English Version
This Site Is Available In English

هستی بر پایه عشق و محبت است

هستی بر پایه عشق و محبت است

هشتمین جلسه از دوره بیست و دوم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰ در روزهای سه‌شنبه با استادی: کمک راهنما مسافر حسین و نگهبانی: مسافر سعید و دبیری: مسافر امیرحسین با دستور جلسه «هفته درختکاری» در تاریخ ۱۴۰۱/۱۲/۱۶ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.


سخنان استاد:
سلام‌ دوستان حسین هستم مسافر، خدا را شاکر و سپاس گذارم که این فرصت را به من داد تا در این جایگاه در خدمت شما باشم از لژیون مرزبانی و ایجنت محترم بسیار سپاسگزارم که این افتخار را به من دادند تا امروز در شعبه خوب عطار باشم. دفعه قبل که در اینجا حضور داشتم برای انتخابات مرزبانی بود و آن روز انرژی خوبی گرفتم و از همان موقع خیلی دوست داشتم که یک‌بار دیگر بیایم و در خدمت دوستان شعبه عطار باشم، امیدوارم که بتوانیم جلسه خوبی را با همکاری یکدیگر داشته باشیم.


در مورد دستور جلسه من فکر می‌کنم تدبیر آقای مهندس این بوده که ما با طبیعت آشتی‌کنیم یعنی زمانی که ما مصرف‌کننده بودیم و خیلی از نیروهای مثبت را از دست دادیم طبیعت هم یکی از آن‌ها بود یک مسافر بعد از اتمام سفر اول باید این آشتی را با طبیعت داشته باشد و اگر قبول کنیم هستی بر پایه عشق و محبت است خوب برای اشاره به این عشق و محبت باید مخلوقاتی به وجود بیاید که فلسفه وجودی آن‌ها عشق و محبت باشد.
انسان، گیاه، درختان از همین دسته هستند من فکر می‌کنم اوج سخاوت و محبت انسان در مورد کسانی است که آن‌ها را دوست دارد یک شعر از ابوالحسن خرقانی هست که می‌گوید هرکس به این سرای درآمد نانش دهید و از ایمانش مپرسید، هرکس که در محضر خداوند به جانی ارزد در خانه ابوالحسن به نانی ارزد، یعنی هر کس آمد و در خانه را زد چیزی به او بدهید از دین او سؤال نکنید اما در مورد درختان این‌جور است که وقتی کسی به او آب می‌دهد کود می‌دهد و مراقبت می‌کند به او میوه می‌دهد و کسی هم که این کار را انجام نمی‌دهد بازهم بهترین میوه را می‌دهد.


ولی کسی هم که می‌آید با چاقو پوست آن را می‌کند یا شاخه آن را می‌شکند بازهم درخت بهترین میوه‌اش را به او می‌دهد و این عشق واقعی است که ما باید از طبیعت و پوشش سبز آموزش بگیریم و در دل طبیعت باشیم ما اگر درخت می‌کاریم این لطف را به طبیعت و درخت نمی‌کنیم بلکه در درجه اول به خودمان می‌کنیم چون بیشترین استفاده آن را خودمان می‌بریم.
پدر علم جامعه‌شناسی اسلامی می‌گوید خلق‌وخوی افراد یک منطقه متأثر از جغرافیای طبیعی آن منطقه است یعنی خلق‌وخوی و روانی که در کنگره ما از آن صحبت می‌کنیم برگرفته از آب‌وهوای آن منطقه و سرسبزی آن منطقه نشئت می‌گیرد کسانی که در مناطق سرسبز زندگی می‌کنند از آرامش بیشتری برخوردارند ما هرچه به‌طرف خشکی و بیابان می‌رویم همین‌طور که طبیعت زمخت‌تر می‌شود انسان‌ها هم همین‌طور می‌شوند.
و این قضیه در مورد پوشش گیاهی هم صدق می‌کند یعنی موجودی که در صحرا زندگی می‌کند با موجودی که در یک مکان سرسبز با آب زیاد زندگی می‌کند کاملاً متفاوت است افرادی که در محیط‌های سرد و قطبی زندگی می‌کنند همین‌طور که مولکول‌ها در آنجا منقبض هستند و آب یخ میزند انسان‌ها هم یخ‌زده هستند و برعکس در مناطق استوایی چون سرسبزی و تحرک است و زمانی که نگاه می‌کنی، می‌بینی تمام افرادی که در مناطق سرسبز زندگی می‌کنند حتی اگر عزاداری می‌کنند با هلهله و شادی این کار را انجام می‌دهند.
ما سرسبزی را به محبت درون انسان تشبیه می‌کنیم در پایان اگر می‌خواهید صدای پرندگان را بشنوید چون جزء اصوات خوب است و صوت هم یکی از اصوات خوب است اصوات جزئی از اضلاع مثلث عشق است پس اگر می‌گوید که می‌خواهی صدای پرندگان را بشنوی قفس نخر و درخت بکار امیدوارم در این هفته ما این کار را انجام بدهیم و در این کار مستمر باشیم در کاشت درخت چون بیشترین استفاده را خودمان می‌بریم در پایان این هفته را به همه شما تبریک می‌گویم. ممنونم که سکوت کردید و به حرف‌های من گوش کردید.
تایپ و نگارش: مسافر حسین (لژیون دهم)
عکاس: مسافر جواد (لژیون نهم)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .