جلسه نهم، از دوره سیوششم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰؛ نمایندگی امین قم، ویژه مسافران با استادی کمک راهنمای محترم آقا اسماعیل، نگهبانی مسافر مجتبی و دبیری مسافر مجید، با دستورجلسه «وظایف راهنما و رهجو» روز سهشنبه 9اسفند ماه ۱۴۰۱ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد؛
سلام دوستان اسماعیل هستم یک مسافر
تشکر میکنم از دوستانی که نوشتارها را قرائت کردند، از نگهبان جلسه، گروه مرزبانی و همچنین ایجنت محترم تشکر میکنم که به من اجازه دادند من در این جایگاه قرار بگیرم.
اما در مورد دستور جلسه که وظایف راهنما و رهجو است، وقتی وارد کنگره میشوم و اسم رهجو را روی خودم میگذارم قطعاً یکسری وظایف هم دارم، این نیست که بگویم من رهجو هستم و هیچ کاری قرار نیست بکنم، آقای مهندس در سیدی وظایف رهجو خیلی قشنگ در مورد این موضوع صحبت میکند و میفرمایند رهجو احترام دارد و باید به آن احترام بگذاریم اما رهجویی که دنبال راه باشد نه رهجویی که تا از آن انتقاد میکنی توجیه و بهانه برای شما بیاورد، راهنمای خودم در طول سفر خیلی از این گوشزدها به من میکرد چون خیلی کنجکاو بودم، میگفت اگر دنبال راه هستی این راه تو است، وظایف تو این است و وظایف من یکچیز دیگه است، شاید در آن زمان متوجه این موضوع نمیشدم، آقا یوسف راهنمای محترم خودم خیلی در لژیون این صحبت را میکند و میفرماید نشانه رهجوی خوب و منظم، ادب آن است، اینکه راهنما به من میگوید سرساعت پارک بیایید یا اینکه بهموقع داروی خودت را بخور،اینها معیار یک رهجوی خوب است، اگر قرار است برای روز یکشنبه سیدی بنویسم نگویم من سهشنبه یا پنجشنبه میآورم، یک رهجوی خوب همان روز میآورد، برای کاری که نکرده توجیه نمیآورد، ممکن است برای هرکسی یکبار اتفاق بیفتد اما اینکه هر هفته میآید و میگوید که نشد، معلوم میشود که این رهجوی خوبی نیست، رهجویی که میخواهد خوب سفر کند روز قبل، فکر فردای خودش را کرده است، اگر روزی یک ساعت برای سیدی نوشتن وقت بگذارد دچار این مشکلات نمیشود، یکسری موضوعاتی است که در قوانین و حرمتها خوانده میشود و برای همه ما است، فرقی نمیکند که راهنما باشی یا رهجو، باید نسبت به آنها احترام بگذاریم، گفته میشود که به پیشکسوت خودمان احترام بگذاریم و باید این کار را انجام بدهیم و نباید تلفن بدهیم یا بیرون ازاینجا با یکدیگر در ارتباط باشیم، اگر هرکدام از ما بخواهیم بینظمی کنیم سنگ روی سنگ بند نمیشود.
اما من راهنما باید اینها را به رهجو انتقال بدهم که آنهم بتواند آن را حفظ کند و به نفر بعدی خودش انتقال بدهد، اصلاً مشخص نیست که فردا، پسر من مصرفکننده بشود یا نشود، باید فکر آن روز را هم بکنم، دبیر در خلاصهای که خواند در مورد آقا کوروش صحبت کردند من یک صحبتی را همیشه در لژیون میگویم که ایشان در یک کلیپ میفرمودند که شاگرد بودن کاره سختی است اینکه من در هرلحظه بتوانم شاگرد باشم یعنی هرلحظه و در هر مکان برای من یک استادی وجود دارد و استاد هم هرکس نیست حتی یک موضوع هم میتواند استاد باشد در آنجا من میشوم شاگرد و آن موضوع میشود استاد و از آن اتفاق یک درس میشود گرفت، این میشود همان در هرلحظه و در هر مکان شاگرد بودن، استاد بودن هم کار سختی است اینکه شما بروید اطلاعات جمع کنید، بروید نوشته یا مقاله بخوانید و در لژیون آن را ارائه بدهید بالاخره این انرژی یکجایی تمام میشود و خسته میشوی اما من باید از مشارکت برادر لژیونی خودم یک نکته برداشت کنم و این برای من میشود استاد برای اینکه یکچیزی دریافت کردم اینکه بخواهم یکچیزی را در لژیون فقط توضیح بدهم فایده ندارد زمانی که بتوانی آن انرژی را دریافت کنی دیگر خسته نمیشوی و فایدهاش این است که یکچیزی را یاد گرفتهای این نیست که فقط یکچیزی را گفته باشی، دنبال فرماندهی هم نباید بگردی چون ذرهذره میآید، هر موقع من توانستم فرمانبردار خوبی باشم قطعاً به جایگاه فرماندهی هم میرسم.
امیدوارم همه ما قدر این مکان را بدانیم به خاطر اینکه آموزشهای کنگره 60 برای تمام سنین قابلدرک است، چون اصول و قوانین زندگی کردن درست را به ما آموزش میدهد، اگر من خیلی قشنگ در اینجا صحبت میکنم و این صحبتهای خودم را نمیتوانم در زندگی خودم عملی کنم یعنی وقت خودم را هدر دادهام پس باید برای وقتیکه در اینجا میگذاریم ارزش قائل بشویم.
.jpg)
تایپ: مسافر میلاد(لژیون ششم)
ارسال خبر: مسافر میلاد (لژیون یکم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
496