English Version
English

تمرینی برای دریافت عشق

تمرینی برای دریافت عشق

هشتمین جلسه از دوره هشتم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی عرب زاده، با استادی مسافر فرشاد، نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر غلامرضا  با دستور جلسه « وادی چهاردهم و تاثیر آن روی من » یکشنبه 21 اسفند ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.

قبل از هر چیز سپاس گزار خداوندی هستم که اجازه حضور در این مکان را به من داده است و همچنین از آقای مهندس دژاکام که چنین بستری را برای ما فراهم نمودند تا اینجا به حال خوش برسیم تشکر می کنم.
صحبت کردن در مورد این دستور جلسه بسیار سخت است در این وادی آمده است آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است عملا پیش نیازاین وادی ، وادی یک تا  سیزده است و تا نتوانیم این وادی ها را پشت سر بگذاریم برای ما کارایی نخواهد داشت.یعنی ما باید کاملا مطالب قبل را آموزش دیده باشیم تا بتوانیم این وادی را درک کنیم.آقای مهندس در ابتدا ازسه خطابه شروع کرده است خطابه اول توسط استاد سردار مربوط به اضداد است. در شرایط شخصی خودم قبل از کنگره به عدالت خداوند شک میکردم که چرا اتفاقات برای اشخاص متفاوت است و یکی در خوشی و دیگری در ناراحتی به سر می برد. ولی در کنگره یاد گرفتم که این عین عدالت است و باید اضداد وجود داشته باشد و این اضداد برای بیداری انسان طراحی شده است. یعنی اگر شب نباشد معنا و مفهوم روز را متوجه نمی شویم. خطابه دوم توسط عقاب سفید به نام امواج می باشد که می گویند مرکز هستی عشق است. که نماد آن در انسان قلب است و وقتی می خواهیم از عشق صحبت کنیم دست روی قلب خود میگذاریم و این چیزی جز امواج نیست که یک گیرنده و یک دریافت کننده داردکه قابل انتقال باشد و خطابه سوم مربوط به زنجیره های عشق است که می گوید عشق به جسم و جان نیست و عشق فراتر از این چیز ها است و فقط مربوط به این دنیا نیست ، مربوط به تمام دنیا ها است و در تمام کهکشان ها وجود دارد و در کل عشق یعنی گذشتن و رفتن ، یعنی کاری انجام بدهیم و چشم داشتی نداشته باشیم. در جزوه جهان بینی صحبت از خواسته های معقول و خواسته های نا معقول می شود. می گویند بایستی خواسته های نا معقول  را کنار بگذاریم. در یکی از جلساتی که به همراه استاد گرامی آقا مهدی بودم صحبت از این می کردند که ما بایستی خواسته های معقول خود را هم کنار بگذاریم و این جمله برای من خیلی جالب بود. یعنی انسان به مرحله ای برسد که حتی از خواسته های معقول خودش به خاطر محبت و عشقی که دارد بگذرد، حاضر است شرایطی که دارد را رها کند و به دیگران خدمت کند.

در مورد محبت و عشق ما به دو دسته تقسیم می شویم،یکی خاص و دیگری عام ،ما بنا به یک سری شرایط خاص قطعا والدین و فرزندان خود را دوست داریم،این عشق خاص است.ولی عشق فراتر از این حرف ها است و باید به مرحله عام برسد یعنی به شخصی که اصلا نمی شناسیم و در هر شرایط و نژادی است محبت کنیم ، به مرحله ای برسیم که خدمت را دوست داشته باشیم چون عشق می بایستی ماندگار و پایدار باشد و تغییر نکند. در ادامه وارد مثلث عشق می شویم که یک ضلع آن سایه ها یک ضلع دیگر جاذبه و قاعده آن حس است. آقای مهندس توضیح می دهد که برای سایه ها چیزی باید باشد که بتوانیم به آن عشق بورزیم. یعنی موجودیت داشته باشیم و حس مربوط به امواجی می باشد که با آن ارتباط برقرار کنیم.در کلام الله هم می گوید فطرتا عاشق ایم و در هر دوره یک  نبی داریم که ما را هدایت بکند خوشبختانه ما در حال حاضر خورشیدی داریم به نام آقای مهندس دژاکام و ممنون که به ما این نکات را یاد آوری می کند ولی خوب باید فرق نگاه عوض بشود و افکار ما مثل پنکه عمل می کند که یک طرف جاذبه و یک طرف دافعه و این تمرینی برای دریافت عشق است و با دانایی و معرفت ما می توانیم آن حس را دریافت کنیم.

برگزاری آزمون داخلی

تایپ : مسافر محمدجواد

عکس : مرزبان خبری

ویرایش تنظیم و ارسال : مسافر جواد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .