English Version
English

برای عبور کردن از هر ضد ارزشی باید از لذت انجام آن عمل ضدارزش بگذریم

برای عبور کردن از هر ضد ارزشی باید از لذت انجام آن عمل ضدارزش بگذریم

دهمین جلسه از دور چهل و سوم کارگاه های صبحگاهی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی پارک لاله به استادی ایجنت محترم پارک مسافر حامد، نگهبانی مسافر مجید و دبیری مسافر ایمان با دستور جلسه (وادی چهاردهم و تاثیر آن روی من ) پنجشنبه25 اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۶:۳۰ صبح آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حامد هستم یک مسافر. قبل از هر سخنی باید تشکر کنم از جناب آقای مهندس و همه اساتید و خدمتگزارانی که در کنگره حضور دارند، و این بستر را برای من فراهم نمودند تا بتوانم خدمت کنم و آموزش بگیرم. از تمام عزیزانی که امسال در سرمای زمستان و شرایط سخت در کنار ما بودند تا بتوانیم جلسات صبحگاهی پارک لاله را برگزار نماییم تشکر و قدردانی می‌کنم.
هر شخصی که به جلسات صبحگاهی پارک لاله می‌آید قطعا خواسته قوی تری برای درمان دارد و همانطور که می‌دانید یکی از مهمترین موضوعات در سفر اول اهمیت خواب شب است که با آمدن به این جلسات به تعادل می‌رسد، به همین خاطر جلسات صبحگاهی پارک لاله بسیار تاثیرگزار است. فرا رسیدن بهار را به همه عزیزان تبریک می‌گویم. طبق فرمایشات جناب مهندس یکی از مربی های ما طبیعت است که با دیدن و تفکر درباره آن آموزشهای زیادی فرا می‌گیریم.
وادی چهاردم با این جمله آغاز می‌شود؛ آنچه باور است محبت است و آنچه نیست، ظروف تهی است. وقتی درباره این پیام فکر می‌کنم، کلمه ظروف جلب توجه می کند. مفهوم ظرف در اینجا چیست!؟ ظرف برای این ساخته می شود تا چیزی درون آن بریزند. دراصل خاصیت ظرف این است که چیزی درونش باشد و الا ساخته شدن آن بی‌مورد است. وقتی یک ظرفیتی در کسی ایجاد می‌شود فقط وقتی از آن ظرفیت استفاده کند می‌توانیم بگوییم که آن شخص مفید بوده .
من یک ظرفم، یعنی ظرفیت اینکه محبت داشته باشم قبلا در من تعبیه شده است. اگر از آن استفاده نکنم و دلخوش داشته‌های مادی‌ام باشم هیچ ارزشی نخواهم داشت و تمثیل همان ظرف تهی هستم. کنگره60 تمام تلاشش را در این راستا انجام می‌دهد تا مارا به این محبت برساند، در پیام سفر اول هم این وعده‌ی بند محبت به همه ما داده‌ شده‌است. علت اینکه آقای مهندس درمان شدند و این همه وقت و انرژی صرف کردند تا آنرا به دیگران هم انتقال دهند همین بند محبت است.
در بدو ورود  به کنگره هیچ درخواست مادی از من نشد و از اعتقادات من سوالی نکردند، همه با روی گشاده از من استقبال کردند، من در این وقت بود که معنی محبت را درک کردم. وقتی شخصی لیوان چای خودش را به من داد تفاوت کنگره و بقیه جاهایی که تا آن زمان دیده بودم را متوجه شدم، و همین تفاوت من‌را جذب کرد. در ادامه سعی کردم بفهمم این چه حسی است؟ چرا این انسانها اینگونه رفتار می‌کنند و از وقت و مال و بهترین چیزهایی که دارند می‌گذرند تا به دست کسی برسانند که هیچ شناختی از قبل نسبت به او نداشتند!
لازمه رسیدن به محبت بخشش است. بخشش از چیزی که دوستش داریم. تمام لژیونهایی که در کنگره هستند این کار را برای ما انجام می‌دهند. لژیون تغذیه سالم، لژیون سیگار، لژیون مواد و لژیون سردار. برای عبور کردن از هر ضد ارزشی باید از لذت انجام آن عمل ضدارزش بگذریم. در واقع باید آن لذت را ببخشیم. نکته جالب آن است که فقط آن چیزی را که توانستیم ببخشیم صاحبش هستیم و حس و انرژی آن همیشه با ما خواهد بود.
برای مثال آن قسمت از مالی که خداوند به من اجازه داده تا در کنگره بخشش کنم تا همیشه اثر آن با من وجود دارم و تمام پولهای دیگری که تا کنون خرج کرده‌ام تا این حد ماندگار نبوده است. گویا این مال و توانایی که امروز در اختیار من است، برای این است که با بخشیدن آن بتوانم به محبت برسم، و باید بدانم که چگونه درباره مصرف درست آن تصمیم گیری کنم.
ممنونم از اینکه به صحبتهای من گوش دادید.
ضبط و تایپ و بارگزاری : مسافر حامد لژیون 19 آکادمی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .