English Version
This Site Is Available In English

تشکر کردن یعنی دیدن

تشکر کردن یعنی دیدن

 در روز الست و گردهمایی، شیطان به خداوند گفت: من ثابت می‌کنم انسان خلقی است ناسپاس، فراموش‌کار و قدرنشناس. در ادامه، انسان نزد پروردگارش شرمنده شد و مسیر تاریکی را انتخاب کرد تا به عظمت روشنایی پی ببرد.

 ابتدا باید دانست شکرگزاری و تشکر کردن واقعاً به چه مفهومی اشاره می‌کند و چه چیزی را می‌خواهیم بگوییم؟ چه پیامی در تشکر کردن وجود دارد؟ شکرگزار بودن یک نگاه خاص می‌خواهد، یک فضیلتی می‌خواهد که شخص بتواند ببیند. تشکر کردن به عبارت ساده یعنی دیدن و اهمیت دادن به پیام. تشکر کردن یعنی من تو را دیدم. در این بُعد، وقتی می‌خواهیم از خداوند تشکر و سپاسگزاری کنیم باید نعمت‌هایش را ببینیم. اگر نعمت‌هایش را نبینیم و فقط شُکر بگوییم، این فقط یک صوت است، یکجایی می‌رود و خاموش می‌شود؛ چون حسی در پشتوانه خود ندارد. چون فرد به آگاهی و درکی نرسیده که آن شکر را با حس خود انتقال دهد. حس می‌تواند در تمام جهان‌ها سیر کند و آن پیام را انتقال دهد حتی اگر در این حیات نباشد. بنابراین تشکر کردن یعنی من دیدم که تو برای من چه‌کاری انجام دادی و این در عمل اتفاق می‌افتد. تشکر کردن فقط به زبان نیست؛ چون اگر آگاهی و حس در پشتوانه خود نداشته باشد هیچ جاذبه‌ و فایده‌ای ندارد، فقط حجاب می‌شود که من تشکر می‌کنم. به‌عنوان‌مثال در جشن همسفر که در کنگره برگزار می‌شود، مسافر تشکر خود را از همسفرش با دادن کادو ابراز ‌می‌کند و نشان ‌می‌دهد و می‌گوید من زحمات تو را دیدم و قدر زحمات تو را فهمیدم.

 حالا برای اینکه خدمات کنگره ۶۰ را ببینم، اول باید این سپاسگزاری را در درون خودم ایجاد کنم. این دستور جلسه، تلنگری است برای من که گذشته خود را فراموش نکنم. کنگره ۶۰، این اقیانوس عظیم کاوش می‌کند و در جریان است زیرا جلودار آن‌، هم خداوند و هم انسانی است که تاریکی را تجربه کرده و با نور، صوت و حس آشنا است و برکت کار خود را به دیگر انسان‌ها هدیه می‌کند. شعار کنگره ۶۰ می‌گوید: «بیایید این آتش ویرانگر را مهار کنیم». این مهار کردن یعنی چه؟ چرا می‌گوید بیایید مهار کنیم؟ یعنی به‌تنهایی امکان‌پذیر نیست، یعنی کاری کنیم که گسترش پیدا نکند و این آتش باید مهار شود. همه ما برای یک نفر و یک نفر برای همه! این کار گروهی است. گروهی که با تفکر، اندیشه، آگاهی بوده و علم اعتیاد را به‌خوبی فراگرفته باشند تا کمک کنند افراد زیادی از چرخه بیماری اعتیاد و مواد مخدر خارج شوند تا این آتش ویرانگر مهار گردد. این کار ادامه‌دار است و همراه با تلاش، پشتکار و با پشتوانه صورت می‌گیرد.

 کاری که تک‌تک ما در کنگره ۶۰ انجام می‌دهیم، همین مهار کردن نیروی بازدارنده است. اگر نیروی بازدارنده را مهار کنیم عقب‌نشینی خواهد کرد. پس باید بستری مناسب مهیا شود و ابزار قوی و مستحکم که فرونریزد. باید برای افرادی که در بیرون از کنگره هستند بستری فراهم کنیم و همه دست‌به‌دست هم بدهیم و هر کس در توان خود کمک و یاری کند تا شعبه‌های بسیاری تأسیس گردد و دیگران هم به درمان برسند. حکمت خداوند بود که کمک کرد تا انسان‌ها در تاریکی و جهل خود نمانند و رشد کنند و بقا داشته باشند. درمان اعتیاد، رشد نفس و به آگاهی رسیدن است. در هیچ کجای گیتی جایی وجود ندارد که بتوانند معتادی را به درمان برسانند؛ چون صورت‌مسئله برایشان مجهول و ناشناخته است.

 اعتیاد فلسفه عظیمی دارد و تنها کنگره ۶۰ توانست رابطه بین انسان و مواد مخدر را پیدا کند و گره‌های تودرتو و قفل‌های زنگ‌زده و بدون کلید اعتیاد را یکی‌یکی با تفکر باز کند. اعتیاد و مواد مخدر از روز الست تا به امروز وجود داشته و دانش کنگره فراتر و عظیم‌تر از اعتیاد و حل آن است که توانست ثابت کند اعتیاد پایان زندگی نیست و زندگی ادامه دارد. کنگره 60 ثابت کرد که اعتیاد درمان دارد و ما امروز در این مکان هستیم. گاهی که یاد گذشته می‌افتم نمی‌دانم خداوند کدام التماسم را پاسخ داد؟ کدام دعایم آسمانش را لرزاند که راه را برای من نمایان کرد و در گوشه‌ای از این کره خاکی به بهشتی رسیدم و مسافرم به درمان رسید. چه شد که من آمدم و اینجا در سرزمین دانایی ساکن شدم و آرامش دریافت کردم؟ آمدم تا نفْسم را احیا کنم و خستگی را از تن ناتوانم بیرون کنم و کمک کنم تا مسافرم احیا شود. دیروز با قدم‌های لرزان، چشمانی گریان و دل‌شکسته بودم و امروز قدم‌هایم استوار، چشم‌هایم خندان و دلم آرام است. من اینجا رشد کردم و یاد گرفتم زندگی تنها شادی و شیرینی نیست؛ تلخی و غصه هم چاشنی آن است. اینجا آموختم زندگی سربالایی و سرپایینی دارد و انسان به‌واقع نمی‌تواند غم‌ها را فراموش کند؛ غم، سنگین است و فراموش‌نشدنی؛ اما شادی‌، زودگذر. من هر دو را تجربه کرده‌ام و کنگره به من آموخت که در زندگی مثل یک درخت تنومند بایستم و خم نشوم و فقط در مقابل پروردگارم سر تسلیم فرود آورم.

 نباید لکنود و ناسپاس باشیم؛ یادمان نرود که این دستور جلسه چکیده‌ای از زحمات بنیان کنگره ۶۰ است. باید برای درک بیشتر به عقب برگردیم و نگاهی به گذشته خود بیندازیم و ببینیم از کجا به کجا رسیده‌ایم و چه تغییراتی در ما شکل‌گرفته است؟ می‌خواهم از خودم بگویم؛ کنگره به من کمک کرد تا مسافرم به درمان برسد؛ اما امروز مورد آزمایش پروردگارم قرارگرفته‌ام. تمام مادران می‌دانند غم از دست دادن فرزند بزرگ‌ترین درد است؛ اما امروز به همه می‌گویم: خدا را شکر می‌کنم که از این آزمایش سربلند و سرافراز بیرون آمدم و راه نجات او را پیدا کردم. گرچه فرزندم امروز در این مکان نیست؛ اما مرگ که پایان نیست. می‌دانم که مسافرم در بُعد دیگر پاک و سالم است و دور از اعتیاد زندگی می‌کند. وقتی به این موضوع فکر می‌کنم برای هر ثانیه‌ای که نفس می‌کشم خدا را شکر می‌کنم و تشکر می‌کنم که فرزندم را به من برگرداند و چند سالی دور از مواد مخدر زندگی کرد. سپاسگزارم که آرامش را به زندگی‌ام برگرداند و این برایم بسیار ارزشمند است. این پیامی است برای کسانی که در کنار مسافرانشان با مشکلات و غم‌ها زندگی می‌کنند.

 خدا را شکر که کنگره بدون منت و بی‌مضایقه به همه ما کمک می‌کند. خدا را شکر که کنگره را داریم؛ اما بدانیم اگر قرار باشد در زندگی پیشرفت کنیم، به آگاهی و آموزش نیاز داریم تا بتوانیم راهمان را ادامه بدهیم و به رشد و بقا برسیم. بدون منت، با عشق و محبت قدم برداریم. اینجا جایی است که باید نقاب‌ها از چهره برداشته شود. اگر قرار باشد که من اثری از خود به‌جا گذارم به چند روش می‌تواند باشد که روش‌ها را عنوان می‌کنم. من اگر اثرم را روی یخ حک کنم یا روی ماسه‌های ساحل و چیزهای دیگر که دوام ندارد؛ آن نقش از بین خواهد رفت. جایی که بهترین اثر و نشان را به‌جا می‌گذارد کنگره ۶۰ است. بهترین نقش، روی بهترین سنگ حک می‌شود و از بین نمی‌رود و آن اثر، انسانیتی است که از کنگره دریافت می‌کنیم و تنها چیزی که در کوله‌بار خودمان به‌جا خواهد ماند و اثر خواهد گذاشت مهر، عشق، آگاهی، درک، فهم و انسانیت است که در کوله‌بارمان می‌گذاریم و با خود حمل می‌کنیم.

