بنام قدرت مطلق
هشتمین جلسه از دوره سی و چهارم کارگاههای آموزشی خصوصی "کنگره ۶۰"؛ نمایندگی صالحی؛ به استادی کمک راهنمای محترم مسافر سهند، و نگهبانی مسافر بهروز و دبیری مسافر کیان، با دستور جلسه "وظیفه راهنما و رهجو" روز دوشنبه، مورخ : 1401/12/15 راس ساعت ۱۷ آغاز بکار کرد.
.JPG)
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان سهند هستم یک مسافر
در ابتدا خدا قوت عرض میکنم خدمت تمامی خدمتگزاران نمایندگی گروه مرزبانی و ایجنت محترم و از دبیر و نگهبان
محترم ممنون هستم که به من اجازه خدمت کردن دادند.
در ارتباط با دستور جلسه درختکاری که دارای یکشکل اولیه هست و همهساله یک اردویی برگزار میشود و در
مراسم و شرایط خاصی در این مراسم شرکت میکنند و اما موضوعی که شاید دانستن آن مهمتر باشد این است که چرا
باید این مراسم برگزار بشود و چرا جزو برنامههای کنگره قرارگرفته است. وقتی به هستی نگاه میکنیم متوجه میشویم
تمامی موجوداتی هستی و تمامی آنچه در هستی وجود دارد همه طی یک برنامهریزی منظم دستبهدست هم دادهاند
و با یک برنامه از پیش تعیینشده به شکل بسیار دقیق وظیفه خود را انجام میدهند، در کنار هم قرارگرفتهاند که من
سهند بتوانم به زندگی خودم ادامه بدهم و تمام موجودات هستی به شکل بسیار دقیقی برنامه خودشان را انجام میدهند و
دارای نظم بسیار دقیقی میباشند و در کنار این موضوع یکسری جملاتی هستند که برداشت انسانها از آن جملات اشتباه
بوده است و شاید حقیقت مطلب کشف نشده است و باعث برداشت اشتباه انسانها میشود مثل این جمله که انسان اشرف
مخلوقات هست، این جمله از من سهند یک انسان متوقع میسازد و من را تبدیل به یک انسان بسیار متوقع کرده است و
خدا را شاکر هستم که اعضای کنگره چنین نمیباشند اما اگر توجه کرده باشم اکثر انسانها تبدیل به انسانهای متوقع شده
اند و از خورشید توقع داریم از خداوند توقع داریم از همه توقع داریم که به بهترین شکل کارشان را انجام بدهند و خداوند
وظیفه دارد شرایط زندگی من را مهیا بکنم، خورشید وظیفه دارد بتابد، درخت وظیفه دارد اکسیژن من را تهیه بکند و اصلاً
به این فکر نمیکنم که به من لطف میکند، پدر و مادر من وظیفهدارند نسبت به من حتی این موضوع و سطح توقع به
جایی میرسد و بارها برای خود من اتفاق افتاده هست که وقتی من ماشین خودم را تمیز میکنم ابر و باران وظیفهدارند
که نبارند و توقع تا این حد در هستی بالا میرود.
کنگره در مرحله اول یک کار متفاوتی را انجام میدهد وادی دوم و
وادی سوم، ختم کلام، به من سهند گفت تو چه وظیفهای داری؟ تو نسبت به پدر و مادر و اجتماع چه وظیفهای داری؟ وارد
کنگره میشوم و از مرزبان و راهنما و همسفر و همه توقع دارم که وظیفهدارند به من کمک بکنند بله درست اینها همه
دستبهدست هم میدهند اما الآن که من وارد کنگره شدهام خود سهند نسبت به خود سهند چه وظیفهای دارد و یکسری
مسائل در کنگره تمرین داده میشود که من از سهندی متوقع و متکبر تبدیل به فردی بشوم که بدانم من هم نسبت به دیگران
و هستی یکسری وظایفی رادارم و در یکسری دستور جلسات این موضوع به من تمرین داده میشود مانند هفته همسفر که
وظیفه من هست و باید قدردانی بکنم، هفته ایجنت و مرزبان یاد میگیرم که من هم باید قدردانی بکنم، لژیون سردار به من
یاد میدهد من هم نسبت به دیگران وظیفهدارم، در وادی هشتم نسبت به جبران خسارت به من آموزش داده میشود، الآن
نزدیک عید هست و من وظیفهدارم از طبیعت محافظت بکنم و هوا را آلوده نکنم، در این قسمت انتخاب به دو صورت می
باشد و من سهند میتوانم انسانی متوقع باشم که تمام هستی و نیستی نسبت به من وظیفهدارند و یا انسانی باشم
که برای هستی و نیستی همه کار انجام بدهم و هیچ توقعی نداشته باشم و من فکر میکنم دومی قشنگتر باشد. یکسری
مسائل مانند توقع و تکبر و منیت مثل گردوخاک تبدیل به دیوارهای در مقابل من سهند شده است و اگر بتوانم از این مسائل
عبور بکنم زندگی شکل بهتری خواهد گرفت و به نظر من فلسفه اصلی درختکاری این هست که من بتوانم از انسانی
متوقع از هستی تبدیل به انسانی بشوم که خودم را جزئی از این هستی بدانم، آقای مهندس همیشه میفرمایند باید از هستی
الگوبرداری بکنیم در فصل زمستان درختان خشک میباشند و بدون هیچ رنگ و بو و برگی هستند امل زنده هستند و تا
شش ماه قبل رنگ و بوی خوبی داشتند و تنها چیزی که درخت را زنده نگه میدارد امید و ایمان به خداوند میباشد و از
زمستان عبور میکند مانند انسانی که دچار اعتیاد میشود و تمامرنگ و بوها از انسان گرفته میشود و اگر امید داشته
باشد دوباره بهروزهای خوب بر خواهد گشت و تبدیل به انسانی میشود با کوله باری از تجربه و درختی هست که از
زمستان عبور کرده است.
تایپیست:مسافر جاوید لژیون10
تهیه و تنظیم:مسافر محمدعلی لژیون17
- تعداد بازدید از این مطلب :
390