English Version
This Site Is Available In English

خواستن، توانستن است

خواستن، توانستن است

مسافر من با بیش از 15 سال تخریب وارد کنگره شدند. آخرین آنتی ایکس مصرفی شیره تریاک، قرص و الکل. مدت سفر اول ۱۰ ماه و دو روز با روش درمان DST و داروی OT باراهنمایی کمک‌راهنمایان کنگره ۶۰، همسفر الهام و مسافر وحید. رشته ورزشی مسافرم باستانی و رشته ورزشی خودم دارت است. رهایی به لطف خداوند و دستان پرمهر آقای مهندس حدود 6 سال و 6 ماه.

«عشق به دانستن و یافتن، مانند سکه‌ای است که هر دو طرف آن یک‌جور است».

استاد سردار

در تاریخ ۱۶ دی‌ماه ۱۳۹۵ خیلی ناخواسته و اتفاقی وارد کنگره، این بهشت سراسر عشق و آموزش شدم. وقتی وارد شعبه الهیه (شفا) شدم چشمم به انسان‌هایی افتاد که خیلی مرتب، تمیز و محترم بودند. آقایان پیراهن سفید و خانم‌ها روسری سفید پوشیده بودند و طوری باهم رفتار می‌کردند که گویی همه باهم نسبت فامیلی دارند. این باعث تعجب و شگفتی در من شده بود که آیا واقعاً این‌ها مصرف‌کننده هستند؟

زمانی که کارگاه آموزشی آغاز شد، همه خیلی منظم روی صندلی‌ها نشستند و زمانی که نگهبان جلسه اعلام کردند که برای رهایی خود از دست نیرومندترین دشمن خود که همان جهل و نادانی است 14 ثانیه سکوت می‌کنیم، این برای من خیلی جدید و نو بود و جالب‌تر از آن سکوت تمامی اعضا توجهم را جلب کرده بود. در تمام جلسه به این نظم، ادب و احترام اعضای کنگره 60 می‌اندیشیدم. این 14 ثانیه سکوت جرقه‌ای بود در ذهنم که اینجا، جای دیگری است برای دانستن و یافتن چیزهای جدید.

از آن 14 ثانیه آغازین، جذب کنگره شدم و الآن حدود 6 سال و ۲ ماه است که در این بهشت بی‌همتا حضور دارم و هرچه جلوتر می‌روم و بیشتر آموزش می‌گیرم به این نتیجه می‌رسم که هنوز هیچ نمی‌دانم و باید ادامه بدهم تا بدانم آنچه نمی‌دانم.

حدود یک ماه که از حضورم در لژیون گذشت، به پیشنهاد کمک‌راهنمای محترمم، خانم الهام در پارک حضور پیدا کردم. البته مسافرم، دختر و پسرم یک سال و نیم بود که هر صبح جمعه با شور و شوق زیاد به  پارک می‌آمدند و هر بار که به من می‌گفتند که آماده شو و با ما بیا؛ من یک بهانه‌ای می‌آوردم و امتناع می‌کردم.

روز اولی که در پارک حضور پیدا کردم با دخترم روی نیمکت نشستیم و باهم و جدا از دیگر همسفران صبحانه خوردیم. آن روز کمک‌راهنمای خودم در پارک حضور نداشتند. چون هنوز با قوانین پارک آشنایی نداشتم وارد جمع دیگر همسفران نشدم؛ اما در ادامه آمدم و پارک هم مثل کارگاه آموزشی و لژیون برایم جا افتاد و قوانین حضور در پارک را یاد گرفتم.

یکی از قوانین حضور در پارک داشتن رشته ورزشی بود. من رفتم و رشته‌های ورزشی را از نزدیک دیدم و شور و اشتیاق و عشقی که در بین اعضای تیم دارت موج می‌زد من را مجذوب این رشته ورزشی کرد. الآن از آن روزها حدود 6 سال می‌گذرد و من همچنان در رشته ورزشی دارت در کنار دیگر عزیزان آموزش می‌گیرم و از تک‌تک لحظات لذت می‌برم و دو دوره توفیق خدمت در جایگاه ورزشبانی این تیم سراسر عشق را داشتم.

به برکت حضورم در کنگره و فعالیتم در رشته دارت توانستم در سال 97 و ۹۸ در پارک طالقانی تهران حضور پیدا کنم و با انسان‌های بزرگی چون آقای مهندس، خانم آنی کماندار و خانم منیره دیدار کنم تا بتوانم آموزش ناب را از سرچشمه بگیرم. رفتن به پارک طالقانی و شرکت در مسابقاتی که اعضای کنگره از تمام شعب کشور حضور داشتند برایم انگیزه ماندن در این رشته و رشد کردن شد. من ماندم و بزرگ شدم و اعتمادبه‌نفس ازدست‌رفته‌ام را به دست آوردم و فهمیدم که خواستن، توانستن است.

امسال مسابقات ورزشی در مراکز استان‌ها برگزار شد و تمامی تیم‌های ورزشی شعب خراسان رضوی به پارک نیلوفر آبی آمدند و همه ما در کنار هم بهترین لحظات را سپری کردیم و از همدیگر بهترین آموزش‌ها را گرفتیم چون شعار ما در کنگره این است: «یا می‌بریم یا می‌آموزیم.»

تیم شعبه شفا نتیجه تلاش و پشتکارش را گرفت و با کاربردی کردن آموزش‌های ناب کنگره و همدل و همراه بودن با یکدیگر و فرمان‌بردار بودن توانست مقام اول مسابقات جام عقاب طلایی همسفران را در سال ۱۴۰۱ کسب کند.

به امید حضور در پارک طالقانی و موفقیت اعضای تیم.


نویسنده: کمک‌راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوم)، نمایندگی شفا
رابط خبری: همسفر زهرا رهجوی کمک‌راهنما همسفر مریم (لژیون ششم)، نمایندگی شفا
تصویرگر، ویراستاری و ارسال: کمک‌راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم) نمایندگی لویی پاستور
گروه ورزش همسفران کنگره ۶۰

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .