ششمین جلسه از دوره سوم جلسات عمومی کارگاه های آموزشی کنگره ۶۰نمایندگی شهباز در تاریخ ۲۵ اسفند۱۴۰۱ پنجشنبه راس ساعت ۱۷به استادی کمک راهنما مسافر رضاو نگهبانی مسافر اسماعیل و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه 《وادی چهاردهم وتاثیرآن روی من》آغاز بکار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان رضا هستم یک مسافر
در ابتدا رهایی آقای علی محمد را تبریک می گویم، و همینطور سال جدید را پیشاپیش تبریک می گویم ، بعد هم ماه مبارک رمضان را به همه عزیزان تبریک می گویم .
دستور جلسه وادی چهاردهم و محبت هست ، من فکر می کردم عید دیگر مثل قدیم نیست و آدمها میگویند هیچی مثل قدیم نیست ولی بعد فهمیدم طبیعت مثل قدیم در حال زایش و زنده شدن هست ،نوای محبت در هستی در حال پخش شدن هست ولی من نمی شنوم و مشکل در من است ، انگار یک موسیقی در هستی پخش میشود و من فقط خش خش را می شنوم و می گویم چرا زندگی سخت است چرا مثل قبل نیست، یا قدیم بهتر بود ، ولی قدیم واقعا هیچی نبود ولی یک چیزی بود که همه چیز بود ،آن چیز مربوط به وادی چهارده است.محبت مثل بهاری است که در دل ها بیدار می شود. بهار باعث زنده شدن هستی میشود و انسانی هم که محبت را جذب می کند مثل زمین مثل درخت و همه طبیعت شروع به رشد و زندگی می کند، نوای محبت را باید بشنویم ، محبت باعث پیوند بین موجودات میشود.
حالا چرا ما محبت را متوجه نمی شویم؟ به نظر من شاید مفهوم واقعی محبت را درک نمیکنیم. یک رهجودر لژیون من بود که چند بار نتوانسته بود نامه داروی خودش را بگیرد و من گفتم نمیتوانم برای تو کاری کنم و او ناراحت شده بود که محبت که میگویید پس کجاست؟ اول باید ببینیم معنی محبت چیست! از نظر یک بچه دبستان شاید محبت این است که پدر و مادرش مشقهایش را بنویسند و ...از نظر ما معنی محبت شاید این است که زندگی همیشه روی روال باشد و خوب باشد و اگر نباشد میگوییم خداوند که رحیم و مهربان است کجاست و چرا من این همه مشکل دارم، یعنی در حد همان بچه دبستانی ، ولی وقتی رشد کنیم متوجه میشویم سختیها برای ما خوب است ، مثلا اعتیاد برای من لازم بود تا بتوانم یک سری چیزها را یاد بگیرم و همان لحظه هم محبت خداوند شامل حال من بود ، من نمیتوانم لحظه ای را پیدا کنم که در آن محبت خداوند نباشد . و این را بعداز رهایی فهمیدم که در همه سختی ها و مشکلات محبت خداوند شامل حال من بوده است.
دلیل دیگر اینکه من محبت را متوجه نمیشوم در وادی چهاردهم گفته شده ، در فستیوال شادی ، من اینقدر ذهن شلوغ و درگیری دارم که اصلا نمیتوانم صدای شادی را بشنوم، به حدی درگیر حواشی می شوم که از متن دور می شوم ، برای عید درگیر خرید و تمیز کردن و...هستیم که اصلا نمیتوانیم لذت نوروز را ببریم .
موضوع دیگر اینکه در ماه مبارک رمضان کنگره انگار رونق بیشتری دارد و رنگ و بوی دیگری دارد به خاطر افطاری هست که داده می شود و بین ما جمع گرمی برقرار میشود، چیزی که در کنگره مهم است این است که همه باید در کارها مشارکت کنند و یک نفر تنها کار را انجام ندهد به همین دلیل گلریزان برگزار میشود برای دادن افطاری به همه اعضا ، تا همه مشارکت کنند و از حس خوب آن بهره مند بشوند و همه در بازی شرکت کنند . به همه این اجازه داده نمیشود که پول بدهند یا حتی در کنگره حاضر شوند و این اجازه به من داده شده که اینجا باشم .
تایپ:مسافرحسین
تنظیم:مسافرحسین
- تعداد بازدید از این مطلب :
384