 سپاسگزاری به معنی داشتن ارزش‌ها و شناخت آن‌هاست. کنگره می‌گوید: انسان بودن یعنی سپاس از هستی، از تمام موجودات، از قدرت مطلق و باید عشق و محبت درونی خود را ابراز کرد. هر ساختاری یا هر شخصی برای حفظ بقای خود باید مانع رشد ساختارهای منفی خود مثل: گستاخی، خودخواهی، اعتراض و ناسپاسی بشود تا از پرورش افکار منفی جلوگیری شود؛ عشق و محبت را گسترش دهد تا کار نیروهای تخریبی پایان یابد. اما یادمان باشد انسان موجودی است که به رب خود ناسپاس است، موجودی است که رب خود را پنهان می‌کند. درست است که خداوند رب‌العالمین است ولی ما رب و مربی را در سطوح پایین‌تر نیز می‌توانیم مشاهده کنیم. بسیارند انسان‌هایی که مربیان و آموزگاران خود را فراموش می‌کنند. اگر حواس ما به استادان و مربیانمان هست، بدانیم که الفبای قدردانی را آموخته‌ایم.

شکر نعمت، نعمتت افزون کند
کفر، نعمت از کفت بیرون کند

 به‌راستی چگونه می‌توان از بزرگ‌مردی مانند جناب مهندس حسین دژاکام که پرده از دردها و رنج‌های بی‌شمار انسان‌ها برداشت و هر ناممکنی را ممکن کرد و حقیقتی را بیان نمود که آن حقیقت مانند لوح زرّین محفوظ بر روی هر سنگی نوشته می‌شود و از بین نمی‌رود؛ برای فرداها و آیندگان بشر سپاسگزاری کرد؟ قطعاً پیشه ایشان چیزی جز عاشق نیست و عاشق را حساب با عشق است و محبت واقعی حقیقت است و دیدن حقیقت چشم‌ِ دل می‌خواهد. اگر من فکر کنم که هر نعمتی با چه هدفی به من داده‌شده است قطعاً نسبت به آن نعمت شناخت و معرفت لازم را کسب کرده‌ام و یاد گرفته‌ام که عالی‌ترین مرتبه شکرگزاری دریافت معنای آن است؛ اینکه هرگز فراموش نکنم که چگونه دیگران به من کمک کردند. باید در مقابل هرکسی که کلمه‌ای را به من یاد داد تا من قدر داشته‌هایم را بدانم، سر تعظیم فرود بیاورم. در کنگره، این افراد بسیارند؛ کسی که من را اولین بار مشاوره کرد و دست‌های یخ‌زده‌ام را با دست‌های گرم خودش گرم کرد و بامحبت در قلبم بذر مهربانی را کاشت. کمک‌راهنما، دبیر، نگهبان و مرزبان همه کمکم کردند و دستم را گرفتند تا الآن از نفس کشیدن و استشمام بوی باران و از همه نعمت‌ها لذت ببرم. ما انسان‌ها داشته‌ها و نعمت‌های فراوانی داریم که قدرشان را نمی‌دانیم.

 این دستور جلسه یادآوری می‌کند که به خویشتن خویش توجه کنم. تزکیه و پالایش را بیاموزم و تخم و دانه باارزش بکارم تا بهترین برداشت را داشته باشم برای خودم و دیگران. حضرت موسی(ع) دریکی از مناجات خود از خداوند پرسید: «خدایا! بَعد از این‌که آدم و حوا را آفریدی و آن‌ها را در بهشت جا دادی، چگونه شکر تو را به‌جا آوردند؟» خداوند فرمود: «دانستند که همه این‌ها از من است.» با توجه به این مناجات زیبا از خداوند مهربانم می‌خواهم که مرا درزمینهٔ کسب معرفت، علم، شناخت و آموزش جهان‌بینی یاری کند تا هیچ‌وقت فراموش نکنم که همه آرامش و آسایشی که امروز دارم و حال خوش دیروزم را که در کنار مسافر عزیزم داشتم و حال خوشم امروزم را، با تعلیم، تعلم و صبرم یاد گرفته‌ام و شکرگزار باشم. از خداوند می‌خواهم که من را یاری کند تا بقیه راه را هم با کمک کردن به دیگران ادامه بدهم.

 در پایان از جناب مهندس عزیز، خانواده محترمشان، اساتید بزرگوار، پیش‌کسوتان و همه‌کسانی که یاری‌رسان انسان‌های دردمند بودند و هستند سپاسگزاری و قدردانی می‌کنم. از همه افرادی که در هر قسمت و هر جایگاهی خدمت می‌کنند سپاسگزارم. فراموش نکنیم که قدردان این عزیزان باشیم و قدردانی با سه چیز انجام می‌شود؛ یعنی مثلثی را تشکیل می‌دهد که شامل اضلاع ذهنی، قلبی و عملی می‌شود. قدردانی باید در پندار، گفتار و رفتارمان صورت بگیرد. به قوانین و حرمت کنگره احترام بگذاریم و قدردانی کنیم. یادمان نرود، اگر کنگره پیشرفت کرده، در اثر قدردانی انسان‌ها بوده است. برای انجام این عمل عظیم شکر، شکر، شکر.

 

نویسنده: کمک‌راهنمای تازه‌واردین همسفر صدیقه
تایپ: همسفر سحر رهجوی کمک‌راهنما همسفر سولماز (لژیون هشتم)
ارسال: همسفر زلیخا رهجوی کمک‌راهنما همسفر اعظم (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی ابن‌سینا

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .