همه ما در ظرف عشق و محبت الهی قرار داریم

جلسه نهم از ششمین دوره کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی اسلامشهر با استادی کمک‌راهنما مسافر مجتبی، نگهبانی مسافر عسگر و دبیری مسافر سیروس با دستور جلس«وادی چهاردهم و تأثیر آن بر روی من و اولین سال رهایی مسافر حبیب» شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

دستور جلسه به دو بخش تقسیم می شود بخش اول مربوط به وادی چهاردهم می باشد و بخش دوم جشن اولین سال رهایی مسافر حبیب می باشد. وادی چهاردهم بسیار گسترده می باشد و در آموزش ها در قالب ۱۴ سی دی ارائه شده است و همچنان گفته شده است که ادامه دار نیز می باشد.

این تصور اشتباهی است که بگوییم بنده در حد این وادی نیستم یا آنرا درک نکردم همه ما به محض ورود به کنگره در ظرف عشق و محبت پروردگار قرار گرفته ایم. همانگونه که در وادی گفته شده است که عشق همه چیز را مانند ظرفی در خود در بر میگیرد حتی تاریکی و روشنایی را در بر میگیرد. در ابتدای وادی استاد سردار می فرمایند همه چیز از جمع اضداد شکل گرفتند. بنده زمانی میتوانم معنی این وادی را متوجه شوم که از تاریکی ها و نفرت وارد دنیای روشنایی و عشق شوم.

وقتی  وارد کنگره شدم وادی اول یعنی تفکر را به بنده آموختند اما در بدو ورود وادی چهاردهم که عشق و محبت است در مورد بنده اجرا شد. در کنگره ۶۰ فقط عشق و محبت برای آموزش، تفکر، تجربه و تکامل پیدا کردن پاسخگو می‌باشد. گاهی محبت در قالب عشق مادر می باشد و گاهی مانند یک تشر از سوی پدر می باشد که آن نیز زیبا است.

پیام وادی میگوید: آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. من که می گویم کلام خود نیست ، بلکه فردیست در جمع بیکران هستی؛ که باورش کار هر کس نیست ، مگر معنی آن بداند که آن چیست ؛ ارابه ها را در بیکران به حرکت در آورید که نگهبانان ماورا به آنچه در زمین می گذرد نیازمندند ؛ بشکافید ، آنچه شکافتنی نیست ، در دل سنگ بروید و ترکیب ها را جدا نمایید. از مفهوم این پیام این گونه برداشت می کنم یک موجودی که در جایگاه بسیار بالایی قرار دارد چرا بایستی به یک موجودی که در زمین است نیازمند باشد؟ این موضوع جای تفکر دارد.

به نظر بنده این مفهوم را می رساند که نگهبانان ماوراء به حرکت در جسمیت نیازمندند. یک مثال ساده: یک کارخانه دار نیازمند است که یک مدیر داشته باشد و این مدیر نیازمند است  چندین معاون داشته باشد و این معاون ها نیازمند هستند چندین سرکارگر داشته باشند تا بتوانند با کارگران در ارتباط باشند، یک سر کارگر نیازمند کارگرانی است که کارها را پیش ببرند و این کارگران نیازمند ابزار و وسایلی هستند که بتوانند کار را انجام بدهند. در حقیقت هستی نیز به این گونه عمل می کند اگر این مسأله را با ساز و کار هستی تطبیق بدهیم کاملاً متوجه موضوع خواهیم شد. این موضوع در مورد کنگره نیز صدق می‌کند، کنگره نیز نیاز به ابزار و وسایل خود دارد که می توان به دارو، کمک راهنماها، خدمتگزاران در قسمت های مختلف، آموزش ها، سی دی ها و مطالب دیگری که در این راه ما را به مقصد می رساند اشاره کرد. پس همه اینها بر پایه عشق و محبت بنا شده است و همه ما در ظرف عشق و محبت الهی و در کنگره قرار داریم.

استاد در مورد مسافر حبیب گفت:

مسافر حبیب در ابتدای ورود به کنگره در اولین مشارکت هایش وقتی صحبت می کرد ادبیات کوچه بازاری تندی داشت، بنده در تصور خود میگفتم قطعاً شخصی که کمک راهنما ایشان شود کار بسیار سختی را خواهد داشت. در ادامه ایشان بنده را به عنوان کمک راهنما انتخاب کرد. ایشان تخریب بالا و آنتی ایکس بسیار سنگینی داشت و واقعاً خودش خواست و با کمک همسفر هایش تلاش بسیاری کرد تا توانست به رهایی و حال خوش برسد. خداوند را شکر می کنم که توانستم آموزشها را به خوبی دریافت کنم و انتقال بدهم، مسافر حبیب در حال حاضر تغییرات بسیار زیادی را در خود ایجاد کرده و واقعاً جای خوشحالی و امیدواری دارد امیدوارم در ادامه نیز آموزش ها را بتوانند به خوبی کاربردی کند و در مسیر کنگره و پیشرفت به خوبی در  حرکت باشد. ایشان ایمان بسیار قوی و خوبی به کنگره دارد و چون این موضوع را یاد گرفته است که بایستی به خودش اهمیت بدهد وقتی یک مسئولیتی را به ایشان می سپارید خیالتان راحت است و ایشان به خوبی و به نحو احسن آن مسئولیت را انجام می‌دهد. امیدوارم مسافر حبیب عزیز همواره در جایگاه خدمتگزاری بدرخشد و موفق باشد. در نهایت خدمت ایشان، خانواده محترمشان، کمک راهنما همسفر خانم نسرین این روز زیبا را تبریک عرض می کنم و همچنین در راس خدمت بنیان کنگره ۶۰ و همچنین خانواده بزرگ کنگره ۶۰ این روز زیبا را تبریک عرض می کنم. 

متن، عکس، تنظیم:مسافر رضا لژیون پنجم

وبلاگ مسافران نمایندگی اسلامشهر