English Version
This Site Is Available In English

تفکرات هر شخص زندگی او را می‌سازد

تفکرات هر شخص زندگی او را می‌سازد

سیزدهمین جلسه از دور دهم سری کارگاه های آموزشی خصوصی ویژه همسفران نمایندگی باباطاهر همدان با استادی کمک‌راهنما همسفر لیلا و نگهبانی همسفر رقیه و دبیری همسفر لیلا  با دستور جلسه وادی اول و تأثیر آن روی من در روز دوشنبه14 فروردین ماه 1402 رأس ساعت 15 آغاز به کار کرد.     

خلاصه سخنان استاد :        

وادی اول وادی سرنوشت‌ساز است که تمام زندگی ما بر پایه و اساس این وادی بنا شده‌است که آقای مهندس هوشمندانه در اولین وادی و اولین درس کنگره به ما آموختند اولین چیزی که من باید بیاموزم تفکر است. عنوان وادی اول: از تفکر ساختارها آغاز می‌شود و بدون تفکر هر آنچه که هست رو به زوال می‌رود وادی اول خشت و قدم اول است برای هرکاری که می‌خواهیم شروع کنیم، هر مسئله‌ای که پیش‌روی انسان قرار می‌گیرد تفکر باید پیش‌قدم باشد اگر بدون تفکر قدم برداریم راه به جایی نمی‌بریم یا در نیمه راه متوقف می‌شویم. وادی اول انگشت اشاره است به جهان‌بینی درون، آنقدر این جهان‌بینی درون مهم است یعنی هر کسی هرآنچه در درون دارد می‌تواند نماد بیرونی داشته باشد. یعنی تفکرات هر شخص است که زندگیش را می‌سازد کلیه امورات زندگی با همین تفکرات ما می‌گذرد، تفکر حرکتی است درونی از مجهول به معلوم یا از یک معلوم به معلوم دیگر یعنی چیزی را که نمی‌دانم و می‌خواهم بدانم یا می‌دانم می‌خواهم بهتر بدانم و این دقیقا جهان‌بینی است که آموزش می‌بینیم. یک نکته‌ای که من در این وادی خیلی نظر من را جلب کرد این کلمه پیدا شدن یا خلق شدن بود در وادی دوم آمده است که ما جهت را سال‌ها گم کرده بودیم یعنی تفکرمان به جهتی رفته بود که خودمان را گم کرده بودیم نمی‌دانستیم به چه چیز فکر می‌کنیم چه جوری زندگی می‌کنیم و نمی‌دانستیم کدام جهت درست یا نادرست است، برای همین وادی اول را به ما پیشنهاد دادند که اولین چیزی را که یاد می‌گیریم تفکر باشد. اولین چیزی که از درون توجه انسان را جلب می‌کند این دنیا و جهان ذهنی است فکر در دنیای ذهن اتفاق می‌افتد که یک حرکت و عمل ذهنی است اما آیا اگر ذهن من پر از افکار و حس‌ها و القائات منفی باشد می‌توانم یک تفکر درست داشته باشم! پس اگر من بتوانم این جهان ذهنم را مدیریت کنم اجازه ندهم هر چیزی وارد ذهنم شود و جهت فکری من را عوض کند این مسئله خیلی مهمی است نمی‌شود گفت حس و افکار منفی نیست، نه همه این‌ها وجود دارد اما من باید به قدری جهان‌بینی و دانایی ام بالا باشد تا بتوانم جهت فکریم را در جهت سالم حرکت بدهم کمک راهنمای عزیزم می‌گفتند که اگر احساس کردید افکارهای منفی شما را احاطه کرده‌اند  چرخش افکار انجام دهید یعنی جهت تفکرتان را عوض کنید بعضی وقت‌ها خودمان هم متوجه نمی‌شویم این نیروهای منفی آن‌قدر بر ما تسلط پیدا می‌کنند که اجازه تفکر درست را به ما نمی‌دهند و ما فکر می‌کنیم که داریم درست فکر می‌کنیم اما اشتباه است در صورتی که اگر این اتفاق می‌افتد دچار حقه‌های نفس شده‌ایم  و نفس اجازه نمی‌دهد که ما تفکر درستی داشته باشیم و کسی که تفکر ندارد انگار جهان ذهنش جهان خیلی تاریکی است در سی‌دی تکاثر آقای مهندس تفکر را مثل یک چراغ معرفی کرده‌اند که مسیر را برای ما مشخص می‌کند که اگر تفکر درست صورت گیرد میدان دید و وسعت تفکر خیلی بیشتری داریم و همه‌چيز را می‌توانیم تشخیص دهیم آن‌موقع می‌توانیم با این اراده و اختیاری که داریم جهت فکریمان را خودمان دست بگیریم و بفهمیم به چه چیزهایی باید فکر کنیم و به چه چیزهایی نباید فکر کنیم خیلی وقت‌ها ذهنمان آنقدر مشغول چیزهای بیهوده است که فلالی کی بود، کجا رفت و خودمان را رها می‌کنیم، این آرشیو ذهنمان را پر کرده‌ایم از چیزهای باطله و به درد نخور و اگر بتوانیم این‌ها را فراموش کنیم و یا کم ارزش و بیشترین تمرکزمان را بگذاریم روی خودشناسی، جهان ذهنمان جهان بهتری خواهد شد. هرچه که در درون داریم همان را می‌توانیم به دنیای بیرون تراوش کنیم جهان‌بینی بیرونمان از جهان‌بینی درونمان نشأت خواهد گرفت  در وادی اول می‌گوید همه چیز اول از یک صفحه سفید نقاشی شروع می‌شود که نقشه‌اش در جهان ذهن آماده شده‌است صفحه سفید نقاشی همین لحظه‌ها و ثانیه‌های زندگی ما است که اتفاق می‌افتد و خودمان نقاشی‌اش می‌کنیم. اگر جهان ذهن ما پر از آرامش باشد تعادل داشته باشیم جهت فکریمان جهت درستی باشد و به القائات مثبت اجازه ورود دهیم حس های مثبت را تقویت کنیم بهتر تفکر می‌کنیم و راه درست را انتخاب می‌کنیم چون همه‌چیز در دنیای بیرون است این چیزی که من دریافت می‌کنم این مهم است اگر حس من آلوده نباشد اگر حس من پالایش شده باشد چیزی که اجازه می‌دهم وارد دنیای ذهن من شود چیزهای مثبتی است یعنی خودم ناخواسته چرخش افکار را انجام داده‌ام در جهان‌بینی آمده ترس تفکر را می‌خورد اگر من ترس داشته باشم و اگر دائماً روزمرگی‌ها و وجودم پر از ترس و استرس و اضطراب باشد نمی‌توانم خوب تفکر کنم و راه زندگیم را خوب بسازم. این بستگی به خودمان دارد که چه راهی را انتخاب کنیم خیلی وقت‌ها شده که می‌گوییم، نه دست خودم نیست در صورتی که من اختیار جهان خودم را خودم دارم و می‌توانم جهان ذهنم را مدیریت کنم جهان بیرون را هم خودم می‌توانم مدیریت کنم کافی است که بخواهم پس اولین چیزی که تفکر را اصلاح می‌کند خواسته درونی من است که من چه می‌خواهم، خواسته‌های انسان مثل بذری هستند که در دل انسان کاشته می‌شود این خواسته انسان است که این گیرنده‌های انسان را فعال می‌کند که من چه چیزی را جذب کنم مثلا کسی که آموزش‌های نادرست گرفته باشد و در مسیری قرار گرفته باشد که بسترش نامناسب باشد، چون خواسته‌اش این بوده پس حس های منفی به سراغش می‌آید و دنیای درون و بیرونش را به جهنم تبدیل می‌کند. امیدوارم بتوانیم هم از نظر درونی و هم بیرونی حس‌هایمان را پالایش کنیم و به تعادل برسیم و فکرمان را کنترل و تقویت کنیم که در جهت ارزش‌ها قدم برداریم.         


 

تایپ و ویرایش: همسفر زهرا رهجوی کمک راهنما همسفر سمیه(لژیون پنجم)  

عکس: همسفر سهیلا رهجوی کمک راهنما همسفر سمیه (لژیون پنجم)           

تنظیم وارسال :همسفر نجاری رهجوی کمک راهنما همسفر لیلا (لژیون چهارم) 

همسفران نمایندگی باباطاهر 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .