگره قرار بگیرم و از بنیان کنگره‌۶۰ و خانواده محترمشان بابت ایجاد این بسترِ آموزشی تشکر می‌کنم و إن‌شاءالله همه اهداف کنگره محقق خواهد شد و کنگره در آن سوی مرزها نیز به فعالیت خود ادامه خواهد داد.

از کمک‌راهنمای خوبم، خانم افسون عزیز و خدمت‌گزاران در دو نمایندگیِ میبد و وکیلی یزد که از همه آن‌ها آموزش گرفتم سپاس‌گزاری می‌کنم و امیدوارم بتوانم خدمت‌گزار خوبی در راه انجام اهداف کنگره باشم.

خانم فاطمه عزیز بسیار سپاس‌گزارم که وقت گران‌بهای خود را در اختیار من قرار دادید تا  گفت‌‌وگویی زیبا و سرشار از حس خوب را با شما داشته باشم. در پناه خداوند بزرگ و مهربان همواره تندرست و پایدار باشید.

تنظیم و نگارش: همسفر صدیقه لژیون کمک‌راهنما همسفر فاطمه (لژیون یکم)
ویرایش: رابط خبری همسفر افضل لژیون کمک‌راهنما همسفر فاطمه (لژیون یکم)
ارسال: همسفر وجیهه لژیون کمک‌راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی وکیلی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .