English Version
English

آدامس نیکوتین؛ ناجی

آدامس نیکوتین؛ ناجی

مشکلات جسمی زیادی داشت. ناامیدی جانش را تصرف کرده بود و در گوشش زمزمه می‌کرد که آغوشم هیچ‌گاه رنگ فرزندی را نخواهد دید، سرانجام توانست از جنگ درون پیروز شود، نور کنگره به قلبش تابید و به اذن خداوند سفرش را آغاز کرد و مسافرش با این‌که خودشان در سفر بود، بال پروازی برایش شد. از قضاوت‌ها و نگاه‌های دیگران هراسی به دل راه نداد و اکنون سر‌بلند از سفر عشق رها شده و پاداش این رهایی، فرزند‌ی خوش‌یمن است که قدرت مطلق به آغوش پر‌مهرش بخشید. آری، این ذره‌ای از معجزات کنگره و سفرعشق و حرکت است.

اکنون در خدمت یکی از همسفران نمایندگی ابن‌سینا همسفر سارا و مسافر نیکوتین هستیم، لحظاتی با ما همراه باشید و گوش‌جان می‌سپاریم به صحبت‌های دل‌نشین‌شان.
خانم سارا با آنتی‌ ایکس مصرفی قلیان و با تخریب بیش از ۱۲ سال وارد لژیون ویلیام شدند. مدت ۱۰ ماه ۹ روز به روشDST و داروی درمان آدامس نیکوتین خوراکی به کمک‌راهنمایی خانم سمیرا سفر کردند و هم اکنون ۲ روز است که با دستان پر‌ مهر آقای مهندس آزاد و رها هستند.

شما چگونه به دام نیکوتین گرفتار شدید؟

به صورت مصرف تفریحی

چه عاملی باعث انگیزه شما برای درمان نیکوتین شد؟
زمانی‌که مصرف می‌کردم بدن‌درد شدید داشتم، به کارهای خودم نمی‌رسیدم، عصبی بودم و کلٱ با افرادی که مصرف‌کننده نبودند، رفت‌ وآمد نمی‌کردم و این‌که نیکوتین باعث ناباروری من شده بود.

آیا در طول سفر وسوسه هم داشتید؟
بله، مخصوصٱ ماه آخر احساس شدیدی می‌کردم که نیاز به این دارم که نیکوتین مصرف کنم یا قلیان مصرف کنم؛ ولی خوشبختانه به نفسم غلبه کردم و این کار را انجام ندادم.

نقش راهنما در درمان نیکوتین را بفرمائید؟
راهنمای عزیزم خانم سمیرا همیشه‌وهمیشه حامی من بودند و هر زمان که مشکلی داشتم با جان ودل، با صبر و حوصله به من کمک کردند،کمک‌راهنمای من نقش بسیار مهمی در درمان من داشتند.

از تغییرات جسم و روان خودتان در زمان مصرف و بعد از درمان به خوانندگان این مطلب بگوئید؟
در دوران سفر باردار شدم، بدن درد نداشتم، از نظر روحی و روانی به آرامش رسیدم، به تمام کارهایم رسیدگی می‌کردم، پوستم که پر از لک شده بود، درست و شفاف شد، کسل و خسته نبودم، عصبی و پرخاشگر نبودم، تنفسم خیلی عالی شده بود و با کسانی که مصرف قلیان داشتند و یا مصرف‌کننده قلیان نبودند، رفت و آمد می‌کردم.‌ زمانی‌که رها شدم احساس کردم تمام غم‌ها تمام شد و مثل یک پَر سبک شدم، گویی از زندان آزاد شده بودم، حسی که فقط با تجربه می‌توانید به آن پی ببرید.

توصیف شما راجع به این کلمات چیست؟
آقای مهندس: پدر، پشتیبان، حامی، تکیه‌گاه، قهرمان
آقای ویلیام: دوست واقعی
آدامس نیکوتین: ناجی
سیگار: شبیه شیطان
قلیان: دشمن زیبا

در آخر صحبت پایانی.
از آقای مهندس خیلی‌خیلی سپاسگزارم که این بستر را برای ما فراهم نمودند و بدون هیچ چشم‌داشتی به ما کمک کردند. از خانم سمیرای عزیز بسیار ممنونم که دست من را گرفتند و بلندم کردند و من را به رهایی رساندند، رهاشدن خیلی حس قشنگی است. از زمانی‌که رها شدم واقعاً دارم زندگی می‌کنم و خیلی خوشحالم که فرزندم زمانی به دنیا می‌آید که در خانه ما خبری از دود نیست و امیدوارم همه کسانی که در دام اعتیاد گرفتار هستند به درمان برسند و رها بشوند در آخر از مسافرم که همسفر واقعی من تو این راه بودند، بی‌نهایت ممنون و سپاسگزارم که بسیار به من کمک کردند. در طول سفری که داشتم به خاطر این‌که نیکوتین مصرف نمی‌کردم، شرایط خوبی نداشتم مخصوصاً در اوایل سفر، عصبی و پرخاشگر بودم؛ ولی مسافرم که همسفرم بود، خیلی با من کنار آمد، خیلی با من حرف زد و با صحبت‌های خوب‌شان با توجه به آموزش‌هایی که از کنگره گرفته بودند، جهان‌بینی‌شان از من خیلی کامل‌تر بود. از همه عزیزان تشکر می‌کنم و این لحظه را برای همه کسانی که مصرف‌کننده هستند آرزو می‌کنم. ممنونم

تشکر می‌کنم از خانم سارا که وقت ارزشمندشان را در اختیار من قرار دادند و با آرزوی موفقیت روزافزون و شال کمک‌راهنمایی نیکوتین در آینده نزدیک.

مصاحبه‌‌شونده: همسفر سارا و مسافر تیکوتین
مصاحبه‌کننده: همسفر سپیده رهجوی کمک‌راهنما همسفر زهرا (لژیون اول)
ارسال: همسفر زلیخا رهجوی کمک‌راهنما همسفر اعظم (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی ابن‌سینا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .